
علی سلیمانی، کارگردان و بازیگر سینما در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قران (ایکنا) با بیان اینکه در فیلم خود در حد توان سعی کرده از کلیشههای رایج دور بماند، اظهار کرد: در فیلم سینمایی «اشنوگل» سعی کردیم تا حد امکان از کلیشههای رایج دور بمانیم. برای همین از شخصیتهایی، چون حاجی و سید که عموماً در فیلمهای دفاع مقدسی آنها را میبنیم در این کار اثری نیست. همچنین در این اثر مهمترین فاکتور برای من و هادی حاجتمند کارگردان فیلم این بود که درام در کار خوب شکل بگیرد و تماشاگر نتواند پایان کار را حدس بزند.
وی افزود: درباره «اشنوگل» باید این نکته را اضافه کنم که ما سعی کردیم الگوی متفاوت ارائه دهیم. برای همین هم شخصیتها و قهرمانهای ما حتی در ظاهر نیز با آنچه که تا به امروز در فیلمهای متعدد این ژانر دیدهایم، ثابت مانده است. این کار ویژگی دیگری نیز دارد، زیرا فیلم با پل زدن میان آدمهایی جنگ در زمان حال و گذشته نشان میدهد، قهرمانان جنگ چگونه زندگی میکنند. این موضوع سوالی است که بسیار از جوانان امروز نسبت به آن پرسش دارند.
این کارگردان ادامه داد: بحث دیگری که در این کار به آن اشاره شده، موضوع شکستهای ما در جنگ است. ما در عموم فیلمهای ایرانی میبینیم که ایرانیها همیشه در جنگ پیروز بودهاند، درصورتیکه این سادهانگاری نه تنها هیچ فایدهای برای ما ندارد، بلکه ما را به نوعی از مسئله نیز دور میکند، چون جوانان امروزی دیگر همچون مردم دهه شصت به اتفاقات نمیننگرند و ذهنی پرسشگر دارند، برای همین از خود سوال میکنند، اگر دشمن تا به این اندازه خوار و خفیف بود، چرا جنگ تا به این اندازه طول کشید؟
سلیمانی با تاکید بر اینکه قوی نشان دادن دشمن در حقیقت بالا بردن ارزش ایثار رزمندگان است، گفت: وقتی ما در کارهای سینمایی نشان میدهیم دشمن پر قدرت است در حقیقت به افتخار آفرینی خود اشاره کردهایم، چون توانستهایم دشمن را با دستان خالی شکست دهیم. این اتفاق در فیلم «اشنوگل» رخ میدهد. در ابتدا بخشی از عملیات کربلای ۴ تصویر میشود که در آن بسیاری از رزمندگان به دلیل لو رفتن عملیات شهید میشوند، اما در ادامه نیز عملیات کربلای پنج را شاهدش هستیم که دشمن به شدت از ما شکست خورد.
وی متذکر شد: موضوع دیگری که در «اشنوگل» به آن پرداخته شده موضوع منافقان است که در طول هشت سال جنگ تحمیلی همدوش صدام با کشور ما جنگیدند. این اتفاق خیانتی است که هیچ توجیهی برای آن نمیتوان یافت، اما جوان امروز از بسیاری از این اتفاقات بیخیر است. برای مثال نمیداند منافقان که خود را سازمان مجاهدین مینامند در دهه شصت عده بسیاری از مردم بی گناه را به شهادت رساندند بدون آنکه مردم کشته شده، فعالیت سیاسی داشته باشند یا اینکه ترور بسیار از مقامات بلند مرتبه این کشور باعث شد کشور ما آسیبهای فراوانی را متحمل شود.
سلیمانی افزود: وقتی از آگاهسازی جوانان نسبت به گروههایی، چون مجاهدین حرف میزنیم، منظورمان تنها کوبیدن آنها نیست، بلکه میخواهیم بگوییم با وجود آنکه آنها گناهکار هستند، اما اینگونه نیست که میهن اسلامی دیگر آنها را نمیپذیرد، بلکه اگر دست آنها به خون مردم آغشته نباشد و از کارهای خود توبه کنند، نظام حاضر است آنها را بپذیرد. این اتفاق در «اشنوگل» به نوعی مشاهده میشود که یکی از اعضای سازمان مجاهدین (منافقان) بعد از توبه سالهاست که با آرامش در کشور خود زندگی میکند.
وی در پاسخ به این سوال برای فروش بهتری فیلم چرا از بازیگران چهره بهره نبرده؟ تصریح کرد: اینکه فکر کنیم امروز نظیر گذشته تنها حضور بازیگر چهره میتواند عاملی برای موفقیت فیلم باشد، اشتباه محض است، چون بسیاری از فیلمهایی که بازیگر مطرح داشتند، به واسطه نبود بازیگر چهره نتوانستند اتفاق خوبی را در گیشه رقم زنند، درحالیکه یک فیلم بدون بازیگر تنها به مدد قصه و ساختار خوب به فروش مطلوبی دست پیدا کرده است. بهترین مثال نیز در این زمینه فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» است این کار از بازیگر چهره بره نمیبرد، اما توانست به مدد داستان خوب تمام توجهات را به سمت خود جلب کند.
سلیمانی تاکید کرد: در «اشنوگل» ما از بازیگرانی سود بردیم که با شخصیت همخوانی داشته باشند، البته نمیخواهم این امر را هم کتمان کنم که برخی محدودیتها دست ما را در انتخاب بسته گذارد، اما بحث اصلی ما به حوزه اکران این فیلم بر میگردد که به نظرم به هیچ وجه شایسته نبود، چون نمایش فیلم به صورت تک سانس به ویژه نمایش در ساعات مرده، چگونه میتواند برای «اشنوگل» اتفاقات خوبی به همراه داشته باشد؟ آیا وقتی این دست برخوردار را به فیلمهایی دفاع مقدسی میبینیم این سول برایمان پی نمیآید که شعارهای حمایت از کارهای مورد نظر ادعای پوچ است.
وی در پاسخ به سوال پایانی مبنی بر اینکه با وجود محدودیت مالی این فیلم، کار شکلی آبرومند دارد، گفت: به گفته تمام کسانی که فیلم را دیدهاند، این کار توانسته تصویری جذاب داشته باشد، این در حالیست که ما در بحث بودجه به شدت در محدودیت بودیم. این اتفاق نیز به نظرم به این دلیل در فیلم رخ داده که قاببندی ما و فیلمبرداری تنها در خدمت قصه است و نمیخواهم با تصاویر بیربط ذهن مخاطب را گمراه کند.