«زاد بوم» عنوان فیلمی به کارگردانی ابوالحسن داودی است که سال 87 تولید شد، اما از آن زمان فیلم فرصت نمایش پیدا نکرد، چون مباحث سیاسی که پیرامون این کار مطرح بود باعث توقیف 10 ساله این کار سینمایی شد، اما از چند سال پیش بحث نمایش این فیلم جدی شد، حتی در قالب نمایشهای خصوصی نیز این کار به نمایش در آمد و در ادامه نیز در چند روز گذشته، فیلم در سینماهای کشور اکران عمومی شده است. جبار آذین، منتقد و کارشناس فیلم و سینما انتقادهایی به این فیلم دارد که در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) آن را مطرح کرده است.
فیلم توقیفی «زاد بوم» بعد از 10 سال فرصت نمایش در سینماها را پیدا کرد. این فیلم که در ظاهر از ساختار خوب و منسجمی بهره میبرد در بحث معنا با انتقادات متعددی مواجه شده است که اکثراً به توجهات سیاسی فیلم اشاره دارد. شما هم انتقادهایی به این فیلم داشته اید.اجازه اکران فیلم توقیفی «زاد بوم» بعد از 9 سال با تغییراتی در شکل و شمایل، فرش قرمزی است که ابوالحسن داودی برای ورود و دعوت از فراریان کشور، نه همه مهاجران بدون مسئله، زیر پای آنها پهن کرده است. «زاد بوم» روایت بازگشت یک سیاستمدار به زعم کارگردان بیعاطفه، مقام دوست و دیکتاتور خانوادگی به ایران و زمینه ساز کوچ خارج نشینان پشت کرده به مردم و کشور پس از 30 سال به وطن است. این فیلم که از منظر هنری در کل اثری خوش ساخت و به نسبت دارای بازیهای خوب، و کارگردانی کم و بیش حساب شده است با استفاده از مضامین چندپهلو نمادین و هجمه به ارزشمداران و مشخصاً اصولگرایان و همانند سازی آدمهای فیلم با لاکپشتهای ایرانی است که پس از 30 سال به زادگاه خود باز میگردند. به استناد صحنهای از فیلم با سوزاندن اموال ملی و مردمی، زمین سرد سیاست و فرهنگ کشور را برای ورود نه مهاجران خطا نکرده که فراریان ایرانی و از جمله اپوزسیون، گرم میکند.
در این فیلم از نگاه کارگردان سعی شده تا مام وطن محلی برای امنیت ایرانیان تصویر شود، این خواسته در جای خود پسندیده است، اما ارزیابی شما با وجود نگاه انتقادیتان به این موضوع فیلم چیست و چرا این کار را از فیلمی ضد ایرانی توصیف میکنید؟در «زاد بوم» اوضاع کشور به گونهای تصویر شده که ارزشها و ارزشمداران ورشکست و دگراندیشها و لیبرالها حاکم جلوه داده میشوند، بهنحوی که همه چیز برای تغییر جمهوری اسلامی مهیاست، از نگاه سازندگان «زاد بوم» مردم بیتفاوت و جوانان عاشق پیشه، نابغه فراری یا مومن عقبماندهاند.
در کنار نقدهای مفهومی که به فیلم وارد میدانید، این فیلم از لحاظ ساختاری، استانداردهای لازم سینما را دارد، آیا از این مسئله به عنوان امتیاز برای فیلم نمیتوان نام برد؟«زادبوم» نه میزبان بازگشت لاکپشتها که در واقع مولد و پذیرای بازگشت اهانتکنندگان به کشور و تمسخرکنندگان مردم. زادبوم یک فیلم متوسط با اهداف سیاسی و جناحی است و مضامین آن جایگاهی مناسب و احترام آمیز در جامعه ایران ندارد.
معمولاً پیرامون هر فیلمی موافق و مخالف وجود دارد، همانگونه که بسیاری از فیلمهای مطرح جهان و ایران مخالفان و موافقان خاص خود را دارد، اما موضوع مد نظر ما اینجاست چرا باید فیلمی که پروانه ساخت دریافت کرده، تحریم شود تا به نوعی بودجهای از هنر این سرزمین از بین رود؟ آیا نمیشود این نظارت را در زمان دادن پروانه ساخت لحاظ کرد تا اتفاقی که برای «زادبوم» یا فیلمهایی نظیر «رستاخیر» رخ داد دیگر روی ندهد؟اساساً حربه تحریم را اقدامی نادرست و غیر فرهنگی میدانم و موافق اکران حتیهای فیلمهای غیرفرهنگی مسئله دار سیاسی هستم، چرا که بر این باورم نمایش عمومی این قبیل آثار فرصتی را فراهم میآورد تا مردم با مشاهده آنها خود به درستی در جایگاه قضاوت، به ارزیابی این فیلمها بنشینند از همین رو «زادبوم» نیاز بحث و نقد دارد و تحریم تنها میتواند این نوع آثار را به غلط اجتماعی کرده و باعث شهره آنها شود.
آیا برخورد که با فیلم در گیشه روی داده به نوعی بیانگر این امر نیست که دیگر مردم به راحتی، فریفته کارهایی که در پی دادن شعارهای سیاسی هستند، نمی شوند؟درست است، چون تجربه یک یا دو سال اخیر به خوبی این نکته را به اثبات رسانده که دیگر مردم خام فیلمهایی نمیشوند که با هوچیگری در پی گمراه کردن ذهن تماشاگران هستند، بلکه بیشتر ملاک برایشان واقعیتی است که در فیلمها وجود دارد. برای همین از فیلمهایی چون «ایستاده در غبار» و... استقبال میشود، اما فیلمی نظیر «زادبوم» با آن همه حمایت داخلی و خارجی نمیتواند فروش مطلوبی داشته باشد.