به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، اولین نشست از سلسله نشستهای تخصصی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی، با عنوان «مطلوبهای اخلاقی، غایت و عقلانیت اخلاقی زیستن»، عصر امروز شنبه، ۱۶ دیماه ۹۵ با حضور شهین اعوانی، عضو هیئت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه، اصغر زارعکهنمویی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد و مهدی اسماعیلی، پژوهشگر قرآنی در محل این پژوهشگاه برگزار شد.
مراد از مطلوب اخلاقی؛ خوبی زندگی است
در آغاز این نشست، زارع کهنمویی با ارائه مقدمهای انسانشناختی بر مطلوبهای قرآنی، اظهار کرد: در این موضوع و در بحث انسانشناسی دو دیدگاه انسان توصیفی و انسان متعالی مورد بحث قرار میگیرد. مراد از مطلوبهای اخلاقی در شبکه انسانشناختی، همان خوبی زندگی است. بسیاری بر این اعتقادند که خوبی زندگی حتی بر خوشی زندگی ارجحیت دارد.
توجه به دیگری
وی افزود: رکن بنیادی خوب زیستن، توجه به دیگری است؛ حق و مصلحت دیگری را بر خود مقدم داشتن، اصل بنیادی و زرین اخلاقی است. مطلوب اخلاقی، یکی از مهمترین ابعاد انسان متعالی است و این فرد کسی است که بتواند خوب زندگی کند.
این عضو هیئت علمی خاطرنشان کرد: بحث مطلوبهای اخلاقی، بحثی میانرشتهای میان انسانشناسی فلسفی و فلسفه اخلاق است. برای این مباحث به فلسفه اخلاق نیاز داریم، اما مباحث مطرحشده را نمیتوانیم ذیل فلسفه اخلاق و حتی علم اخلاق مطرح کنیم. برای فهم خوبی زندگی نیاز است؛ فراتر از فلسفه اخلاقی به مبانی اندیشه مکاتب بزرگ فلسفه و منابع معرفتی شرق نظری رجوع شود.
ضرورتهای انسانشناسی در مطلوبهای اخلاقی
وی با اشاره به ضرورتهای این مفهوم گفت: چهار ضرورت جهت بررسی این مفهوم وجود دارد؛ از جمله ضرورت توجه به بحرانهای اخلاقی که در جامعه وجود دارد، معرفی ابزارهای تحصیل مطلوبهای اخلاقی، ضرورت احصای فایدههای اخلاقی زیستن و دیگری تبیین غایت اخلاقی زیستن است.
زارعکهنمویی افزود: انسانشناسی مطلوب اخلاقی به تبیین سرشت آدمی اشتغال دارد، برخلاف جامعهشناسی و مردمشناسی به چیستی هویت آدمی و ارتباطش با خود میپردازد. این را در ابتدا هیوم(از فیلسوفان اسکاتلندی در قرن 18) مطرح کرد و در تفکر خود به ویژگیهای انسان متعالی نگاهی دارد. در این دیدگاه، زندگی خوب همراه مطالبه، پرسش، کاوش، مسئله انسان میشود.
مبانی دینی و فلسفی در مطلوب اخلاقی
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی با تأکید بر این موضوع که مراد از مطلوب اخلاقی، خوبی اخلاقی است، ادامه داد: خوب اخلاقی به شدت غایتنگر و ارزشمدار است. در کسب مطلوبهای اخلاقی دو منبع معرفتی یعنی مبانی دینی که همان قرآن است و مبانی فلسفی؛ با تأکید بر فلاسفه غرب مدنظر طرحهای پیش رو است.
وی افزود: بهطور قطع نمیتوان مطلوبهای اخلاقی را طبقهبندی، محدود و یا شمارش کرد. برخی اندیشمندان، مطلوبهای اخلاقی را ۵ مورد برشمردهاند، از جمله صداقت(انطباق همه ساحتهای وجودی انسان)، تواضع(بهخصوص در برابر دیگری)، عدالت(فراتر از انصاف و حتی آزادی)، احسان(برای دیگری) و عشق یا شفقت(دوست داشتن دیگری).
این عضو هیئت علمی یادآور شد: این سؤال که «چرا باید اخلاقی زندگی کنیم» باعث شده فلسفه اخلاق به دو مکتب واقعگرا و فضیلتگرا تقسیمبندی شود، در این راستا عقلانیت اخلاقی زیستن دارای جنبههای متعددی خواهد بود که شامل؛ سود اخروی، سود اجتماعی فرد، سود اجتماعی جامعه، سود روانشناختی و فردی و عشق به خوبی یا سود افلاطونی است.
