زمانی که برای اولین بار فیلم سینمایی «فیلشاه» در جشنواره سیوششم «فیلم فجر» پخش شد شاهد یک رفتار در میان تماشاگران بودیم که تعجبآور بود. آن هم برخورد تقریباً ناخوشایندی بود که در انتهای فیلم رخ داد. در آن لحظه به محض اینکه انیمینش با میلاد حضرت رسول (ص) پایان یافت، برخی از تماشاگران اعتراض خود را علنی ابراز کردند که موجب شد این پرسش به ذهن خطور کند که تاکنون در حوزه فیلمسازی دینی و قرآنی چه رویکردی را پیش گرفتهایم که سبب شده مخاطبان ما نسبت به موضوعی که با باورهایشان گره خورده تا این حد عکسالعمل منفی داشته باشند.
این اتفاق ناخوشایند هم به هیچوجه قابل کتمان نیست، چون صاحبان اثر هم در تبلیغات متعددی که از کارشان در تلویزیون پخش میشود اشارهای به پایان قصه که همان میلاد حضرت رسول(ص) است، ندارند. «فیلشاه» در بخش پایانی به حمله سپاه ابرهه به مکه اشاره دارد، اما آیا چنین اتفاقی را در یکی از تیزرهای این فیلم میبینیم؟ در تیزرهای سیما تنها به قهرمانهای قصه که حیوانات هستند اشاره میشود، در حالیکه میشد در یکی از تیزرهای چندگانه «فیلشاه» به پیام اصلی قصه نیز اشاره شود تا والدین با مطلع شدن از مضمون اصلی فیلم، برایشان انگیزه به وجود آید تا کاری که روی پرده است را به اتفاق کودکانشان تماشا کنند.
دلیل اینکه چرا با سینمای کودک برخورد مناسبی نمیشود با کارگردان «فیلشاه» در میان گذاشته شد. وی نیز جوابی را داد که انتظارش را داشتیم. جواب این بود، طی سالهای اخیر این حوزه (فیلمهای دینی) تا به آنجا محلی برای فرصتطلبان بوده که دیگر تماشاگر سینما علاقهای برای دیدن این قبیل تولیدات از خود نشان نمیدهد، در حالیکه ممکن است کارهایی تولید شود که نگاهی فاخر به موضوعات و قصص قرآنی دارند. جواب هادی محمدیان کارگردان «فیلشاه» کاملاً درست است اتفاقی که مشابه آن را در بخشهای دیگر سینمایی نیز شاهد هستیم.
وضعیت موجود، شرایطی را پیش آورده که دیگر تماشاگر با هر کاری که موضوعی دینی دارد به عنوان اثری سفارشی و حکومتی برخورد میکند. این فضای مسموم به اندازهای مخرب است که فیلمهای خوب نیز قربانی میشوند، البته خوشبختانه با ساخت انیمیشن «شاهزاده روم» و استقبال مردم از این کار تا حدی این فضا معتدل شد و مردم دریافتند میتوان فیلم خوب قرآنی ساخت بدون اینکه در آن شعاری داده شود. بعد از کار موفق «شاهزاده روم» از گروه سازنده این کار، هماکنون «فیلشاه» روی پرده است که به نظر میتواند بانی اتفاقات بسیار خوبی در آینده باشد.
«فیلشاه» قصه بچه فیلی است که همه او را موجودی بیدست و پا میدانند در حالیکه پدر این بچه فیل رئیس گله است. با گذر زمان اتفاقاتی در فیلم رخ میدهد و بچه فیل توسط انسانها به سرزمینی دیگر برده میشود. این بچه فیل با دختر کوچکی که مسیحی است آشنا میشود. در ادامه قصه به زبان کودکانه به حمله سپاه ابرهه به مکه میپردازد و در نهایت نیز فیلم به حمله ابابیل به سپاه فیلها اشاره دارد. کارگردان در این فیلم به خوبی دریافته، اگر بخواهد کارش با استقبال کودکان مواجه شود باید قصه را با زبان خودشان برایشان بیان کند.
زبان کودکان نیز، صرفاً نگاهی ساده و بچهگانه نیست، بلکه گاهی مواقع عمیقتر از برداشتهای بزرگسالان است، چون فانتزی که در سینمای کودک وجود دارد کار را برای هر فیلمسازی سخت میکند. در «فیلشاه» فانتزی مورد نظر به خوبی درآمده است، چون تکنیکهای گرافیکی اثر انصافاً به استانداردهای سینمای روز جهان نزدیک است، البته ممکن است این سوال پیش آید چرا برخی از بخشهای فیلم به نوعی از کارهای مشابه خارجی الگوبرداری کرده است؟
در جواب سوال مطرح شده میتوان گفت الگوبرداری از کارهای موفق در سینمای جهان امری رایج است که از آن نمیتوان به عنوان ایراد نام برد. البته دلیل چنین اعتقادی نیز این است که کودک به واسطه سالها تماشای آثار خارجی سلیقهاش به نوعی به سمت تولیدات غربی متمایل شده است. برای همین اگر قهرمانان فیلم به لحاظ گرافیکی برایش آشنا باشد با آن ارتباط بیشتری برقرار میکند. درباره «فیلشاه» نکتهای دیگر هم وجود دارد آن هم به حجم تبلیغات این فیلم در شبکه پویا مربوط میشود. این اقدام رفتاری کارشناسانه است، چون مخاطبان اصلی این فیلم کودکانی هستند که شبکه محبوبشان پویا است، برای همین به توصیههایی این شبکه بیش از دیگر شبکهها توجه میکنند.
نکته بعد که باید در ادامه این یادداشت به آن اشاره کرد این است که کارهایی چون «فیلشاه»، «شاهزاده روم»، «فهرست مقدس» همگی کارهایی در حوزه قرآن است، اما باید توجه داشت در کنار این دست آثار باید به موضوعات ملی و اسطورهای نیز توجه شود، چون نباید بگذاریم چنین رویکردی موجب شود تا سینمای انیمیشن به این دست کارها بیتفاوت شود. اتفاقی که متاسفانه در تلویزیون رخ داده است.
مطلب پایانی اینکه اگر قرار است به موضوعات ملی و اسطورهای در سینمای کودک توجه کنیم میتوانیم به گونهای عمل کنیم که در بطن قصه پیام اسلامی بیان شود. برای مثال در پرداختن به قصههای شاهنامه اگر هوشمندانه عمل کنیم میتوانیم بسیاری از تفکرات شیعی را در اثرمان لحاظ کنیم. با این تفاوت که قهرمانانی که پیام را تبلیغ میکنند شکل دیگری دارند. در انتها باید تأکید کرد که موفقیت فیلمهایی نظیر «فیلشاه» در سینمای ایران آیندهای خوب را برای سینمای کودک رقم خواهد زد به شرطی که از فرصت پیش آمده به درستی بهره ببریم.
به قلم داود کنشلو
انتهای پیام