به گزارش ایکنا؛ نشست «تجارت با خون خدا» روز گذشته، 5 آبانماه با سخنرانی حجتالاسلام محمد سروشمحلاتی در دانشگاه علوم پزشکی کاشان برگزار شد.
محلاتی در آغاز سخنان خود عنوان کرد: به تناسب اینکه در ایام اربعین قرار گرفتیم در نظر دارم موضوعی را تحت این عنوان مورد بحث قرار دهم. برای ما بسیار تأسفآور است که شخصی گوهر هستی خود را که جان اوست در زندگی دنیا، با اعتقاد و از سر اخلاص در راه خدا بدهد، ولی برخی دیگر از این خون استفاده کنند یا به تعبیر دیگر، سوءاستفاده کنند.
وی افزود: ما در تاریخ خودمان موارد زیادی از این تجربه تلخ را داریم که خون، وسیله و ابزار قرار میگیرد و شخص از خون دیگری استفاده میکند تا به موقعیتی برسد. یکی از این نمونهها و تجربههای تلخ مربوط است به قصه قتل خلیفه سوم. در زمان عثمان یک انقلاب یا شورشی در مدینه به پا شد و عدهای او را در محاصره قرار دادند و به قتل رساندند. بعد با اصرار عموم مردم، امیرالمومنین(ع) قدرت و خلافت را به دست گرفت. آنچه در اینجا قابل توجه است این است که معاویه که نمیخواست و نمیتوانست حکومت علی(ع) را بپذیرد دنبال این بود که یک بهانهای در برابر حضرت داشته باشد تا با آن هم مخالفت خودش را توجیه کند و هم بتواند در بین مردم تاثیر بگذارد و عدهای را جذب کند. این بهانه به دست او افتاد.
وی ادامه داد: وقتی خلیفه در مدینه به قتل رسید، مامورین معاویه لباس خونین او را به دمشق رساندند. معاویه لباس خونی را در مسجد جامع شام به مردم نشان داد. این یکی از روشنترین مواردی است که مسئله تجارت از راه خود در تاریخ اسلام دیده میشود. البته این شیوه بسیار شیوه مؤثری در شام بود. هر جا در تاریخ ببینید یک جنایتی اتفاق افتاده است قبلش میتوانید این تحریکات روانی را ببینید. اینگونه نیست که ابتدا یک بحث منطقی و استدلال قانعکننده وجود داشته باشد تا مردم را به صحنه بکشانند.
وی اضافه کرد: یک روز عمروعاص که عقل منفصل معاویه بود و در شیطنت از معاویه دست کم نداشت به معاویه گفت: این پیراهنی که بالای منبر نصب کردی پیراهن یوسف نیست که خیر و برکت خاصی داشته باشد. اگر یک مدتی این لباس همینگونه باشد و برای مردم سوال ایجاد شود که این پیراهن چیست؟ این شیطنتی که تو کردهای برملا میشود. جالب این است که معاویه سالها با همین بهانه با امیرالمومنین(ع) جنگید و مردم را به صحنه آورد، اما وقتی امیرالمومنین(ع) به شهادت رسید، معاویه بیست سال حکومت کرد و همه کشور اسلامی تحت فرمان معاویه بود، اما دیگر پرونده قتل عثمان را دنبال نکرد. اگر معاویه واقعا دلسوز بود و میخواست مشخص شود قاتل عثمان کیست؟ پس چرا وقتی به قدرت رسید خودش این ماجرا را دنبال نکرد. پس روشن میشود خون عثمان یک وسیله و ابزار بود.
