علم و آگاهی؛ مقدمه پذیرش مسئولیت/ ثبت‌نام بی‌محابا و فراموشی پاسخگویی در برابر پروردگار
کد خبر: 3863360
تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱۳۹۸ - ۰۹:۲۰
نگاهی به جایگاه مسئولیت در آیات قرآن/

علم و آگاهی؛ مقدمه پذیرش مسئولیت/ ثبت‌نام بی‌محابا و فراموشی پاسخگویی در برابر پروردگار

گروه سیاسی ــ بر مبنای آیه ««وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا» می‌توان گفت که مقدمه و گام اول هر اقدام، سخن، اعتقاد، تصمیم و پذیرش مسئولیتی علم، یقین و آگاهی است زیرا انسان در برابر هر کار دنیایی خود باید با تمام اعضا و وجودش در برابر خداوند پاسخگو باشد. لذا «ثبت‌نام بی‌محابا» در انتخابات مجلس تصویر گویایی از بی‌توجهی به این دستور صریح اسلامی و قرآنی است.

مسئولیت و مسئولیت‌پذیری از جمله کلیدواژه‌هایی‌اند که جایگاه مهمی در آموزه‌های قرآنی و نگاه دینی دارند که با وظیفه، تکلیف، حق، پاسخگویی و تعهد ملازم و همراه هستند.

مسئولیت در لغت «آنچه انسان عهده‌دار و مسئول آن باشد» (فرهنگ معین)، «عهده‌دار وظایف، اعمال و افعال شدن» (فرهنگ عمید) و «موظف بودن و یا متعهد بودن به انجام امری» (لغت‌نامه دهخدا) معنا شده است.

از طرفی این مفهوم یکی از شاخصه‌های مهم در حکمرانی خوب (به تعبیر غربی) و حکمرانی شایسته (به تعبیر دینی) است. اما نقطه ممیزه آن در این است که در نگاه دینی فرد تنها نسبت به خود، جامعه و طبیعت مسئولیت ندارد بلکه در برابر خدا نیز مسئولیت دارد و به واسطه پذیرش هر مسئولیتی باید پاسخگوی اعمال و تصمیمات خود در برابر پروردگار باشد در حالی که در نگاه غیر دینی چنین چیزی مشاهده ‌نمی‌شود و همین امر نشان‌دهنده حساسیت و خطیر بودن مقوله مسئولیت و مسئولیت‌پذیری از منظر دین است.

در نگاه دینی فرد تنها نسبت به خود، جامعه و طبیعت مسئولیت ندارد بلکه در برابر خدا نیز مسئولیت دارد و به واسطه پذیرش هر مسئولیتی باید پاسخگوی اعمال و تصمیمات خود در برابر پروردگار باشد در حالی که در نگاه غیر دینی چنین چیزی مشاهده ‌نمی‌شود و همین امر نشان‌دهنده حساسیت و خطیر بودن مقوله مسئولیت و مسئولیت‌پذیری از منظر دین است

براین مبنا خود افراد در درجه اول بهترین داور و قاضی برای سنجش توانایی‌ و کارایی خود برای پذیرش یک مسئولیت هستند و لذا فردی که واقعاً دیندار و اهل تقواست در پذیرش مسئولیت‌ها حساسیت به خرج می‌دهد و نسبت توانایی، علم و تخصص خود را با مسئولیت عرضه شده می‌سنجد و با درک اینکه باید علاوه بر خودش و جامعه در مقابل پروردگار نیز پاسخگو باشد تصمیم به پذیرش یا عدم پذیرش یک مسئولیت می‌گیرد.

به عبارتی در این نگاه شایسته‌سالاری از خود فرد آغاز می‌شود قبل از اینکه یک سازوکار قانونی و مشخص آن را عملیاتی کند و این به شرطی است که فرد بر محوریت پاسخگویی در برابر خدا تصمیم بگیرد.

