فیلمساز موظف به دیندار کردن مردم نیست/ حساسیت به دنیای پیرامون؛ شاخصه فیلم دینی
کد خبر: 3838030
تاریخ انتشار : ۰۶ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۲:۳۴
رضا میرکریمی:

فیلمساز موظف به دیندار کردن مردم نیست/ حساسیت به دنیای پیرامون؛ شاخصه فیلم دینی

گروه هنر ــ کارگردان فیلم «قصر شیرین» اظهار کرد: در برخی فیلم‌های دینی سعی می‌شود تماشاگر وادار به انجام کاری شود؛ این رویکرد شبیه آثار ابرقهرمانی هالیوود است که اثرات مخدری دارد و خیلی زود هم از بین می‌رود؛ در حالی که جنس دین تدریج و ممارست است. به نظر من سینمای دینی شامل هر کاری می‌شود که بتواند انسان‌ها را به دنیای پیرامون خود حساس‌تر کند.

در حال ادیت////
رضا میرکریمی، کارگردان، اولین فیلم خود را به نام «کودک و سرباز» در سال ۷۸ ساخت. این فیلمساز در طول سال‌ها فیلمسازی خود اوج و فرود‌هایی داشته که گاهی وی را به قله رسانده و زمانی نیز انتظارات را نقش بر آب کرده است، اما در آخرین تجربه این فیلمساز باز هم شاهد اوجی دیگر هستیم. این فیلم برای خانواده‌‌هاست و می‌توان عشق را به راحتی در آن احساس کرد. در همین راستا خبرنگار ایکنا با این فیلمساز گفت‌و‌گویی انجام داده که در ادامه با آن همراه می‌شویم.
 
ایکنا ــ در کارنامه سینمایی شما از «کودک و سرباز» گرفته تا «قصر شیرین» آثاری وجود دارد که گاهی برخی از آن‌ها نظیر «خیلی دور خیلی نزدیک» و «زیر نور ماه» ستایش‌آمیز است و برخی آثار دیگر نظیر «دختر» یا «به همین سادگی» کیفیت کمتری دارد. درباره روند کاری خود کمی توضیح دهید؟

وقتی درباره روند فیلمسازی حرف می‌زنیم به نظر می‌رسد درباره یک روند ارادی، هوشمندانه و از پیش طراحی شده حرف می‌زنیم، در حالی که وقتی فیلمی ساخته می‌شود، آن اثر حال تجربه زیستی سازنده‌اش است که گاهی به صورت ناخودآگاه و نیمه‌خودآگاه در فیلم جاری می‌شود. در واقع امری از پیش تعیین شده وجود ندارد تا بدانیم در فیلم بعدی چه کار می‌خواهیم بکنیم. در واقع فیلمساز به صورت شهودی جلوی می‌رود، به شرطی تصورات سازنده با واقعیت‌های اجتماعی قطع نشده باشد. با این توضیح از مسیری که در سینما پیموده‌ام راضی هستم، هرچند از خود رضایت ندارم، زیرا هنوز آن اتفاقی که باید برایم رخ نداده تا آسوده پشت یک فیلم قرار بگیریم و بگویم این تمام آن چیزی است که می‌خواستم. برای همین دائم در حال تجربه کردن هستم و سعی می‌کنم از تکرار پرهیز کنم.
 

ایکنا ــ وقتی فیلم‌های شما را ارزیابی می‌کنیم این نکته استنباط می‌شود که برخی فیلم‌هایتان نظیر «امروز» یا «به همین سادگی» آثاری شخصی هستند، اما در فیلم‌هایی نظیر «قصر شیرین» و «یه حبه قند» به مخاطب عام توجه شده است. این دو رویکرد را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

قبل از این‌که به این پرسش جواب دهم باید بگویم برای طبقه خاصی فیلم نمی‌سازم، برای همین در فیلم‌هایی نظیر «به همین سادگی» و «امروز» که ظاهراً مخاطب کمی باید داشته باشد، همان تعداد تماشاگر از بین تمامی اقشار جامعه هستند. این عامل باعث می‌شود برای درک آثار نیازی به پیش‌زمینه خاصی نباشد. به هر حال در جواب سؤال باید تأکید کنم تجربه شخصی‌ام برایم بسیار ارزشمند است، چون نمی‌خواهم وقتی در ذهنم فیلمی را پایه‌گذاری می‌کنم مخاطب دائم در پس ذهنم باشد و درباره اثرم نظر دهد؛ هرچند اگر بخواهم مخاطب را همیشه مدنظر قرار دهم، آثارم با استقبال فراوانی مواجه شود، اما آن وقت دیگر خودم نخواهم بود.
 
