به بهانه این اجرا که به طور مستقیم زندگی یکی از سرداران دوران دفاع مقدس را دستمایه روایت نمایشی خود قرار داده بود، با کاوه مهدوی؛ نویسنده این نمایش گفتوگویی ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید.
کاوه مهدوی، نویسنده و کارگردان و بازیگر تئاتر است که اغلب آثار او در عرصه هنرهای نمایشی به موضوعات دینی و ارزشی پرداختهاند؛ وی همچنین در سینما و تلویزیون نیز در کسوت بازیگر ظاهر شده که از جمله مهمترین آثار او در عرصه سینما میتوان به فیلم دفاع مقدسی«خداحافظ رفیق» اشاره کرد.
مهدوی در مجموعه تلویزیونی«هوش سیاه 2» نیز به کارگردانی مسعود آبپرور به ایفای نقش پرداخته است.
ـ در مورد نوشتار این نمایش و اینکه براساس چه منابعی موفق به نگارش نمایشنامه آن شدید، توضیح بفرمایید؟
این مورد در فاصله زمانی بسیار کمی اتفاق افتاد و با توجه به منابع و مطالبی که کارگردان نمایش در اختیار من گذاشت و البته مطالب و مکتوباتی که در مورد این شهید بزرگوار وجود داشت دست به نگارش آن زدیم که البته باید بگویم ثمره تلاش ما در این زمان محدود متن نمایشی تقریباً 30 دقیقهای شد که البته در زمان تمرین برای اجرا برخی صحنههای دیگر نیز که غالباً فرم و حرکت همراه با موسیقی است بدان اضافه شد.
ـ در تئاتر و سینما اخیراً رویکرد مؤثری در پرداختن به زندگی سرداران شهید دوران انقلاب و دفاع مقدس را شاهد هستیم؛ در سینما اخیراً با فیلم «ایستاده در غبار» در مورد حاج احمد متوسلیان روبرو بودیم و در زمینه تئاتر نیز به غیر از «راز دجله» که شما نگارش آن را به عهده داشتید، به طور شاخص شاهد اجرای نمایشی تحت عنوان «آشنای غریب» با موضوع زندگی شهید برونسی بودیم، به نظر شما چقدر لازم است که به این حوزه در عرصه سینما و تئاتر ورود کنیم؟
به هر حال زندگی هر یک از این سرداران و اشخاص برجسته انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس با فراز و نشیب های زیادی همراه است که قابلیت دراماتیزه شدن را دارا هستند و سوژه مناسب و مؤثری برای تولیدات سینمایی و نمایشی در اختیار هنرمندان قرار میدهند اما به نظر من نیاز است که از منظر و زوایه تازه به زندگی این شهدا و سرداران پرداخته شود و از مستقیمگویی و روایت تخت و غیرمنعطف در مورد زندگی آنها پرهیز کنیم.
خوشبختانه در حوزه ادبیات مکتوب و در زمینه ادبیات انقلاب و دفاع مقدس شاهد رویکرد مؤثر و مناسبی از سوی اهالی قلم هستیم که اتفاقاً منابع خوبی را نیز در اختیار اهالی تئاتر و سینماگران قرار میدهند اما اگر قرار بر این باشد که یک کارگردان تئاتر و یا سینما بدون هیچ دخل و تصرفی تنها روایتگر تصویری وقایع درون این آثار مکتوب باشد به نظر میرسد که چندان جذابیتی برای مخاطبان نداشته باشد و باید با دگرگون کردن روایت و بدون در نظر گرفتن توالی زمانی و البته با استفاده از سایر منابع مطالعاتی که شخصاً به آن میپردازد، چیزی به روایت مکتوب شهدا و سرداران جنگ اضافه کند که برای مخاطب تازگی داشته باشد و او را ترغیب به تماشای این آثار کند.
ـ اشاره کردید که در زمان کمی موفق به نگارش نمایشنامه«راز دجله» شدید و تنها توانستید به شکلی گذرا به مقاطعی از زندگی شهید باکری بپردازید، آیا در این زمان کم نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر قادر خواهد بود حق مطلب را در مورد این انسانهای شاخص انقلاب و دفاع مقدس ادا کند؟
به هیچ وجه؛ همانگونه که گفتم در مورد پرداختن به شخصیت برخی انسانهای شاخص در قالب یک اجرای نمایشی و یا فیلم سینمایی نیاز به مطالعه عمیق و پرداختن به نکاتی ناگفته و جذاب برای جلب نظر مخاطب است و من نیز این کار را سرآغازی میدانم برای یک کاری بزرگتر که امیدوارم با صرف وقت مناسب به شکلی مستند و آنگونه که در خور شأن شهید باکری است بتوانم به آن در آینده نزدیک بپردازم.
با این تفاصیل باید به نکته دیگری نیز اشاره کنم و آن اینکه به هر حال ظرفیت یک اثر نمایشی و یا یک آثار سینمایی برای پرداختن به اشخاصی مشخص که همگی آنها نقشی مؤثر در برهههای گوناگون انقلاب و دفاع مقدس داشتند، محدود است و هرچه به آنها بپردازیم به نظر میرسد که نکاتی مبهم باقی مانده باشد که نیاز به پرداختن داشته باشد و ما از آنها غفلت کردهایم.
از سویی دیگر به نظر من همه آنهایی که در دوران انقلاب اسلامی و به ویژه دوران دفاع مقدس مشارکت داشتهاند، همگی قهرمان محسوب شده و میتوان بدون در نظر گرفتن شخص خاصی و محوریت قرار دادن آنها در جریان روایت نمایشی، در مورد مفهوم کلی فرهنگ مقاومت و ایثار و شهادت داستانی را روایت کرد؛ کاری که سال گذشته آن را به انجام رساندم و با نگارش نمایشنامه «تاریخ انقضاء» که در حوزه هنری به روی صحنه رفت، گوشهای از رشادت و از جانگذشتگی افرادی را در جریان آزادسازی خرمشهر حماسه آفریدند، روایت کردم بدون آنکه به شخص خاصی اشاره کرده باشم.
امیرسجاد دبیریان