به گزارش ایکنا؛ کارگاه «فرایند میانرشتگی در مطالعات قرآنی از نظریه تا عمل» امروز 13 اسفند با سخنرانی قاسم درزی، عضو هیئت علمی پژوهشکده اعجاز ، به همت جهاد دانشگاهی واحد دانشکده الهیات دانشگاه تهران برگزار شد.
درزی در آغاز سخنانش گفت: هدف اصلی مطالعات میانرشتهای بر حذر داشتن پژوهشگران از نگاههای متصلب، تکبعدی و انحصارگرایانه بوده است، از این دید، حقیقت و واقعیت دارای ابعاد مختلفی هستند که از یک منظر قابل دستیابی نیست. تلفیق ابزاری برای رسیدن به این ادراک جامع المنظر است.
وی تصریح کرد: فرایند به معنای عملکردی مستمر با یک پایان مشخص و ویژه یا ادراک جامع است. چه اشکال کلانی در تولید علم وجود دارد و نگاه فرایندی با کدام یک از این فرایندها سنخیت بیشتری دارد.
فرایند جنگلوار تولید علم
عضو هیئت علمی پژوهشکده اعجاز افزود: آیه 19 سوره نمل در ارتباط با گفتوگوی حضرت سلیمان و مورچه، واژه «أَوْزِعْنِي»برای من الهام بخش بود. سلیمان از خدا میخواهد که توانایی شکر نعمت را به او الهام کند. چرا از «أَوْزِعْنِي» استفاده شده است؟ به نظر میرسد شکر آموزشی نیست، بلکه از جنس الهام است. این بسیار مهم است، ما در فرایند دانش با دو نگاه روبرو هستیم، یعنی نگاه جنگلوار و نگاه گلخانهای. در نگاه جنگلوار که مبتنی بر فلسفه انقلاب محور و تامس کوهن است ما فرایند طبقهبندیشدهای برای تولید علم نداریم. انقلابها از فرایند طبقهبندیشدهای پیروی نمیکنند و حاصل به هم زدن فرایند موجود هستند و از قاعده تبعیت نمیکنند. از این رو ما یک روش برای تولید جنگل نداریم.
وی تصریح کرد: در مقابل گلخانهای علم که سنبلش کارل پوپر است، ما یک روش برای تولید علم داریم. آیه مورد اشاره و فرایند الهامی با فرایند جنگلوار انطباق دارد. مردم هزاران سال افتادن سیب را میدیدند، اما به فکر جاذبه نمیافتادند و این نیوتن بود که با دیدن این اتفاق یک نظریه بسیار مهم توسط او تولید میشود.
درزی تصریح کرد: به نظر میرسد روش تحقیق و تولید مراحل مطالعه میانرشتهای با نگاه گلخانهایی سازگار است، اما این مراحل با نگاه جنگلوار تنها به عنوان مقدمه سازگار است.
وی تصریح کرد: مهمترین نظرات علمی از طریق الهام به وجود آمدهاند، اما یک مشکلی وجود دارد و آن نگاه ساختاری است. کوهن معتقد بود که علوم سازگار داشته و پارادایمهایی وجود دارد که علم در چارچوب آنهاست. با چنین نگاهی امکان ارتباط میان علوم ناممکن خواهد بود. اساسا جلوی ارتباط ساختارهای علمی در این نگاه گرفته شده است و با این رویکرد نمیتوان به مطالعه میانرشتهای اقدام کرد.
میانرشتگی چیست؟
عضو هیئت علمی پژوهشکده اعجاز با طرح این پرسش که «میانرشتگی چیست؟» گفت: میانرشتگی فرایندی است برای دستیابی ترکیبی تلفیقی، فرایندی که غالبا با یک مسئله، سوال، مبحث و یا موضوع آغاز میشود. تلفیق اینجا تنها ابزاری برای ادراک جامع است.
وی افزود: 6 استعاره بسیار مهم مرزگذاری پلسازی، نوسازی، نگاشت، دوزبانگی و مجمعالجزایری مطالعه میان رشتگی را ترسیم میکند. در علم مدیریت سازمانی پویا طراحی میشود که در آن تلاش میشود با یک رویکرد ارگانیک سازمان پیش رود. این استعارهها برای ترسیم اینکه میانرشتگی چیست، استفاده میکنیم. در استعاره مجمع الجزایر کشف حوزههای مشترک میان رشتهها، در مرز گذاری به ترسیم شبه ارتباطی مفاهیم، در پلسازی تعیین گونه میانرشتگی، نوسازی تعیین گونه میانرشتگی، در نگاشت استخراج مسائل و رشتههای مرتبط و در استعاره دوزبانگی شیوه دستیابی به زبان مشترک مطرح میشود.