سروش محلاتی اظهار کرد: در دولتهای استبدادی که پایهاش بر جهل مردم و سوء استفاده از افکار مردم استوار است، سوژه خون خیلی موثر است و خیلی راحت میشود مردم را به وسیله آن فریب داد. یک گفتوگوی جالبی عمروعاص با عایشه دارد. عایشه در جنگ جمل علیه امیرالمومنین(ع) شرکت کرد، ولی حضرت احترام او را حفظ کرد و اجازه داد، آسیبی به وی برسد. یک روز عمروعاص به عایشه گفت: من خیلی دوست داشتم در جنگ جمل یک تیر به تو اصابت میکرد و تو کشته میشدی! عایشه در پاسخ گفت: برای چه؟ او پاسخ داد: اگر تو میمردی عمرت را کرده بودی و بعد هم به بهشت میرفتی، اما ما میتوانستیم بگوییم علی(ع) همسر پیامبر(ص) را کشته است. یعنی ما میتوانستیم برای سالها تولید برنامه داشته باشیم. این افراد همواره دنبال سوژه هستند. برای حفظ قدرت، سوژههایی از این قبیل پیدا میکنند تا مسائل خود را با مردم حل کنند. این یک تجربه بسیار تلخ است.
مولف کتاب «فقاهت در عاشورا» اضافه کرد: امیرالمومنین(ع) در نامه 10 نهجالبلاغه خطاب به معاویه نوشته است: تو فکر میکنی برای خونخواهی عثمان آمدی؟ تو خودت بهتر میدانی چه کسانی در جریان قتل عثمان دخالت داشتند؛ پس برو سراغ کسانی که واقعا قاتل هستند. بحث این است که وقتی کسی به حکومت میرسد یا باید متکی به خواست و حمایت مردم باشد یا اینکه جایگزین داشته باشد. این جایگزین گاهی نیروی نظامی است، گاهی نوعی مکر و فریب برای حضور یافتن مردم در کنار حکومت. لذا شما میبینید حکومت معاویه با همین روش یک حکومت پایداری بود و 40 سال در شام قدرت را در اختیار داشت.
وی تصریح کرد: البته اینجا باید به این نکته توجه کرد که به طور کلی یک ظرفیتی در دین وجود دارد که قابلیت برای سوء استفاده کردن را ایجاد میکند. این اختصاص به دین و مقدسات دینی هم ندارد و میتواند موارد مختلفی را شامل شود؛ مثلا اگر در یک جامعهای ملیگرایی یا مسائل نژادی اهمیت داشته باشد، زمینه سوءاستفاده فراهم میشود. حتی اگر شما حقوق بشر را جایگزین دین کنید باز هم در حقوق بشر ظرفیتی برای سوء استفاده کردن وجود دارد. حتی اگر اخلاق را جایگزین کنید باز هم ظرفیتی برای سوء استفاده کردن وجود دارد. پیشوایان دینی به ما هشدار دادهاند از دین سوء استفاده نشود. اوایل سوره بقره میخوانیم: «وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ؛ آيات مرا به بهايى ناچيز نفروشيد و تنها از من پروا كنيد»(بقره/41).
محلاتی ادامه داد: امیرالمومنین(ع) خیلی حساسیت دارد نسبت به اینکه دنیاطلبان برای رسیدن به دنیا از دین استفاده کنند. یکجا حضرت تعبیر «دوشیدن» را به کار بردند. در نامه 31 نهجالبلاغه خطاب به فرماندار مکه درباره مأمورینی که از شام برای جاسوسی میآمدند و در لباس حاجی و احرام بودند به این نکته اشاره کردهاند. حضرت فرمودند: اینها میخواهند شیر دنیا را به وسیله دین بدوشند. شیر دنیا چیست؟ مقام و موقعیت و ثروت. راه دوشیدناش چیست؟ وسیله و ابزار برای جدا کردن این شیر از پستان دنیا چیست؟ دین. گاهی اوقات میبینید افرادی که به دین اعتقادی ندارند و دزدیهای کلان انجام میدهند، پیش از اینکه رسوا شوند، حاضر نیستند، یقه لباسشان معمولی باشد و ریش خود را بزنند. همه چیزشان را به صورت تصنعی درست میکنند. این مشکلی در جامعه دینی وجود دارد که مردم برای دستیابی به دنیا به نفاق روی میآورند؛ چون راه رسیدن به دنیا را این میدانند که خود را دیندار نشان دهند. این تعبیر امیرالمومنین(ع) است که اینها میخواهند به وسیله دین از دنیا بدوشند.
