محمد منصورنژاد، نویسنده و دینپژوه، در گفتوگو با ایکنا؛ به ارائه تحلیل در زمینه نحوه الگوبرداری از حضرت زهرا(س) پرداخت و در پاسخ به این پرسش که چگونه میتوانیم از شخصیتی که 14 قرن قبل زندگی میکرده در زندگی خود الگو بگیریم؟ گفت: در مورد شخصیت حضرت زهرا(س) و نحوه زیست ایشان، روایتهای گوناگونی نقل میشود و بنده نسبت به نقلهایی که در جلسات مداحی و وعظ و خطابه برای مردم بیان میشود ملاحظاتی دارم، از این جهت که در این مجالس، عمدتاً حضرت زهرا(س) را یک شخص ضعیف و مظلوم معرفی میکنند و کتابهای قطوری نیز در مورد رنجهای حضرت نوشته شده که از جمله میتوان به کتاب سیدجعفر مرتضی عاملی اشاره کرد.
وی تصریح کرد: مسلما این بخش از زندگی حضرت زهرا(س) را نمیشود انکار کرد و پرداختن به آن نیز درست است، اما پرداختن صرف به این موضوع صحیح نیست که فقط ایشان را یک شخصیتی نشان دهیم که مورد ظلم واقع میشود. امروزه دختران و زنان جامعه ما به دنبال نقشآفرینی در اجتماع و در موضوعات گوناگون هستند و پرداختن صرف به این بعد از زندگی حضرت زهرا(س) شاید نتواند الگویی را در اختیار قرار دهد.
این پژوهشگر حوزه دین در ادامه افزود: همچنان که میتوان در مورد رنجها کتاب قطور نوشت، در مورد اقتدار، عظمت و شکوه حضرت زهرا(س) نیز میتوان چنین کتابی، بلکه قطورتر نگاشت. در بعد رنج، شاید کسانی باشند که این رنجها کشیده باشند، اما در بخش اقتدار فاطمه(س)، الگوی زیست به گونهای ممتاز و بلند است که شاید کمتر کسی بتواند به قله آن برسد و این زمینه، فضای بیشتری برای الگو گرفتن دارد و بنده نیز بر همین اساس کتاب «رمز و راز فاطمه» را نوشتم و معتقدم که باید به تواناییها و اقتدار حضرت فاطمه(س) تاکید شود.
وی تصریح کرد: یکی از نکات مهم این است که ما اقتدار را تعریف کنیم. اقتدار در فضای آکادمیک به معنای تأثیر نفوذ بر دیگران بدون استفاده از سلاح و زور است که یک نفر بتواند بر قلوب مردم نفوذ کند. بنابر این تفاوت اقتدار و قدرت در این است که در قدرت، اعمال زور به وسیله اسلحه و ... وجود دارد، اما اقتدار تأثیر و نفوذ بر قلبها است. مانند کسی که هیچگونه مسئولیتی ندارد، اما وقتی وارد یک جمع میشود، همه افراد به احترام او از جای خود برمیخیزند که نشان از اقتدار آن فرد دارد. اما متاسفانه در استفاده از این عبارت اشتباهاتی صورت گرفته و برای نمونه میگویند که قاجاریان دارای اقتدار بودند، در حالی که این صحیح نیست و آنها دارای قدرت بودند که از طریق زور و سلاح اعمال میکردند.
منصورنژاد افزود: حضرت زهرا(س) نیز دارای اقتدار بود و توانست بر دیگران اثر بگذارد و ادعای بنده این است که نه تنها در عصر خود دارای اقتدار بود، بلکه اقتدار ایشان، فرازمانی، فرامکانی و فرامذهبی است. فرازمانی بودن از این جهت است که امروز و بعد از گذشت 1400 سال هنوز هم در مورد ایشان بحث میشود و از بین تمام موضوعاتی که میتوان پیرامون آنها سخن گفت ما حضرت زهرا(س) را انتخاب میکنیم، حال آنکه اصلا نمیدانیم پدربزرگِ پدربزرگمان کجا دفن شده است.
وی تصریح کرد: ممکن است یک عده بگویند شیعیان به این مسئله میپردازند، اما این چنین نیست و افرادی نظیر هانری کربن فرانسوی که در مورد ایشان کتاب نوشتهاند، از جمله اندیشمندان غیر شیعه محسوب میشوند. هانری کربن، در کتاب «ارض ملکوت»، حرفها و تعابیری را در مورد شأن و جایگاه حضرت زهرا(س) به کار میبرد که فهم آنها نیازمند سواد عرفانی و فلسفی است. این در حالی است که وی شاگرد هایدگر بوده و در ایران نیز از بزرگترین متفکر اسلامی، یعنی علامه طباطبایی بهره بوده است.