در این ایام که به زمان انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیک می‌شویم و متأسفانه حدود 14 هزار نفر در این انتخابات ثبت‌نام کرده‌اند به نظر می‌رسد تبیین و تعمیق این مفهوم بیش از همیشه ضروری به نظر می‌رسد. زیرا این حجم از ثبت‌نام به نوعی بیانگر کم‌توجهی افراد به اهمیت و حساسیت مسئولیتی همچون نمایندگی مردم در مجلس و در اولویت قرار گرفتن منافع فردی از جمله حب مقام، حب شهرت، کسب منافع مالی و اجتماعی در صورت کسب رأی است که این به هیچ وجه با نگاه دین‌مدارانه به قدرت و مسئولیت از یک سو و آرمان‌های انقلاب اسلامی سازگار نیست و نشان می‌دهد که جامعه و فرهنگ عمومی به مسئولیت و قدرت نگاهی کاملاً مادی و غیرالهی دارد که بر محور منفعت شخصی استوار شده و در اینجا نه تنها پاسخگوی به پروردگار از حیز انتفاع ساقط می‌شود بلکه افرادی که بدون هیچ سابقه، تجربه و تخصصی وارد چنین میدانی می‌شوند حتی خود را ملزم به پاسخگویی به مردم نخواهند دانست و این خطری است که نه فقط مجلس بلکه یک ساختار برآمده از دین و قرآن را تهدید می‌کند که باید از طریق روش‌های تربیتی بر روی افراد از دوران کودکی در نظام خانواده و نظام آموزشی از یک سو و روش‌ها و سازوکارهای قانونی از جمله در قانون انتخابات به طور واقعی زمینه‌های شایسته‌سالاری را فراهم کرد.

در این باره آیات زیادی در قرآن وجود دارد که بر اهمیت مسئولیت و مسئولیت‌پذیری تأکید کرده‌اند که در این نوشتار به بیان و تفسیر آیه 36 سوره اسرا می‌پردازیم.

متن آیه: «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا»

ترجمه آیه: «و چیزی را که بدان علم نداری دنبال مکن، زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد».

این آیه را به واقع می‌توان یکی از مهمترین آیات قرآن در زمینه پذیرفتن مسئولیت‌‌ها و دایره پاسخگویی در برابر مسئولیت دانست.