اخلاقی زیستن خود غایت است
زارع کهنمویی در بحث غایت اخلاقی زیستن، اظهار کرد: وقتی پرسیده میشود این همه رنج را تحمل کنیم که چه بشود؟ بحث غایت اخلاقی زیستن پیش میآید. اخلاقی زیستن خود یک غایت است. بزرگترین سختی و چالش حیاتی زندگی اخلاقی در این است که انسان اخلاقی مرتب در وضعیت تعارض قرار میگیرد. تعارض تکالیف یکی از بنیادیترین مسائل در فلسفه اخلاق است. اخلاقی زیستن به شرایطی از جمله؛ روان سالم، عشق، آزادی، رفاه، آگاهی و تعلیم و تربیت نیاز دارد.
توجه به مسئولیت اخلاقی
وی در رابطه با مسئولیت اخلاقی در موضوع اخلاقی زیستن، تأکید کرد: بعضی افراد علاقهمند به اخلاقی زندگیکردن هستند، اما مسئولیت اخلاقی را جدای از زیست اخلاقی میدانند. حال آنکه مسئولیت اخلاقی، یکی از مهمترین رئوس حیات اخلاقی است، نمیتوان زیست اخلاقی را برگزید، اما به مسئولیت اخلاقی بیتوجه بود. هیچ انسانی نمیتواند با هر توجیهی خود را نافی مسئولیت بداند. خوبی زندگی صرفا به داشتن صداقت نیست، بلکه بیشتر از آن توجه به مسئولیت اخلاقی است.
دیدگاه کانت در مطلوبهای اخلاقی
شهین اعوانی، دیگر سخنران این نشست بود، وی با تأکید بر موضوع انسان مطلوب از دیدگاه کانت(فیلسوف شهیر آلمانی 1724 - 1804م)، اظهار کرد: دیدگاههای یک فیلسوف را نمیتوان بدون توجه به پیشینه او مورد بحث و بررسی قرار داد. کانت میگوید ۲ نفر مرا از خواب جزمی بیدار کردند؛ هیوم و روسو(متفکر سوئیسی در سدهٔ هجدهم میلادی). در این خصوص نیز به برخی دیدگاههای روسو که اثربخش در تفکر کانت بوده میپردازیم؛ روسو در کتاب قرارداد اجتماعی، اراده کلی را مورد بحث قرار داده و مینویسد: در جامعه، فرمانروا و شهروندان باید یک واحد اخلاقی مشترک تشکیل دهند. همه باید همسو بوده و یک جهت داشته باشند، هر فردی در سکوت انفعالات خود، درباره قوانین پیشنهادی صاحبان مناصب دینی و قضائی فکر میکند و بی خیال نیست. چیزی که مسلم است؛ حق است که ضایعشدنی نیست. جامعه موجودی اخلاقی و برخوردار از اراده کلی است و این به بقا و بهروزی کل جامعه میانجامد که به منزله معیار تشخیص حق و باطل است.
علوم و فنون به تهذیب اخلاق کمک نمیکند
وی افزود: فرد در جامعه معنا پیدا میکند. روسو در نخستین اثر خود تحت عنوان «گفتار در علوم و فنون» که در ۳۸ سالگی آن را نوشته و با این اثر برنده جایزه فرهنگستان دیژون هم میشود، پرسشی مطرح کرد که این بود «آیا علوم و فنون یا روشنگری به تهذیب اخلاقیات کمک کرده است» و در ادامه خود او به این پرسش پاسخ منفی میدهد.
شهین اعوانی ادامه داد: روسو در این کتاب مینویسد «من با مقایسه انسانِ انسان با انسان طبیعی جرئت کردم به آنها نشان دهم منشأ حقیقی مصائب انسان، کمال ادعایی اوست» و در این خصوص پیشنهاد میدهد؛ «انسان باید خود را تصفیه کند و اصل را از بدل متمایز کند، اصل یعنی دخالت موجودی که همواره بر اساس اصول یقینی و ثابت عمل میکند و آن حالت طبیعی است که به حالت قبل از گناه اولیه شبیه است».
تصفیه جامعه از رذایل سه نسل طول میکشد
وی افزود: کانت نیز در این بحث میگوید: فطرت انسان پاک است و وقتی در جامعهای که در آن فساد وجود دارد، قرار گیرد، بیبصیرت میشود، و هنگامی که جامعه در مرحله تصفیه قرار گیرد، سه نسل (در حدود ۱۰۰ سال) طول میکشد که از فطرت آن پاک شود، بهطور مثال وقتی دروغ جزء روزمرگی جامعه شود، اگر بخواهد این را بزداید، طبق دیدگاه کانت سه نسل طول میکشد این صفت از جامعه رخت بربندد.