منصورنژاد در ادامه افزود: همچنین اقتدار ایشان، فرامکانی است. چنانکه حضرت زهرا(س) در مدینه زیست میکرد، اما امروزه در اقصی نقاط عالم به حضرت توجه دارند و نمونهاش نیز همین هانری کربن است که به آن اشاره شد. البته که برخیها نیز زبان به اهانت گشودهاند و یک نویسنده بلژیکی، به دلیل کینهای که نسبت به اهل بیت(ع) دارد به حضرت زهرا(س) نیز توهینهایی کرده است. اما همین نکته نیز نشان از اقتدار فرازمانی و فرامکانی حضرت زهرا(س) دارد؛ چراکه اگر این نویسنده از اقتدار و نفوذ حضرت ترس نداشت، یقینا دست به اهانت نمیزد.
وی با اشاره به به بعد فرامذهبی بودن حضرت زهرا(س) گفت: از این جهت ایشان را باید فرامذهبی دانست که حتی اهل سنت نیز در مورد ایشان صحبت میکنند و با عظمت از حضرت فاطمه(س) یاد میکنند که میتوان به دیوان شعر امام شافعی اشاره کرد. شافعی، امام و رهبر یکی از مذاهب اهل سنت است، اما در عین حال از حضرت زهرا(س) نیز تمجید میکند.
منصورنژاد در بخش دیگری از صحبتهای خود به اقتدار حضرت زهرا(س) در عصری که خود ایشان زندگی میکرد پرداخت و بیان کرد: پس از رحلت رسول خدا(ص)، ابوبکر، خلیفه مسلمین شد و جایگاه کمی هم نداشت. پدر همسر پیامبر(ص) بود، در شمار صحابیان بزرگ هم محسوب میشد که خیلی زود اسلام آورد. ابوبکر در مورد فدک با حضرت زهرا(س) به اختلاف رسید و همین مسئله موجب شد که حضرت زهرا(س) در حضور او خطبه فدکیه را بخوانند. خطبهای که فلسفه احکام را بیان میکند، اما خلیفه نمیتواند به ایشان اعتراض کند که چرا ایشان در موضوع دیگری هم خطبه میخواند که این مسئله نشان از اقتدار است.
این نویسنده و دینپژوه در ادامه افزود: یکی از مواردی که دختران ما میتوانند الگو بگیرند، همین است که میتوانند مانند حضرت زهرا(س) در صحنه اجتماع حاضر باشند و طوری از حق دفاع کنند که مسئولانی که باید به آنها اعتراض شود، نتوانند حرفی بزنند. اما متاسفانه بخشهایی از زندگی حضرت زهرا(س) برای مردم بیان میشود که چندان برای الگو گرفتن مناسب نیست.
وی بیان کرد: در منابع اهل سنت اینگونه نقل شده است که وقتی حضرت زهرا(س) در بستر بیماری بود، خلیفه خواست بر بالین ایشان حاضر شود و حتی از حضرت امیر(ع) اجازه گرفت تا احوالپرسی کند که این نیز یکی از نمونههای اقتدار فاطمه(س) محسوب میشود. در حالی که روال بر این است که خلیفه و یک مقام مسئول باید بنشیند و دیگران به دیدار او بروند، اما در این قضیه، مسئله برعکس است و خلیفه به دیدار حضرت زهرا(س) میرود و زنی اینچنین با اقتدار کجا و زنی که فقط گریان است و رنج و غم دارد کجا؟
منصورنژاد در پایان تصریح کرد: اقتدار از علم و عمل میآید و اینطور نیست که کسی حرفهای بیربط بزند و مقتدر هم باشد. در خطبهها و جملات حضرت زهرا(س) که تأمل میکنیم نیز این مسئله مشهود است که این سخنان بسیار عمیق هستند و امام راحل اینطور میگفتند که جبرئیل، به هیچ یک از ائمه معصومین(ع) به غیر از حضرت زهرا(س) وارد نشده است و اینگونه استدلال میکنند که جبرئیل عقل فعال است و عقل فعل میتواند واسط بین زمین و آسمان باشد. کسی هم که قرار است با او همکلام شود باید خود عقل فعال باشد که حضرت زهرا(س) از چنین عظمتی برخوردار بود و با آن حضرت را هم محدَثه به معنای کسی که حدیث را دریافت میکرد و هم محدِثه به معنای کسی که حدیث را نقل میکرد دانست.
انتهای پیام