ملازمت مسئولیت و پاسخگویی

رهبر معظم انقلاب در سخنرانی 26 فروردین 1383 در این رابطه فرمودند: « پاسخگویی یک مفهوم غربی نیست؛ یک مفهوم اسلامی است. بعضی‌ها از هر چیزی خوششان بیاید، سعی می‌کنند آن را به گونه‌ای به فراورده‌های افکار و مدنیت غربی منسوب کنند. نه، پاسخگویی یک حقیقت اسلامی است؛ این همان مسئولیت است. مسئولیت، یعنی هر انسانی در هر مرتبه‌ای که هست، در درجه‌ اول از خود سؤال کند، ببیند رفتار و گفتار و تصمیم‌گیری او تحت تأثیر چه بود؛ عاقلانه و بر اساس پرهیزگاری بود، یا خودخواهانه و برای شهوات و اغراض شخصی بود. اگر انسان توانست وجدان خود را آرام کند و به ندای درونش پاسخ گوید، خواهد توانست به دیگران هم پاسخگو باشد. «انّ السّمع والبصر و الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسؤولا». همین چشمی که شما دارید - که  می‌‌تواند ببیند، بشناسد و تشخیص دهد - همین گوشی که دارید -که می‌تواند سخن حق را بشنود و به دل شما منتقل کند و جوارح شما را تحت تأثیر قرار دهد- همین قلبی که دارید - که می‌تواند احساس کند، تصمیم بگیرد و راه را انتخاب کند (که از هویت واقعی انسان به «قلب» تعبیر می‌شود)- وسیله‌ای است که خدای متعال شما را در مقابل اینها پاسخگو می‌داند. همه‌ ما باید جواب دهیم با چشمِ خود چه دیدیم؛ آیا دیدیم؟ آیا دقت کردیم؟ آیا خواستیم ببینیم؟ خواستیم بشنویم؟ خواستیم تصمیم بگیریم و عمل کنیم؟ این همان پاسخگویی است... البته کسی که حیطه‌ وسیعی از زندگی انسان‌ها با قلم و زبان و تصمیم او تحت تأثیر قرار می‌گیرد، مسئولیتش به همان نسبت بیشتر است؛ لذا من گفتم مسئولان بلندپایه‌ کشور، قوای سه‌گانه، از خود رهبری تا آحاد مأموران و مدیران، همه باید پاسخگو باشند؛ پاسخگوی کار خود، پاسخگوی تصمیم خود، پاسخگوی سخنی که بر زبان آورده‌اند و تصمیمی که گرفته‌اند؛ این معنای پاسخگویی است؛ این یک حقیقت اسلامی است و همه باید به آن پایبند باشیم. هر انسان وقتی می‌خواهد حرفی بزند، اگر بداند در مقابل این حرف باید پاسخگو باشد، یک طور حرف خواهد زد؛ اما اگر بداند مطلق‌العنان است و پاسخگو نیست، طور دیگری حرف خواهد زد. انسان وقتی می‌خواهد تصمیم بگیرد و عمل کند، اگر بداند در مقابل اقدام خود پاسخگو خواهد بود، یک طور عمل می کند؛ اما اگر احساس کند نه، مطلق العنان است و از او سؤال نمی شود و او را به بازخواست نمی‌کشند، طور دیگری عمل می‌کند. ما مسئولان خیلی باید مراقب حرف زدن و تصمیم‌گیری خود باشیم. مسئولیت به همین علت محترم است و به همین جهت است که مردم برای مسئول احترام قائلند؛ چون پشت سرِ کار و تصمیم‌گیری او دنیایی از مسئولیت وجود دارد که او قبول می‌کند. اگر این شخص خود را مسئول دانست، واقعاً شایسته‌ این تکریم و احترام هم هست؛ اما اگر مسئول ندانست، همه چیز مشکل می‌شود.»

در واقع رهبر معظم انقلاب اینجا به روشنی تلازم میان مسئولیت و پاسخگویی را مطرح کرده و این امر را به ویژه برای مسئولان به واسطه سنگینی مسئولیت‌شان خطیرتر دانسته‌اند.

پرهیز از هر اقدام و گفتار و اعتقاد بدون علم؛ دستور صریح قرآن

در تفسیر المیزان مرحوم علامه طباطبایی پیرامون این آیه آمده است که «اين آيه از پيروى و متابعت هر چيزى كه بدان علم و يقين نداريم نهى مى‌كند، و چون مطلق و بدون قيد و شرط است پيروى اعتقاد غير علمى و همچنين عمل غير علمى را شامل گشته و معنايش چنين مى‌شود: به چيزى كه علم به صحت آن ندارى معتقد مشو و چيزى را كه نمى‌دانى مگو و كارى را كه علم بدان ندارى مكن، زيرا همه اينها پيروى از غير علم است، پيروى نكردن از چيزى كه بدان علم نداريم و همچنين پيروى از علم در حقيقت حكمى است كه فطرت خود بشر آن را امضاء مى‌كند.»

آگاهی پایه مسئولیت است و پذیرش هر مقوله‌ای از کار و مسئولیت گرفته تا مسائل اعتقادی و حتی سخن گفتن بدون آگاهی و علم علاوه بر اینکه برخلاف فطرت بشری است بلکه قابل پاسخگویی در بارگاه پروردگار نیست و لذا مستوجب مجازات الهی خواهد بود

به عبارتی آگاهی پایه مسئولیت است و پذیرش هر مقوله‌ای از کار و مسئولیت گرفته تا مسائل اعتقادی و حتی سخن گفتن بدون آگاهی و علم علاوه بر اینکه برخلاف فطرت بشری است بلکه قابل پاسخگویی در بارگاه پروردگار نیست و لذا مستوجب مجازات الهی خواهد بود.

