مروئه وامقی رئیس مرکز تحقیقات مدیریت رفاه اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی در گفتوگو با ایکنا؛ با اشاره به اجرای پژوهشی با هدف مرور پژوهشهای صورت گرفته در خصوص خشونت خانگی در ایران، گفت: این مرور چند بار انجام شده و در حال تکمیل است. هر چند سال یکبار مطالعات جدیدی در هر حوزه صورت میگیرد که لازم است نتایج پژوهشها جمع بندی شوند تا روند تغییرات در آن حوزه مورد مطالعه قرار گیرد.
وی ادامه داد: مطالعاتی که در کشور بر روی همسرآزاری انجام شده را جمعآوری و تحلیل کردهایم تا بتوانیم به نتایج کلی از همسرآزاری در کشور دست پیدا کنیم. این مطالعه در برحه اول پژوهشها از سال 80 تا 87 شامل 60 مقاله و در مرحله دوم از سال 87 تا 93 با بیش از 130 مقاله را شامل شد. یعنی ما با گذشت چند سال شاهد افزایش تعداد پژوهشهای صورت گرفته در خصوص همسرآزاری در کشور بودهایم.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی به تشریح نتایج جمعبندی مطالعات صورت گرفته در خصوص همسرآزاری (به صورت جمعبندی نتایج هر دو مرحله) طی سالهای 80 تا 93 پرداخت و گفت: بیشتر مقالهها مربوط به سال 89 است. موضوع همسرآزاری موضوعی چند بخشی است یعنی هم بهداشتی و هم اجتماعی است بر این اساس تمام پژوهشهای این موضوع جمعآوری شد. در این پژوهشها که در تمام استانهای کشور صورت گرفته، از افراد (که اغلب زنان بودهاند) پرسیده شده که آیا مورد همسرآزاری قرار گرفتهاند یا خیر.
شیوع همسرآزاری بین 47 تا 94 درصد در ایران
وی با اشاره به اینکه در کل خشونت به پنج نوع خشونت جسمی، آسیب روانی (شامل خشونت کلامی و عاطفی) مالی و اقتصادی، اجتماعی و جنسی تقسیم میشود، گفت: شیوع کلی خشونت صرف نظر از نوعش چیزی بین 47 تا 94 درصد گزارش شده است. یعنی طیف وسیعی از بانوان را شامل میشود و در نصف مطالعات شیوع بالای 50 درصد را شاهد هستیم یعنی 50 درصد از افرادی که مورد پرسش قرار گرفتهاند، اعلام کردهاند که چنین خشونتهایی را تجربه کردهاند. البته باید به این مسئله توجه شود که در پژوهشهای مربوط به خشونت خانگی معیار خشونت میتواند متفاوت بوده و نتایج را تغییر دهد. به عنوان مثال یک محقق دادزدن شوهر بر سر همسرش و فحاشی در طول یک ماه اخیر را خشونت در نظر گرفته است اما یک محقق دیگر سیلی زدن یا وارد کردن صدمه جسمانی را مصداق خشونت در نظر گرفته است. بنابراین دادههای برخی از تحقیقات به همین دلیل متفاوت است.
خشونت روانی علیه زنان بیشتر از خشونت جسمی است
وامقی با اشاره به اینکه به طور کلی خشونتهای خفیفتر مثل هل دادن و خشونت کلامی شایعتر از خشونتهایی مثل شکستن، سوزاندن و ... بوده است، در خصوص شیوع خشونتهای روانی گفت: به طور کلی آمارهای خشونت روانی بالاتر از خشونت جسمی است و حداقل شیوع گزارش شده بین 25 تا 93 درصد است و شایعترین نوع رفتار خشونتآمیز فحاشی، تحقیر کردن و کم محلی کردن است و خشونتهای شدیدتر مواردی از قبیل کنترل شدید رفت و آمد، ممانعت از خروج از خانه، اجازه ندادن به کار کردن و ... را شامل میشود.
بیشترین خشونت جنسی در ایران چیست؟
وی در مورد خشونت جنسی نیز گفت: در مورد خشونت جنسی در مقایسه با دو نوع دیگر گزارشها کمتر است. یعنی بین هفت تا 92 درصد است.