مدرس حوزه علمیه افزود: برویم سراغ خون خدا. به نظر من درست است که معاویه بسیار فرد فاسدی بود و امیرالمومنین(ع) فرمود: تو با تأویل قرآن میخواهی اهدافت را دنبال کنی؛ ولی پلیدتر از معاویه هم وجود دارد، چون معاویه با خون عثمان تجارت کرد. وای به حال آن کسانی که با خون امام حسین(ع) تجارت میکنند. معاویه میگفت من ولی دم هستم و این آیه را میخواند: «مَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا؛ هركس مظلوم كشته شود به سرپرست وى قدرتى دادهايم»(اسرا/33) اولیای دم میتوانند بروند، خونخواهی کنند. معاویه میگفت: من اولیای دم هستم، گرچه در این ادعا صادق نبود. به هر حال ادعا میکرد، عثمان از بنیامیه است و من هم از بنیامیه هستم. خیلی فرق است بین معاویه که با خون عثمان تجارت کرد و کسی که خون امام حسین(ع) را وسیله و ابزار قرار میدهد تا به جایی برسد. این خونی است که ما از آن به عنوان «ثارالله» تعبیر میکنیم.
سروش محلاتی توضیح داد: تفسیرهای مختلفی درباره عنوان «ثارالله» هست. برخی گفتهاند این یک اضافه و نسبتی است و منشأ آن شرافتی است که در این خون وجود دارد. اگر یک مکانی «بیت الله» میشود به جهت شرافتی است که آن مکان پیدا میکند، مثل مسجد. زمان هم ممکن است به خدا انتساب پیدا کند و بشود «ایام الله». اینها اطلاقات حقیقی نیست، بلکه مجازی است و منشأ آن ارتباط ویژه با خداوند متعال است. اگر گفته میشود «خون خدا» چون حسین بن علی(ع) همه وجودش در راه خدا بود و کسی که حیاتش را در راه خدا میدهد، خون او خون خداست. خون، منشأ حیات در بدن انسان است. خون که رفت حیات به پایان میرسد. حسین(ع) خون خداست چون همه وجودش را در راه خدا تقدیم کرد.
وی ادامه داد: تفسیر دیگر این است که در این تعبیر از کلمه «ثار» استفاده شده است و نه «دم». این دو کلمه با هم متفاوت هستند. از این منظر «ثارالله» یعنی امام حسین(ع) مظلوم شهید شد و خداوند متعال از جانب او خونخواهی میکند. «ثار» خونی است که مورد خونخواهی قرار میگیرد. در زیارت عاشورا میخوانیم: «یرزقنی طلب ثارکم مع امام منصور؛ خداوند به من روزی کند در خونخواهی حسین بن علی(ع) شرکت کنم».
محلاتی در پایان گفت: یک معنای دیگری را هم فیض کاشانی بیان کرده است. ایشان در کتاب وافی میفرماید: مقصود از ثارالله یعنی کسی که از خداوند خوانخواهیاش را طلب میکند. این خون خونی نیست که از بین بروند و ضایع و فراموش بشود. این خون در رگهای تاریخ جریان دارد. تا انسان هست این خون تاثیرات خود را میگذارد و انسانها را به حرکت در میآورد. خوشا به حال کسانی که این خون برایشان منشأ حیات، حرکت و عزت است. بیچاره آن کسانی که امام حسین(ع) را وسیله قرار دادند تا دنیای خودشان را آباد کنند و گمان میکنند از این طریق میتوانند به جایی برسند. چقدر این افراد ناسپاس هستند. پاکترین انسانها جان خود را از دست بدهند، تا ما آن را وسیلهای بسازیم تا مردم را فریب بدهیم! کسی که با خون خدا تجارت میکند، میخواهد خدا را فریب بدهد.
انتهای پیام