عقل ابزاری موجب بردگی انسان میشود
این عضو هیئت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه یادآور شد: روسو میگوید؛ علم و هنر یا فرهنگ و تمدن، میان انسان و طبیعت فاصله انداخته است. در این بحث نیز، کانت با روسو موافق است در اینکه عقل اگر در جهت ابزاری باشد، موجب بردگی انسان میشود، اما برای عقل غایت دیگری نیز قائل است و آن اینکه عقل برای عمل کردن است، نه نظر کردن، ارزش عقل از دیدگاه کانت؛ کارکرد عملی آن است و میگوید مقصود از عمل، هر چیزی است که در حد اختیار انسان باشد.
تکلیف یا وظیفه؟!
وی در خصوص دیدگاه کانت در مبحث مطلوبهای اخلاقی، ادامه داد: کانت، تکلیفگراست نه وظیفهگرا و بر این عقیده است که فرد باید از درون مکلف باشد. وی آموزش را جدای از پرورش میداند و میگوید: در آموزش اهدافی نهفته است که پرورش اخلاقی را هیچیک از اهداف آموزشی تأمین نمیکند. در اسلام نیز همین مسئله نیز پیشتر مورد توجه بوده و ما سن تکلیف برای افراد داریم، نه سن وظیفه، این موضوع یعنی فرد دارای یک بارِ تکلیفی از درون است.
رشد اخلاقی؛ مقدم بر رشد فرهنگ و تمدن
شهین اعوانی افزود: برخی تمدنها اساس رشد را در رشد فرهنگ و تمدن میدانند، حال آنکه کانت رشد را در رشد اخلاق میداند، بر این اساس با رشد اخلاقی، رشد صنعت، سیاست، اقتصاد و... معنا پیدا میکند، در غیر این صورت در همه اینها دچار تقلیدی کورکوانه از سایر تمدنها خواهیم شد.
رشد اخلاقی منجر به تکلیفگرایی و مسئولیتپذیری انسان میشود
وی گفت: به عقیده کانت، اولین اثر رشد اخلاقی در اختیار و آزادی است، آزادی باید با تکلیف و مسئولیتپذیری انسان سازگار باشد و این عین اخلاق است. به فرض مثال در این دیدگاه، اگر فردی میخواهد رشته و یا شغلی را بپذیرد، باید در همان ابتدای امر، اخلاق آن حرفه و یا رشته را آموزش ببیند، اگر از قبل با اخلاق حرفهای رشته و شغل خود آشنا باشد، آن را به عنوان تکلیف، بدون خستگی و ناراحتی میپذیرد، اما اگر در این زمینه آموزش نبیند، پس از پذیرش شغل و رشتهاش، مسائل اخلاقی در قالب آییننامه و نصیحت به او ابلاغ و دیکته میشود و اینجاست که سختی و خستگی حین کار پیش میآید و حتی فرد را به بیاخلاقی سوق میدهد.
انسان مطلوب توجه به علوم انسانی دارد
شهین اعوانی خاطرنشان کرد: انسان مطلوب از دیدگاه کانت، نبوغ دارد و بیشتر به علوم انسانی میپردازد و تماماً روحیه ضدتقلید دارد.
در ادامه مهدی اسماعیلی ضمن اشاره به مطلوبهای اخلاقی از منظر قرآن، اظهار کرد: تقسیمبندیهایی در حوزه اخلاق در آیات قرآن انجام شده، که ما این نگاه حداکثری و وسیع را در طرحی که در حال انجام است، کوتاه کردهایم و با تأکید بر عناوین صداقت، احسان، حب، تواضع و عدالت، آیات را دستهبندی کردیم.
وی افزود: در ذیل این ۵ عنوان، قرآن را به صورت آیه به آیه بررسی کردیم و با رویکرد معناشناسی، واژههای همنشین و جانشین این عناوین دستهبندی شدند. همچنین از منابعی چون تفسیر المیزان علامه طباطبایی(ره)، تفسیر تسنیم آیتالله جوادی و پایاننامههای معناشناسی و نیز نرمافزار جامعالتفاسیر نور استفاده شد.
اسماعیلی با ذکر مثالی در این خصوص ادامه داد: به طور مثال در این تقسیمبندی، همنشین واژه احسان، واژههایی چون معروف، تقوا، عدل و تواضع و... قرار دارد.