درزی تصریح کرد: برخی از مضامین در قرآن و حدیث، فقه، اصول، تاریخ، ادبیات، حقوق، فلسفه و ... به هم نزدیک هستند. حوزههایی که در رشتههای مختلف به آن پرداخته میشوند مانند یک مجمعالجزایر هستند. مسائل مشترک این رشتهها به عنوان مرزهای آن دانشها محسوب میشود. ارتباط از طریق این حوزههای مشترک بسیار راحتتر برگزار میشود. حوزههای مشترک مورد بررسی بین دو علم میتواند زبان مشترک بین دو علم را ایجاد کند. با موضوع مشترک میان یک علم و قرآن، ارتباط این دو آسانتر خواهد بود.
عضو هیئت علمی پژوهشکده اعجاز اعجاز افزود: مرزهای دانش اساس سخت است. ما زمانی به مرزها نزدیک میشویم که از ویژگیهای ذاتی دانش دورتر شویم. وقتی ما از فقر، ثروت و عدالت صحبت میکنیم، اینکه کجا این موضوعات به قرآن و کجا به مارکسیسم نزدیک است، مثالی برای بحث ماست. صرف صحبت کردن از یک موضوع به این معنا نیست که آن موضوعات متعلق به یک علم باشند. عدم توجهی به مرزهای دانش موجب شده است، ما شاهد اختلاط باشیم. افرادی مانند شریعتی فقر و ثروت را مارکسیستی و با بیانی قرآن مطرح کردهاند. بحث طبقات با ویژگیهای تفکر مارکسیستی سازگار است و نه ویژگیهای تفکر اسلامی. ما در مرزهای یک دانش باید به ویژگیهای حاشیهای توجه کنیم.
وی افزود: قدم اول مطالعه میان رشتهای قرآن توجه به موضوعات مشترک است. مفاهیم مشترک داری بعد فرصت و تهدید هستند. هرچند این موضوعات بسیاری را به اختلاط کشاندهاند، اما همین موضوعات فرصت گفتوگوی میان دو حوزه علمی را ایجاد میکنند.
درزی تصرح کرد: رشتهها را میتوان به پایههای یک پل تشریح کرد. پایهها کامل ثابت هستند و در مطالعه بینرشتهای ارتباط بین دو طرف ایجاد میشود. ما کاری نداریم که آیا ایرادی به معناشناسی ساختاری و یا مضمونی قرآنی نداریم. کاری که میکنیم فقر و عدالت را از طریق همنشینی و جانشینی در قرآن تشریح کنیم. ما نقدی به علم خادم و مخدوم نداریم و تنها ارتباطی بین دو طرف ایجاد میکنیم. عمدتا میانرشتهایها بر اساس استعاره پلسازی پیش میروند.
وی با بیان اینکه ما در استعاره نوسازی نگاه انتقادی داریم، گفت: اینجا ما ساختار دانش برای ما مفروض نیست و میخواهیم برخی از گفتمانها را جایگزین کنیم. برای مثال مطالعات فمینیستی در حوزه قرآن عمدتا به دنبال به هم زدن گفتمان حاکم هستند و میخواهد با ساختار تساویطبانه و زنسالار متن را تفسیر کند و نگاه انتقادی به ساختار تبعیضآمیز دارد. مثال دیگر در خصوص نوسازی مباحث دکتر سروش در روانکاوی وحی است و به رویکرد رایج در خصوص وحی انتقاد دارد.
وی تصریح کرد: ما باید رویکرد خود را در مطالعه میانرشتگی با انتخاب پلسازی و یا نوسازی مشخص کنیم. ایزوتسو در کتاب خدا و انسان در قرآن بر اساس نوسازی پیش رفته است. وی در حوزه قرآنی از طریق واژه انسان و خدا میخواهد جهانبینی حاکم بر قرآن را مشخص کند و بین جهانبینی قرآنی از یک سو و جهانبینی پیشا قرآن و پسا قرآنی تفاوت ایجاد میکند. از این رو استعاره نوسازی صرفا به موضوعات جنجالبرانگیز ختم نشده و به موضوعات کاربردی هم میتوانیم استفاده کنیم. ایزوتسو از مکاتب مختلف معناشناسی در کار خود استفاده میکند.
عضو هیئت علمی پژوهشکده اعجاز افزود: ما در نگاشت اجزا تشکیلدهنده یک روش، تجزیه میشود و بیان میشود که این از اجزا در ارتباط با یکدیگر چه رفتاری از خود نشان میدهند. نگاشت یک مسئله با توجه به آنچه که محور قرار میگیرد متفاوت میشود. به عنوان مثال در ادبیات اگر از خواننده، نویسنده، اجزای متن و ... محور باشند، نوع نگاشت نیز متفاوت خواهد شد. البته انچه که بیشتر بر نگاشت تاثیرگذار است، ردیابی ارتباط یک رشته با رشتههای دیگر است.