در حال ادیت////
وقتی می‌خواستم «زیر نور ماه» را بسازم شرایطی وجود داشت که می‌شد از آن استفاده بسیاری زیادی برد، چون وارد منطقه ممنوعه‌ای شده بودم که تا به حال تجربه نشده بود. در این کار می‌توانستم از طنز و طعنه‌های اجتماعی که به واسطه شکاف اجتماعی به وجود آمده بود بهره ببرم، ولی این کار را نکردم، بلکه تنها به فکر مسیری بودم که مدنظر داشتم. در همین رابطه باید اضافه کنم گاهی اوقات فیلمساز باید خودخواه باشد، این خودخواهی به معنای نادیده گرفتن مردم نیست، بلکه منظور اسیر علایق عموم نبودن است. نکته بعد این‌که برخی از آثار در سینما شاید در زمان خود دیده نشوند، اما می‌توانند در آینده تأثیرگذار باشند و الهام‌بخش آثار دیگر شوند. برای تبیین بهتر منظورم درباره اسیر علایق نبودن، می‌توان سینمای هند را مثال زد. در هند ۱۰۰ سال است که سینما یک راه را پیش گرفته، زیرا همه به دنبال راضی نگه داشتن مخاطب هستند. این رویکرد باعث شده این سینما دائم در حال تکرار باشد.

ایکنا ــ در گفت‌و‌گوی شخصی که داشتیم بیان کردید که سینمای داریوش مهرجویی و عباس کیارستمی را بسیار دوست دارید. این دو فیلمساز پیشکسوت تا چه حد در آثار‌تان تأثیرگذار بودند؟

به طور قطعی نمی‌توانم بگویم تحت تأثیر کدام فیلمساز هستم، زیرا بیشتر تأثیرپذیری من از فیلمسازنی خارجی است، به ویژه کوروساوا و کوبریک را بسیار دوست دارم، اما چون نام دو فیلمساز کشورمان به میان آمد، باید بگویم مهرجویی را به واسطه تنوع کاری دوست داریم، به ویژه آمیختگی او بین دنیای متفکر و روشنفکری؛ همچنین شکل تجربه‌گرایی فیلم‌های مهرجویی را که همه گونه کاری را تجربه می‌کند را می‌پسندم. درباره کیارستمی هم باید بگویم که این فیلمساز پیشنهاد نوعی دیگر به دنیا نگریستن را می‌دهد. با این توصیف از هر دو فیلمساز نکاتی را برداشت کرده‌ام و در کار خود بهره می‌برم.

ایکنا ــ حال بپردازیم به جدیدترین ساخته‌تان «قصر شیرین». ایده این فیلم چگونه شکل گرفت؟

سخت‌ترین سؤال برای فیلمساز این است که از او بپرسید یک ایده چگونه در ذهنش شکل گرفته است. به نظرم برای سینماگر هر روز سوژه‌ها در حال شکل‌گیری است، سوژه‌هایی که فکر می‌کنید برای شما برجسته است و دیگران قادر به تماشای آن نیستند. درباره قصر شیرین هم ایده اولیه بسیار کوتاه بود. پدری که نزد فرزندانش بازگشته تا آن‌ها را نزد خواهرش ببرد، اما در این مسیر اتفاقاتی رخ می‌دهد که داستان فیلم را رقم می‌زند. در این فیلم تلاش کردم نظیر فیلم‌های «اوزو» روح زندگی در آثارم جاری باشد.

ایکنا ــ در «قصر شیرین» یک تفاوت آشکار در شخصیت‌پردازی را شاهدیم. منظور اینکه قهرمان شما جنس قهرمان‌های کلاسیک سینما را دارد؟ کمی درباره شخصیت‌پردازی حامد بهداد حرف بزنید.
 
برای نقش پدر، ابتدا «هادی حجازی‌فر» را مورد نظر داشتم، اما به دلایل کاری این همکاری میسر نشد. درباره بهداد باید بگویم که از همکاری با او خیلی راضی هستم و هنرمندی به شدت بااستعداد است. این فیلم دو قهرمان دارد؛ یک قهرمان حاضر و یک قهرمان غایب. در شکل اول قبول دارم که تفاوت آشکاری بین این قهرمان با قهرمانان آثار گذشته‌ام وجود دارد. در این اثر خشونت عریان و عاطفه پدری پنهانی دیده می‌شود که شاید کمتر در آثار قبلی‌ام به آن پرداخته باشم.
 