علامه طباطبایی در ادامه تفسیر این آیه اینگونه بیان می‌کند که «آرى انسان فطرتاً در مسير زندگيش - در اعتقاد و عملش - جز رسيدن به واقع و متن خارج، هدفى ندارد، او مى خواهد اعتقاد و علمى داشته باشد كه بتواند قاطعانه بگويد واقع و حقيقت همين است و بس، و اين تنها با پيروى از علم محقق مى‌شود، گمان، شك و وهم چنين خاصيتى ندارد، به مظنون، مشكوك و موهوم نمى‌توان گفت كه عين واقع است.

انسانى كه سلامت فطرت را از دست نداده و در اعتقاد خود پيرو آن چيزى است كه آن را حق و واقع در خارج مى‌يابد، و در عملش ‍ هم آن عملى را مى‌كند كه خود را در تشخيص آن محق و مصيب مى‌بيند، چيزى كه هست در آنچه خودش قادر بر تحصيل علم هست علم خود را پيروى مى كند، و در آنچه كه خود قادر نيست مانند پاره اى از فروع اعتقادى نسبت به بعضى از مردم و غالب مسائل عملى نسبت به غالب مردم از اهل خبره آن مسائل تقليد مى كند، آرى همان فطرت سالم او را به تقليد از علم عالم و متخصص آن فن، وا مى دارد و علم آن عالم را علم خود مى داند، و پيروى از او را در حقيقت پيروى از علم خود مى‌شمارد، شاهد اين مدعا همان اعمال فطرى مردم است، مى‌بينيم كه شخصى كه راهى را بلد نيست به قول راهنما اعتماد کرده و به راه مى‌افتد، مريضى كه درد و درمان خود را نمى‌شناسد كوركورانه به دستور طبيب عمل مى‌كند، و ارباب حاجت به اهل فن صنعت مورد احتياج خود، اعتماد کرده و به ايشان مراجعه مى‌كنند، البته اين در صورتى است كه به علم و معرفت آن راهنما، طبیب و مهندس اعتماد داشته باشد.

از اينجا نتيجه مى‌گيريم كه انسان سليم الفطرة در مسير زندگيش هيچوقت از پيروى علم منحرف نمى‌شود و دنبال ظن و شك و وهم نمى‌رود، چيزى كه هست يا در مسائل مورد حاجت زندگيش شخصاً علم و تخصص دارد كه همان را پيروى مى‌كند و يا علم كسى را پيروى مى‌كند كه وثوق و اطمينان و يقين به صحت گفته‌هاى وى دارد، هر چند اين چنين يقين را در اصطلاح برهان منطقى، علم نمى‌گويند.»

علامه طباطبایی در ادامه به تفسیر بخش (انّ السّمع و البصر و الفواد كلّ اولئك كان عنه مسئولا) پرداخته و بیان می‌دارد: «اين قسمت از آيه، علت نهى (پيروى از غير علم ) را بيان مى‌كند و آنچه بر حسب ظاهر به چشم مى‌خورد و به ذهن انسان تبادر دارد اين است كه ضمير در (كان ) و در (عنه ) هر دو به كلمه (كل ) برمى‌گردد، كلمه (عنه ) نائب فاعل است براى اسم مفعول (مسئولا) كه به گفته زمخشرى در كشاف بر آن مقدم شده است، و يا آنكه قائم مقام نايب فاعل است، و كلمه: (اولئك ) اشاره است به گوش و چشم و قلب، و اگر با اين كلمه كه مخصوص اشاره به صاحبان عقل است اشاره به آن‌ها كرده از اين جهت بوده كه در اين لحاظ كه لحاظ مسئول عنه واقع شدن آن‌ها است به منزله عقلا اعتبار مى‌شوند، و نظائر آن در قرآن كريم بسيار است كه اشاره و يا موصول مخصوص صاحبان عقل در موردى كه فاقد عقل است به كار رفته باشد.... و معناى صحيح همان است كه ما از نظر خواننده گذرانديم، و حاصلش اين است كه: دنبال روى از چيرهایى كه علم به آن‌ها ندارى نكن، زيرا خداى سبحان به زودى از گوش و چشم و فؤاد كه وسایل تحصيل علمند بازخواست مى‌فرمايد، و حاصل تعليل آنطور كه با مورد بسازد اين است كه گوش و چشم و فؤاد نعمتهایى‌اند كه خداوند ارزانى داشته است تا انسان به وسيله آن‌ها حق را از باطل تميز داده و خود را به واقع برساند، و به وسيله آن‌ها اعتقاد و عمل حق تحصيل کند، و به زودى از يك‌يك آن‌ها بازخواست مى‌شود كه آيا در آنچه كار بستى علمى به دست آوردى يا نه، و اگر به دست آوردى پيروى هم كردى يا خير؟...پس كاملاً روشن شد كه آيه شريفه از اقدام بر هر امرى كه علم به آن نداريم نهى مى‌فرمايد، چه اينكه اعتقاد ما جهل باشد و يا عملى باشد كه نسبت به جواز آن و وجه صحتش جاهل باشد، و چه اينكه ترتيب اثر به گفته‌اى داده كه علم به درستى آن گفتار نداشته باشد.»