رئیس مرکز تحقیقات مدیریت رفاه اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی عنوان کرد: در خصوص خشونتهای اقتصادی تعداد مطالعهها بسیار کم است و فقط سه مطالعه انجام شده که بین سه و نیم تا 45 درصد اعمال خشونت را نشان میدهد که مصادیق آن این بوده که در تصمیمگیریهای مالی زنان شرکت داده نمیشوند، در خرجی دادن سختگیری میشود، زن را مجبور میکنند که اموالش را بفروشد و یا در اموال زنان دخل و تصرف میکنند. در خصوص خشونتهای اجتماعی هم مطالعات بسیار کم صورت گرفته است.
زنان باردار همه انواع خشونت را تجربه میکنند؛ خشونت جسمی را کمتر
وی به خشونتهای اعمال شده بر بانوان باردار به عنوان یک موضوع خاص اشاره و اعلام کرد: 40 پژوهش در خصوص انواع خشونت در دوره بارداری تهیه شده است که نشان میدهد به طور کلی در دوران بارداری خشونت جسمی کم میشود و بین یک تا 57 درصد گزارش شده است. در خصوص خشونت روانی هم باید گفت در این دوران خشونت روانی کم شده اما نه به اندازه خشونت جسمانی یعنی بین شش تا 76 درصد زنان باردار مورد خشونت روانی قرار میگیرند، اما زنان ایران همه انواع خشونت را در دوره بارداری تجربه میکنند و شاید به دلیل تابوی موجود در فرهنگ کشور است که خشونت جسمی در این دوران کمتر میشود.
بچهها خشونت را به عنوان ابزار یاد میگیرند
وی در ادامه به پیامدهای خشونت در خانه اشاره کرد و گفت: خشونتی که بچهها تجربه میکنند یکی از پیامدهای خشونت خانگی است. بچه ممکن است خودش خشونت ببیند یا نبیند، اما مسئله مهم این است که بچهها چه قدر در معرض خشونت پدر و مادر نسبت به هم قرار می گیرند. خشونتی که ممکن است شاهد آن باشند، صدای آن را بشنوند و یا وقتی به خانه میآیند با مادر زخمی و کبود خود مواجه شود یا ببیند که مادر خانه را ترک کرده است. تأثیر این پیامدها برای بچهها متفاوت است. بچههایی که در معرض خشونت قرار میگیرند و میبینند و میشنوند که پدر و مادر فحاشی میکنند ممکن است دچار افسردگی شوند و حتی آسیب شدید را تجربه کنند و نیز ممکن است بچه خشونت را به عنوان یک ابزار یاد بگیرد و در بزرگسالی در جایگاه شوهر این تصور را داشته باشد که خشونت راهی برای کنترل خانواده و یا در روابط بین فردی است و دختر هم در جایگاه همسر این تصور را داشته باشد که خشونت در خانه بخشی از زندگی است و اینکه زن کتک بخورد، عادی است.
وامقی ادامه داد: اما گاهی هم بچههایی که خشونت دیدهاند ممکن است سعی کنند این مدل را در بزرگسالی عوض کنند. ولی متأسفانه به نظر میرسد شانس رفتار اول بیشتر است. اختلال استرس بعد از حادثه هم از دیگر عواقب خشونت خانگی است که ممکن است دائماً حتی در صورت خروج از خانه برای زن یا کودک تکرار و موجب افسردگی و اضطراب وی شود.
مشکل جدی در خصوص خشونتهای دوران بارداری داریم
وی در تشریح این مسئله که ایران در مقایسه با سایر کشورها در چه ردهای از خشونت قرار دارد؟ گفت: آمار خشونت خانگی در ایران بالاست اما در بسیاری از کشورهای دیگر از جمله کشورهای توسعه یافته هم این آمار بالاست و مقایسه این آمارها با هم در حالی که در جمع آوری آنها از روشهای مختلف استفاده شده، نمیتواند روش علمی باشد. اما در خصوص خشونتهای دوران بارداری به نظر میرسد که ایران رتبه بالاتری دارد و مشکل جدی در این حوزه داریم که باید به آن توجه شود.