البته در قصر شیرین باز هم درون پر از راز قهرمانم را حفظ کردم، برای همین تا پایان فیلم باز هم تماشاگر می‌پرسد که آیا بهداد حرف خود را خواهد زد یا خیر، اما نکته‌ای که بد نیست بدانید این است که وقتی بهداد فیلمنامه را خواند گفت که حسی وسترنی پیرامون شخصیت دارد. گفتم که اتفاقاً حس درستی دارد، چون آدمی که از یک راه طولانی با دنیای از راز می‌آید را تنها در فیلم‌های وسترن می‌توان دید.
 
در حال ادیت////
درباره نگاهم به قهرمان‌ها در فیلم‌های سینمایی باید بگویم، بیشتر به دنبال افرادی هستم که هیچ مهارت ویژه‌ای برای تغییر دادن چیزی ندارند و بیشتر مهارت آن‌ها شک و تردیدشان است. همین موضوع آن‌ها را از دیگران متمایز می‌کند که همه چیز را به راحتی نمی‌پذیرند. البته در فیلم «امروز» تا حدی از این قاعده جدا شدم. همچنین برخلاف روحیه فیلمسازی‌ام، فیلم‌های سوپرقهرمانانه را نگاه می‌کنم و اتفاقاً دوست هم دارم، ولی نسخه‌ای که برای جامعه خودمان می‌بینیم جدای از این رویکرد است. در جامعه ما نیاز است تا قهرمان را به گونه‌ای نشان دهیم که همه آحاد مردم قادر باشند همانند او باشند، چون این شکل کار برخلاف ابرقهرمان‌ها (سوپرهیرو‌ها) ماندگار هستند و با خارج شدن از سالن فراموش نمی‌شوند.

ایکنا ــ لوکیشن فیلم بسیار بکر است، حداقل در فیلم‌های ایرانی من ندیده‌ام. آیا نوستالژی خاصی درباره آن دارید یا اینکه اتفاق دیگری رخ داده است؟

نظرم این بود که در شمال فیلمبرداری انجام شود، ولی در نهایت آنجا نیز مرا راضی نکرد. یک روز اتفاقی به یاسوج رفتم. وقتی از فرودگاه بیرون آمدم و اطرافم را نگاه کردم حیرت زده شدم، چون آن تپه‌ها و درخت‌های بلوط را شاید تنها در کلمبیا بتوان پیدا کرد. ترکیب قله‌ها‌ی دنا و درخت‌های وحشی بلوط زیبایی غریبی ایجاد کرده که حس وحشی بودن را می‌توان در آن یافت، برخلاف طبیعت شمال که مهربان است. یاد گرفته‌ام شیفته بخش خاصی از اثرم نشوم. برای همین استفاده تماتیک از مناظر را در «قصر شیرین» نمی‌بینید.
 
ایکنا ــ بگذارید با حرفتان درباره قهرمان مخالفت کنم، چون در سینمای ایران قهرمانانی از جنس آثار کیمیایی وجود دارند که از مردم عادی هستند، ولی پیرامون خود تغییر ایجاد می‌کنند؛ برای مثال سید در فیلم «گوز‌ن‌ها» یا شخصیت قیصر در فیلم «قیصر» آدم‌هایی با قدرت فوق‌العاده نیستند، چراکه این آدم‌ها را پیرامون خود زیاد می‌بینیم.

درست می‌گویید. درباره فیلم گوزن‌ها یا فیلم «خاک» که من آن را دوست دارم، مختصات قیصر یا سید را می‌فهمم، چون با توجه به مختصات سینما و جامعه غلو شدن آثار قابل درک است، اما برای زمان حال، با توجه به حجم اطلاعاتی که امروز وجود دارد دیگر در آن مقیاس کشش وجود ندارد. با این توضیح اگر کیمیایی هم‌اکنون بخواهد قیصر را بسازد، مطمئناً کارش با اثر اولش متفاوت خواهد بود.

ایکنا ــ در فیلم‌تان دو بازیگر کودک به اندازه‌ای خوب هستند که «یونا تدین» کاندیدای دریافت سیمرغ می‌شود! البته این دو پیش‌تر در «بچه مهندس» بازی داشته‌اند. آیا سابقه بازی آن‌ها در ایفای بهتر نقش‌شان مفید واقع شده است؟

به هیچ وجه نمی‌دانستم آن‌ها قبلاً سریالی بازی کرده بودند. فراخوانی دادیم که به واسطه آن از ۵۰ نفر هم تست گرفته شد، ولیکن به هر حال وقتی فهمیدم آن‌ها سابقه بازی دارند به دوستانی که برای اولین بار آن‌ها را انتخاب کردند تبریک گفتم، اما درباره آشنایی آن‌ها با دوربین نیز اذعان می‌کنم این مسئله باعث شد این دو کودک بازی بهتری داشته باشند. بنابراین نیمی از راه ما طی شده بود.