مراحل فرایند مطالعه میانرشتگی
وی تصریح کرد: کلاین و نیوویل برای اولین بار سه کلان مرحله میکردند. در مرحله اول تعریف مسئله، شناسائی دانشهای مورنیاز، در نظر گرفتن چارچوب تلفیقی برای پرسشها صورت میگیرد. در کلان مرحله دوم مطالعه در دانشهای مورد نیاز صورت میگیرد. اگر پژوهشگر بخواهد کار تیمی انجام دهد باید نقش هر یک از اعضا مشخص شود. تمام دانش موجود شناسائی میشود. پس از جمعآوری اطلاعات، مناقشات بینرشتهای حل و فصل شده و بر اساس تکنیکهای تلفیقی ارتباط دانشها حفظ میشود.
وی ادامه داد: در کلان مرحله سوم ما وارد تلفیق میشویم. اصلیترین جز فرایند میانرشتگی در اینجاست. در این مرحله ما ترکیب همه مشارکتها و بررسی و ارزیابی کفایت، تلفیق قطعات منفرد برای برقراری ارتباط دو جانبه و تایید و عدم تایید راه حل پیشنهادی و طرح مدل پیشنهادی را داریم.
درزی با بیان اینکه زوستاگ 12 مرحله برای ادراک جامع در میانرشتگی مطرح کرد. زوستاگ علوم را به اجتماعی انسانی و طبیعی تقسیم کرده، ده رشته از هر یک که بتواند همه رشتهها را در بربگیرد شناسایی کرده و به شکل جزئی دیدگاههای اصلی و روش این رشتهها را بیان کرده است. این اطلاعات برای ما در مطالعات میانرشتگی ضروری است.
وی افزود: نیکی تینا مرحلهبندی مختصری را بیان کرده است. فرایند او 4 مرحله «آموزش رشته یا رشته های مرتبط با مسئله»، دوم «مشخص کردن نقاط ارتباط و گسست»، «توصیف محدودیتهای هر یک از رشتهها» و «تلاش برای دستیابی به ترکیب» را شامل میشود.
وی ادامه داد: نیوویل بازنگریی از طرح اولیه میکند. او فرایند مطالعه میانرشتهای به دو قسمت تقسیم میکند. اول ترسیم بینشهای رشتهای دوم تلفیق بینشهای رشتهای. در محله اول ما به طور منفرد در هر یک از این رشتهها موضوع خود را بررسی میکنیم. در مرحله دوم این بینشها با هم تلفیق میشوند تا به ادراک جامع المنظر برسیم. هر یک از این دو مرحله اصلی، مراحل فرعی دیگری دارند.
عضو هیئت علمی پژوهشکده اعجاز افزود: آلن ربکو بعد از نیوویل، مهمترین آثار در حوزه فرایند میانرشتگی را در مطالعات قرآنی از نظریه تا عمل را تدوین میکند. او در کتاب «پژوهش میانرشتهای: فرایند و نظریه» کارهای انجام شده در این زمینه را تشریح میکند. این کتاب کارهای مختلف را در کنار هم میگذارد و بیشتر حالت جمعآوری را دارد که به کار میآید.
وی تصریح کرد: ربکو مانند نیوویل دو مرحله ترسیم بینشهای بینرشتهای و تلفیق بینشهای بینرشتهای را دارد که با به مراحل جزئیتری تقسیم میشود.
وی ادامه داد: زوستاگ در مقاله دیگری جمعبندی جالبی از مراحل در نظریههای متفاوت دارد و معتقد است 5 مرحله «شناسائی مسئله»، «شناسائی رشته، روش، نظریه و پدیدههای مرتبط»، «ارزیابی بینشها که چقدر با مسئله ما مرتبط است»، «دستیابی به زمینه مشترک» یعنی جایی که مناقشات را حل و فصل میکنیم و مرحله نهائی «تامل آزمون و ارتباط نتایج» در همه نظریهها وجود دارد.
درزی در پایان گفت: من بر اساس دو کلان مرحله ترسیم و تلفیق بینشهای رشتهای و 5 مرحله زوستاگ، مدلی تلفیقی ارائه کردهام که در آن ما 3 مرحله در قالب ترسیم و دو مرحله در قالب تلفیق رشتهها خواهیم داشت.
گزارش از میثم قهوهچیان
انتهای پیام