ایزوله شدن خبرنگاران در شهرهای بزرگ و سکونت و سکون آنها اغلب در تهران موجب شده است که مشکلات کلان شهر تهران گاهی به عنوان مشکلات کل کشور دیده شود و از سوی دیگر مشکلات سایر مناطق کشور هرگز رسانهای و مطرح نشود.
ایده روابط عمومی کمیته امداد برای حضور خبرنگاران در مناطق محروم و مشاهده اقدامات صورت گرفته از سوی این نهاد برای سایر مناطق کشور، ایدهای بود که موجب شد خبرنگاران رسانههای مستقر در پایتخت با جنبههای مختلفی از آسیبها و مشکلات موجود در دور افتادهترین شهرهای کشور نیز آشنا شوند.
بر اساس همین طرح بود که جمعی از خبرنگاران و عکاسان تعدادی از رسانهها فرصت حضور در استان اردبیل، شهر خلخال و روستای محروم ماجلان را یافتند.
اولین حضور اصحاب رسانه در منزل مسکونی یکی از
مددجویان کمیته امداد، یک نوید خوب داشت و آن توجه به پیشگیری از افزایش آسیب و
فقر خانوادههای محروم بود.
وقتی همه زندگی خلاصه می شود در 12 متر
مددجویی که خبرنگاران میهمان اتاق 12 متری وی بودند، اتاقی که یک گاز پخت غذا در گوشه آن تمام آشپزخانه را تشکیل میداد، کارگر سادهای بود که به دلیل تشنج و سقوط از پشت بام قطع نخاع شده بود. اولین سؤال و نگرانی خبرنگاران مشکلات پس از قطع نخاع وی از جمله مشکل زخم بستر بود که اعلام شد از اولین روزهای بروز این اتفاق برای وی تشک مخصوص خریداری شده است و مددجو که همسر و یک فرزند دارد، مشکلات زخم بستر پیدا نکرده است.
تهیه مسکنی 45 متری برای خانواده سه نفره این مددجو که در خانه ورثهای متعلق به مادرش زندگی میکرده و در صورت فوت مادر، بدون سرپناه میمانده است، خدمت پیشگیرانه دیگری بود که کمیته امداد استان اردبیل برای وی در نظر گرفته بود.
نکته جالب، اعتماد و صمیمیت اعضای خانواده به مسئولان کمیته امداد بود به نحوی که وقتی از مادر پیر خانواده سؤال کردیم چند سال دارد، گفت نمی دانم و بعد از یکی از مسئولان کمیته امداد پرسید شناسنامه من را دیدهاید، من چند سال دارم؟ افسوس، به نظر میرسد این صمیمیتها مختص شهرستانهاست.
قطع نخاع شدن فرزند داغ بزرگی بر قلب مادر است،
وقتی از وی در خصوص کمکهای صورت گرفته سؤال کردیم، پاسخ داد: خدا خیرشان بدهد هر
وقت نیازی بود از هر جایی که میشد برایمان جورش کردند و این یعنی مددجویان هم
خیلی وقتها عمیقاً مشکل کمبود بودجه را درک می کنند.
باید مراقب بود فقر به ارث نرسد
عموماً خانوادههایی که با مشکل فقر دست به گریبان هستند این مشکل را به فرزندان خود به ارث میگذارند، این اتفاق به دلیل عدم حمایتهای مالی از فرزندان برای ایجاد کسب و کار، ناتوانی خانواده در کمک به تحصیل و ادامه تحصیل فرزندان، کارگری فرزندان در سنین پایین و نیاموختن مهارت برای بزرگسالی و ادامه کارگری در سنین بزرگسالی و ... بروز میکند. پس اگر کمیته امداد نمیخواهد حامی چندین نسل از یک خانواده فقر باشد، باید برنامههای هدفمندی برای حمایت از تحصیل و حرفهآموزی فرزندان مددجویان خود داشته باشد تا فقر از خانوادهها به فرزندان به ارث نرسد.
بازدید از یک کارگاه خود اشتغالی بخش دیگر سفر خبرنگاران به شهر اردبیل بود. مسئولان کمیته استان امداد استان اردبیل از موفق بودن خود اشتغالی مددجویان این استان خبر داده و اعلام کردهاند اعطای وام اشتغال به مددجویان موفقیت بالایی در اشتغالزایی آنها داشته است. الگویی که به نظر میرسد با توجه به درصد بالای بیکاری در استان باید توسط سایر نهادهای مسئول نیز اجرایی شود.
پس از زلزله بم، آسیب روانی وارده به اعضای این
شهر مورد توجه مسئولان قرار گرفت و به ویژه برای کودکانی که خانوادههای خود را از
دست داده بودند برنامههای روان درمانی در نظر گرفته شد تا شوک بعد از حادثه را با
آسیب کمتری پشت سر بگذارند. اما متأسفانه آسیبهای روانی وارد شده به بسیاری از
مردم که حوادث تلخی را پشت سرگذاشته اند در بسیاری از موارد مورد توجه قرار نمی
گیرد و فشار عصبی حاصل از زلزله، سیل و حتی خشکسالی تا مدتها در روح و روان و حتی
جسم مردم باقی میماند.