ایکنا ــ در قصر شیرین روی لحظات درام فیلم کار شده است؛ یعنی به راحتی می‌توان احساس کرد که کارگردان نخواسته در دام سانتی‌مانتالیسم گرفتار آید، چون دقیقاً زمانی که قرار است اشک تماشاگر درآید، سکانس عوض می‌شود. آیا اصراری داشتید که تماشاگر اشک نریزد؟

اتفاقاً بدم نمی‌آمد تماشاگر اشک بریزد تا خود را تخلیه کند، اما دوست داشتم آن اتفاق در جای صحیح خود رخ دهد. برای همین آن لحظه را در پایان فیلم قرار دادم که پدر و پسر در گرگ‌ومیش هوا با هم حرف می‌زنند. در این صحنه تمام عقبه فیلم در ذهن تماشاگر مرور می‌‌شود، آنگاه اشکش سرازیر می‌شود.

ایکنا ــ این فیلم ظرفیت بالایی برای کشاندن خانواده‌ها به سینما دارد. آیا این امتیاز باعث فروش خوب این فیلم در گیشه شد؟

متأسفانه این فیلم تا به امروز تنها سه‌و‌نیم میلیارد تومان فروش داشته است، البته قصر شیرین از آن دسته آثاری است که هر مخاطبی آن را می‌بیند راضی از سالن بیرون می‌آید، ولی این امتیاز به دلیل نداشتن امکان تبلیغی خوب هدر می‌رود. تبلیغات در سینمای ما دو شکل دارد؛ ابتدا آثاری که همه‌جانبه از طرف دولت حمایت می‌شود یا اینکه فیلم اسپانسر‌هایی دارد تا به او کمک کند، اما تنها تبلیغ قصر شیرین به همان تیزر‌های تلویزیون خلاصه می‌شد که برای همه آثار وجود دارد و هم‌اکنون نیز به پایان رسیده است. همچنین تعداد معدودی تبلیغات شهری از سوی شهرداری در اختیار ما قرار گرفته بود که عملاً کاربردی نبود.
 
در حال ادیت////
نکته جالب، وقتی ما برای ادامه اکران این فیلم در مناسبت‌های مذهبی درخواست دادیم. سازمان سینمایی تأکید کرد که تنها فیلم‌های ارزشی در ایام مذهبی قادر به نمایش هستند. حال این‌که معیار آن‌ها از فیلم ارزشی چیست، سؤالی است که آن‌ها باید پاسخ دهند؟ درباره تبلیغ در فضای مجازی هم همین اندازه باید گفت که در آن حوزه نیز بدون پول نمی‌توان کاری انجام داد.

ایکنا ــ سؤال پایانی من درباره جنس فیلم‌هایتان است. موضوعات دینی با توجه به گرایش‌ اعتقادی شما در فیلم‌هایتان به‌ زور تعبیه نشده است، بلکه روایتی زیبا و لطیف دارد. درباره جایگاه مضامین دینی در آثارتان توضیح دهید؟

فکر می‌کنم هر مأموریتی که افراد برای خود قائل می‌شوند، آن روش مأموریت سینمایی آن‌ها محسوب می‌شود. در ضمن با این تصور موافق نیستم که فیلمساز مأمور است تا دیگران را دیندار کنند. در همین رابطه فیلم‌هایی را که به اسم فیلم دینی ساخته می‌شود و در آن فیلمساز از یک موضوع استفاده می‌کند تا تماشاگر را وادار به انجام کاری کند درک نمی‌کنم و آن‌ها را همانند آثار ابرقهرمانی هالیوود می‌دانم، چون اثرات مخدری دارند که خیلی زود از بین می‌رود. علاوه بر این جنس دین تدریج است و تدریج نیز به معنی ممارست است. در این راستا تعریف من از سینمای دینی این است که هر اثری که بتواند انسان‌ها را به دنیای پیرامون خود حساس‌تر کند، آن اثر دینی است.
برای مشاهده گزارش تصویری اینجا کلیک کنید.
گفت‌و‌گو از داود کنشلو
انتهای پیام
captcha