بار سنگین پاسخگویی در برابر مسئولیت از نگاه قرآن

آیت الله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه پیرامون این آیه آورده است «نخـست سخن از لزوم تحقيق در همه چيز به ميان آورده، مى‌فرمايد: (از آنچه به آن علم ندارى پيروى مكن)؛ نه در عـمـل شخصى خود از غير علم پيروى كن و نه به هنگام قضاوت درباره ديگران، نه شهادت به غير علم بده و نه به غير علم اعتقاد پيدا كن .

به اين ترتيب، نهى از پيروى از غير علم معنى وسيعى دارد كه مسائل اعتقادى، گفتار، شهادت و قضاوت و عمل را شامل مى‌شود. اينكه بعضى از مفسران آن را به بخشى از ايـن امور محدود كرده‌اند دليل روشنى ندارد، زيرا لا تقف از ماده قفو (به وزن عفو) به معنی دنباله‌روى از چيزى است و مى‌دانيم دنباله‌روى از غير علم، مفهوم وسيعى دارد كه همه آنچه را گفتيم شامل مى‌شود.

روى اين زمينه الگوى شناخت در همه چيز، علم و يقين است و غير آن خواه ظن و گمان باشد يا حدس و تخمیـن يـا شك و احتمال هـيچ‌کدام قابل اعتماد نيست. آن‌ها كه بر اساس اين امور اعتقادى پيدا مى‌كنند، يا به قضاوت و داورى مى‌نشينند، يا شهادت مى‌دهند، و يا حتى در عمل شخصى خود طبق آن رفتار مى‌كنند بر خلاف اين دستور صريح اسلامى گام برداشته‌اند.

بـه تعبير دیگـر نه شايعات مى‌تواند مقياس قضاوت و شهادت و عمل شود و نه قرائن ظنى و نه اخبار غير قطعى كه از منابع غير موثق به ما مى‌رسد.

در پايان آيه دليل اين نهی را چنين بيان مى‌كند: (گوش و چـشم و دل همگى مسئولند) و در برابر كارهایى كه انجام داده‌اند از آن‌ها سؤال مى‌شود (ان السمع و البصر و الفواد كل اولئك كان عنه مسئولا)؛ اين مسئوليت‌ها به خاطر آن است كه سخنانى را كه انسان بدون علم و يقين مى‌گويد يا به اين طريق است كه از افراد غير موثق شنيده و يا مى‌گويد ديده‌ام در حالى كه نديده و يا در تـفكر خـود دچار قضاوت‌هاى بى‌مأخذ و بى پايه‌اى شده كه با واقعيت منطبق نبوده است، به همين دليل از چـشم، گوش، فـكر و عـقـل او سـؤال مى‌شـود كه آيا واقعاً شما بـه اين مـسائل ايمان داشتيد كـه شهادت داديد، يا قضاوت كرديد، يا به آن معتقد شديد و عمل خود را بر آن منطبق کردید؟!

