به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) نظرات صریح حجتالاسلام زائری در مخالفت با حجاب اجباری زنان که چندسالی از اظهار آن نظرات میگذرد، تاکنون واکنشهای موافق و مخالفی را برانگیخته است. وی چندی پیش یادداشتی در انتقاد از گشتهای ارشاد و ماجرای کارخانه چسب هل منتشر کرد که مجددا انتقاداتی را در فضای مجازی برانگیخت. وی در کانال تلگرامی خود با انتشار پیامی به این حرف و حدیثها خاتمه داده است. زائری در این یادداشت از منظر جامعهشناسی به تحلیل موضوع و ارائه پاسخ به مخالفان پرداخته است. متن پیام زائری از نظر میگذرد:
«سخن آخر درباره حجاب!
بعد از چيزي كه در باره حجاب نوشتم دوباره فشارها بر من شروع شده و ترجيح ميدهم مطلقا ديگر به اين موضوع نپردازم. تقريبا هم تمام حرفهاي لازم را نوشته و گفتهام.
اما آخرين سخن اين كه راستش وقتي جوانتر بودم با خود فكر ميكردم چه قدر خوب ميشد اگر كسي بود كه از آينده خبر دهد و خدمت بزرگي به نظام و كشور و مردم كند، مثلا چند ماه قبل از حمله عراق بگويد كه به زودي جنگي صورت خواهد گرفت! بدين ترتيب مسؤولان كشور ميتوانستند تدابير لازم را براي مقابله با خطر اتخاذ كنند يا از آسيب ديدن زيرساختها قدري بكاهند و ... ولي بزرگتر كه شدم ديدم چنين پيش بيني و فهمي از آينده در كارشناسان خبره و متخصصان فهيم علوم انساني وجود دارد اما كسي به حرفشان گوش نمي كند! يعني مشكل اين نيست كه كسي نميتواند آينده را پيشبيني كند و از خطرها و تهديدها خبر دهد بلكه مشكل بي اعتنايي به هشدار عالمان دلسوز و كارشناسان خيرخواه است!
در موضوع حجاب نيز آنچه گفتم و نوشتم از آن رو بود كه ميديدم روند تحولات اجتماعي در ميان مدت به سوي چه نقطهاي مي رود و ميفهميدم اين روند بيش از آن كه جنس اعتقادي و سياسي داشته باشد طبيعتي اجتماعي دارد و پيش از آن كه توطئه استكبار و نقشه دشمن باشد- كه البته مطلوب شان هست- نتيجه طبيعي و عادي فضاي جاري كشور و حال و هواي جامعه و رفتار و عملكرد خودمان است و لذا تمام تلاشم اين بود كه ماجراي حجاب مثل قضيه ويدئو و ماهواره و ... نشود و بتوان اين روند را مديريت كرد، كه ظاهرا آقايان نمي خواهند و ترجيح ميدهند قضايا به بحران برسد و با چوب و چماق حلش كنند چنان كه كسي گفته بود براي حجاب بايد خون ريخته شود!
دوستان ما عادت دارند كه با همه امور اين قدر با ناشيگري برخورد كنند كه به يك نقطه لاينحل برسد و كاملا سرنخ ماجرا از دستشان در برود و از كنترل شان خارج شود و آن وقت در بارهاش سكوت كنند و از كنارش با تجاهل بگذرند!
مثل موضوع گيرندههاي ماهواره كه اول توي نماز جمعه فرياد ميزدند و بعد بعضي روزنامهها بدو بيراه مينوشتند و بعد مدتي هم مأموران ميريختند و چند نفر را ميگرفتند ولي آخرش كه تمام پشت بامها را ديش ماهواره پر كرده و ديگر هيچ كاري نميتوانند بكنند-مثل حالا- صداي هيچ كدامشان ديگر در نميآيد و آن وقت يك قانون بي معني ميماند، بي فايده و بي خاصيت!
در موضوع مشروبات الكلي هم همين روند طي شد! از روزي كه بچههاي بسيج را وادار كرديم توي صندوق عقب ماشين مردم يا زير زمين خانههايشان را بگردند، امروز به جايي رسيدهايم كه در يك شهر كوچك حدود دويست نفر براي سوء مصرف الكل به مراكز درماني مراجعه كنند و بيست و پنج نفر جان خود را از دست بدهند و سرانه مصرف ايراني الكلي دو برابر يك روسي يا آمريكايي اعلام شود!
در بسياري موضوعات ريز و درشت ديگر از كنسرت موسيقي و دوچرخه سواري بانوان تا مسايل جنسي و فضاي مجازي هم قصه دقيقا همين است، صبر كنيد و سرنوشت فيلترينگ و پارازيت شبكه هاي ماهواره اي و ... را هم در آينده نزديك ببينيد!
و اين وسط كساني ايستاده اند به حرص خوردن و فرياد زدن ، فقط براي يك كلمه و آن اين كه: "به خدا اين شيوه اسلام نيست"!
چرا؟ براي اين كه وقتي بعد از چند سال اين تدابير ناشيانه جواب نداد و سياستهاي چند تا پيرمرد توي اتاقهاي فلان نهاد و بهمان سازمان به در بسته و ديوار شكسته خورد، اسلام غريب و مظلوم به ناكارامدي و ناتواني متهم نشود! تا نگويند كه اسلام براي اداره جامعه نسخه نداشت! تا فكر نكنند اسلام غدير و كربلا نهايت فهمش از انسان و جامعه راه اندازي گشت ارشاد بوده و غايت تدبيرش مراقبت از اين كه دست و پاي برهنه رفيق چارلي چاپلين در فيلم سياه و سفيد صامت دهه بوق و عصر درشكه از تلويزيون پخش نشود!
اين وسط همه حرص خوردنها و ناله كردنها اين بوده و هست كه نسخه اسلام را در عهد مالك اشتر بايد جست و در سيره امير مؤمنان كه از مردم سخن ميگويد و خطاهاي طبيعيشان و از حاكمي كه بايد چشمي خطاپوش داشته باشد به اندازه آسمانها و دلي تحمل پذير به اندازه اقيانوسها!
و فرياد كردن اين حقيقت كه اسلام محمدي و اسلام علوي اقامه همه ارزشها و شعائر از نماز و روزه تا حج و زكات را نتيجه و حاصل اقامه عدل ميداند و عدل را اساس و ريشه و پايه و مبنا تلقي ميكند نه يك تعارف رسمي و شعار و نه حتى چيزي در كنار بقيه و مثل اسلام هاي رنگارنگ ما ابلهانه نميگويد كه: خوب عدالت هم مهم است، مثل حجاب! بلكه ميداند كه تا عدالت محقق نشود هيچ هدفي ارزش ندارد و اگر عدالت محقق شد و بنيانها و زيرساختهايي چون رفع فقر و امنيت و اشتغال فراهم گرديد به طور طبيعي و بي ضرب و زور، ارزشهاي ديني و هنجارهاي اخلاقي تازه زمينه بروز و ظهور پيدا ميكنند.»