بیکاری و خشونت رابطه جدی با هم دارند
این روانپزشک کشورمان در خصوص علتهای خشونت در کشور گفت: یکی از مسائلی که در آمار خود را نشان میدهد تحصیلات بالاتر است یعنی میزان تحصیلات با میزان خشونت خانوادگی رابطه معکوس دارد. البته به این به این معنی نیست که افراد تحصیل کرده خشونت نمیکنند بلکه به این معنی است که فراوانی این مسئله در بین آنها کمتر است. رابطه بین بیکاری و خشونت هم رابطه مستقیمی است. یعنی مردان بی کار خشونت بیشتری از خود نشان میدهند و به نظر میرسد بی کاری در همه جا با خشونت رابطه جدی دارد. مسلئه دیگر اعتیاد (در خارج مصرف الکل و در ایران مصرف مواد مخدر) است که رابطه مستقیمی را با وقوع خشونت نشان میدهند.
وی در پاسخ به این سؤال که چه راهکاری برای کاهش خشونت میتوان اندیشید؟ گفت: بهبود وضعیت اقتصادی، کاهش بیکاری، بالا رفتن تحصیلات عمومی، یادگیری مهارتهای زندگی، آموزش کنترل خشم و ... جنبههای پیشگیرانه خشونت خانوادگی هستند. اما در ادامه باید دید چه کسانی بیشتر در معرض خطر هستند و افراد در معرض خطر را شناسایی و وضعیت آنها را پیگیری کنیم. وقتی میبینیم که خشونت رخ میدهد باید برای قطع خشونت و حفظ امنیت زن دخالت و خانواده بررسی شود که آیا در صورت ادامه حضور زن در خانواده امنیت زن حفظ میشودیا خیر و در مرحله دوم باید بررسی کنیم آیا این خشونت امکان تکرار دارد یا خیر.
وامقی تشریح کرد: باید ببینیم با آموزش و رفع موانع و مشکلات، آیا آن زن میتواند به کانون خانواده بازگردد یا اینکه باید برای نجات وی، زن را از خانواده جدا کرد و در اینجاست که مسائل قضایی مطرح میشود و به ویژه اینکه بچهها را باید چگونه در این محیط حمایت کرد که این موضوع باید مورد توجه نهادهای حمایتی مثل بهزیستی قرار داشته باشد.
عوامل خطر زیاد شده/ خشنتر شدهایم
این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در پاسخ به این سؤال که آیا طی دهه اخیر ایرانیها خشنتر شدهاند؟ گفت: اگر بخواهیم به عوامل خطر نگاه کنیم به احتمال زیاد بله؛ خشونت خانگی و اجتماعی نشان میدهد که ما خشنتر شدهایم. چون عوامل خطر از جمله وضعیت اقتصادی وضعیت مطلوبی نیست و اعتیاد، مصرف الکل و بیکاری زیاد شده است، بنابراین باید قاعدتاً خشونت هم رو به افزایش باشد.
وی متذکر شد: البته این مسئله را هم باید در نظر بگیریم که در کنار افزایش خشونت شاهد گزارش بیشتر موارد خشونت هستیم. یعنی در گذشته خشونت خانگی چیز عجیبی تلقی نمیشد اما اکنون بیشتر مورد توجه و مطالعه قرار میگیرد به همین جهت برجستهتر شده است و ممکن است این تصور را ایجاد کند که خشونت خیلی در حال افزایش است.
وامقی در پاسخ به این سؤال که افراد و خانوادهها برای در امان ماندن از این خشونت باید چه کنند؟ گفت: اگر افراد دانش داشته باشند میتوانند برخی امور را انجام دهند. واقعیت این است که افراد در بستری که در آن به دنیا آمده و بزرگ شدهاند، آن بستر آنها را شکل داده است. وقتی فردی در محله، شهر و فرهنگی بزرگ شده که خشونت عادی است، این فرد خارج از تمایل خود در معرض خطر است بنابراین اگر بخواهیم مداخلهای کنیم باید این مداخله بالاتر از سطح فردی باشد.
وی در پایان گفت: یعنی در این حالت مداخله فردی کافی نیست و باید در سطح محله و شهر و فرهنگ باشد. البته وقتی زنان یک جامعه شخصاٌ بفهمند که کتک خوردن حق آنها و یک امر طبیعی نیست، آنوقت است که به دنبال احقاق حق خود میروند. همچنین مراجعه به روانشناس و روانپزشک میتواند به افراد برای درک ماهیت و کنترل خشونت کمک کند.
انتهای خبر