ثبت نام بی‌محابا در انتخابات مجلس تبلور دوری از نگاه قرآنی به مسئولیت

در آيه‌اى كـه خوانديم به يكى از مهم‌ترين اصول زندگى اجتماعى اشاره شده است كه ناديده گرفتن آن نتيجه‌اى جـز هرج و مرج اجتماعى و از بين رفتن روابط انسانى و پيوندهاى عاطفى نخواهد داشت. اگـر به راستى اين برنامه قرآنى در كل جامعه انسانى و همه جوامع بشرى بطور دقيق اجرا شود بسيارى از نابسامانی‌ها كه از شايعه‌سازى و جوسازى و قضاوت‌هاى عجولانه و گمان‌هاى بى‌اساس و اخبار مشكوك و دروغ سرچشمه مى‌گيرد برچيده خواهد شد.

در غير اين صورت هرج و مرج در روابط اجتماعى همه جا را فرا خواهد گرفت، هيچكس از گمان بد ديگرى در امان نخواهد بود، هيچكس به ديگرى اطمينان پيدا نخواهد كرد و آبرو و حيثيت افراد همواره در مخاطره قرار خواهد گرفت... روشن مى‌شود كه اسلام چگونه چشم و گوش انسان را مسئول مى‌شمرد، تا نبيند نگويد، تا نشنود قضاوت نكند و بدون تحقيق و علم و يقين نه به چيزى معتقد شود، نه عمل كند و نه داورى کند.»

براین اساس باید گفت گام اول در پذیرش مسئولیت علم و یقین نسبت به آن مسئولیت و ابعاد آن و سطح توانایی و دانش خود است. امری که به نظر می‌رسد به ویژه در مسئولیت‌های مهم کمتر رعایت می‌شود و «ثبت نام بی‌محابا» در انتخابات مجلس تصویر روشنی از بی‌توجهی به این دستور صریح اسلامی و قرآنی است و نشان می‌دهد افراد تا چه حد نسبت به اینکه حتی اعضا و جوارح آن‌ها بابت هر سخن، گفتار و تصمیم باید نزد پروردگار پاسخگو باشند بی‌اطلاع یا در صورت اطلاع بی‌باور و بی‌تقوا هستند.

در پایان از تفسیر نور حجت‌الاسلام و المسلمین قرائتی نکات خاص این آیه را بیان می‌داریم:

ـ بسيارى از فتنه‌ها و نزاع‌ها، از قضاوت‌هاى عجولانه يا حرف‌هاى بى‌مدرك ونظريه‌هاى بدون تحقيق و علم، بروز كرده است. عمل به اين آيه، فرد و جامعه را در برابر بسيارى از فريب‌ها و خطاها بيمه مى‌كند.

ـ تقليد كوركورانه، پيروى از عادات وخيالات، تبعيت از نياكان، باور كردن پيشگويى‌ها، خواب‌ها، حدس‌ها و گمان‌ها، قضاوت بدون علم، گواهى دادن بدون علم، موضع‌گيرى، ستايش يا انتقاد بدون علم، تفسير و تحليل و نوشتن و فتوا دادن بدون علم، نقل‌ شنيده‌هاى بى‌اساس و شايعات، نسبت دادن چيزى به خدا و دين بدون علم، تصميم در شرايط هيجانى و بحرانى و بدون دليل و برهان، تكيه به سوگندها و اشك‌هاى دروغين ديگران، همه‌ اينها مصداق‌ «لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» بوده و ممنوع است.

ـ زندگى بايد براساس علم و اطلاعات صحيح و منطق وبصيرت باشد.

ـ بازار شايعات را داغ نكنيم و با نقل شنيده‌هاى بى‌اساس، آبرو و حقوق افراد را از بين نبريم.

ـ در قيامت، از باطن و نيات هم بازخواست مى‌شود.

ـ ايمان به قيامت و حسابرسى خداوند، عامل پيدايش تقواست.

انتهای پیام
captcha