حال و هوای تعدادی عکاس و خبرنگار را تصور کنید
که بیشتر طول سال را با هوای ناسالم تهران سپری می کنند، سپس در میان کوههای بلند
جلگهای سرسبر با آب و هوای بسیار عالی را میبینند، تصور فقر و محرومیت در این
بهشت زیبا سخت است. اینجا روستای ماجلان است، مردم همین بهشت سال 69 زلزلهای را
تجربه کردند که به خراب شدن خانههایشان منجر میشود.
درصدهایی که فقر را فریاد میزند
مسئولان پس از زلزله اعلام میکنند که محل روستا باید تغییر کند و به همین دلیل زمینهایی در اختیار روستائیان قرار میگیرد اما پس از زلزله، خشکسالی به سراغ مردم میآید و این مردم سخت کوش و بسیاری عزتمند و میهمان نواز را به کام فقر فرو میبرد. اکنون در روستای قدیمی 9 خانوار زندگی میکنند که 6 خانوار تحت حمایت کمیته امداد هستند. از ۸۰ خانوار ساکن در روستای جدید نیز ۵۸ خانوار با کمکهای کمیته امداد سرپا ماندهاند.
در این روستا از هر کسی در مورد سن سؤال کردیم شوکه شدیم، همه خیلی زودتر از آنچه باید پیر شدهاند، خانههای جدید برای آنها ساخته شده اما شکستگی چهره هایشان نشان از درد کهنهای دارد که درمان نشده است. خانوادههایی که هنوز در روستای قدیمی ماجلان هستند هر روز خرابههای روستایشان را میبینند و تنهایی شدید نبودن اطرافیانشان را حس میکنند و خبر خوب اینکه قرار شده است که کمیته امداد در روستای جدید به این خانوادهها مسکن اهدا کند.
اما مشکل روستا بسیار فراتر از آن است که کمیته امداد بتواند نقش و وظیفهای در حل آن داشته باشد. مشکل بزرگ روستای ماجلان و بسیاری از روستاهای مشابه جوانان این روستاها هستند که به حاشیه شهرهای بزرگ مهاجرت کرده و روستای خود را خالی از نیروی جوانی کردهاند.
خبرنگاران ساکن تهران مدام به دنبال
معرفی و هشدار در خصوص آسیب های اجتماعی و مشکلات ناشی از حاشیه نشینی هستند اما
به نظر می رسد ریشه مشکلات شهرهای بزرگ را باید در خالی شدن روستاها جست و جو کرد.
خشکسالی و فقر موجب شده جوانان روستاها را ترک کنند، افراد پیر هم واقعاً کاری از
دستشان بر نمی اید و به قول مدیرکل کمیته امداد استان تهران فقط باید ناز آنها را
کشید. اشتغال زایی، پرداخت وام، حرفه آموزی و ... برای افراد پیر بیمعنی است و
فقط میتوان با پرداخت کمک مالی به تداوم زندگی آنها کمک کرد، اما با این کار هیچ
روستایی آباد نخواهد شد.
وقتی جوانان از روستا میروند فقر از در و دیوار وارد میشود
وقتی یک روستا بزرگترین سرمایه خود یعنی جوانانش را از دست می دهد، معلوم است که فقر از در و دیوار ان روستا خواهد بارید.
آیا به راستی کمیته امداد مسئول ایجاد اشتغال برای مردم اردبیل است، آیا برای دریافت وام اشتغال فقط باید مددجوی کمیته امداد بود؟ در استانی با قابلیت بالای جذب توریست و گردشگر داخلی و خارجی، چرا باید بیکاری تا به این حد نگران کننده باشد؟
قدر مسلم افزایش بیکاری به معنی افزایش فقر است و افزایش فقر به این معنی است که کمیته امداد استان اردبیل باید خود را برای پذیرش حمایت از هزاران نفر دیگر آماده کند، اما آیا این نهاد بودجه و توان حمایتی برای بیکاران کنونی و آینده این استان را دارد؟
آنچه در بازدید از استان اردبیل دیدیم، فقر مطلق به معنی گرسنگی و نداشتن خوراک، پوشاک و سرپناه نبود، اما در جای جای شهر می شد نشانه های فقر ناشی از بیکاری و درآمدهای بخور و نمیر را دید. یعنی در همان محلهای که کمیته امداد در حال ساخت مسکن برای مددجوی خود بود، می شد به راحتی چندین خانه را به عنوان پلاک های فقیر شناسایی کرد و این خطر بزرگی برای یک استان است که به نظر میرسد فقر پشت در آن ایستاده و هر لحظه است که در بزند. و این هشداری است که همه مسئولان پایتخت نشین باید آن را جدی بگیرند.
وقتی مسئولان پایتخت نشین در حال دعوا بر سر فیش های حقوقی خود هستند، فقر به سراغ بسیاری از استانهای کشور رفته است، خیلی بیشتر از آنچه تصورش را بکنیم. فقری که هر روز بیشتر و گسترده تر شده و ریشه دوانده و به نسل های بعد هم منتقل میشود، هشداری است که باید جدی بگیریم.
زهرا ایرجی