کد خبر: 3896403
تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۵:۲۲
حجت‌الاسلام رحیم نوبهار بیان کرد:

صلح و امنیت؛ مؤلفه‌های جامعه آرمانی در قرآن

حجت‌الاسلام رحیم نوبهار با تأکید بر اینکه جامعه آرمانی که قرآن به عنوان بهشت برای مسلمانان و مؤمنان ترسیم می‌کند، جامعه‌ای است که در آن سراسر سلم، صلح و امنیت است، گفت: جذابیت بهشت برای سیب، انگور، شیرینی و ... نیست، بلکه برای سلام بودنش است و در آن محیط بهشتیان جز سلام چیزی نمی‌شنوند.

رحیم نوبهار

به گزارش ایکنا؛ نشست «صلح، اصل اولی در روابط میان انسانی» یکشنبه، 14 اردیبهشت‌ماه، با سخنرانی حجت‌الاسلام رحیم نوبهار، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، به صورت مجازی برگزار و از طریق صفحه اینستاگرام خانه اندیشمندان علوم انسانی پخش شد که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

در مورد صلح کم گفته‌ایم و کم نوشته‌ایم و نه آن چنان که شایسته است به آن پرداخته‌ایم. صلح ابعاد فلسفی، عرفانی، اخلاقی و اجتماعی متفاوتی دارد که هریک در جای خود می‌تواند مورد بحث باشد، اما به عنوان یک طرح بحث می‌گویم که اصل اولی در روابط میان‌انسانی بر صلح است و ستیز و جنگ و تعارض و ناسازگاری یک حالت عرضی دارد که باید برای رفع آن تلاش کرد.

اینجا هم یک نزاعی است که آیا می‌توانیم برای برطرف کردن خشونت از خشونت استفاده کنیم یا اینکه در هر حال راه از بین بردن این خشونت نیز منحصر به صلح است. این البته یک بحثی است بین ایده صلح کل و اندیشه رقیب آن که صلح را قبل دارد، اما صلح کم را به عنوان یک ارزش مطلق که در هر حال باید رعایت شود، نمی‌پذیرد. برای اینکه بخواهیم در مورد اصل اولی صلح توضیح دهیم، باید در ابتدا به مفهوم صلح اشاره کنیم که در ادبیات صلح امروزه دو مفهوم از آن مورد بررسی است؛ یکی مفهوم سنتی‌تر که صلح در برابر جنگ است که گاهی اوقات از این مورد به صلح منفی تعبیر می‌کنند.

معنای امروزی از صلح چیست؟

اما معنایی که امروزه در ادبیات صلح نیز از چشم‌انداز جامعه جهانی و فرهیختگان جهان و ادبیات فرهیخته حقوق بشر مطرح است، همان صلحی است که با نام صلح مثبت شناخته می‌شود و معنایی است فراتر از نبود جنگ. در این معنا صلح به نبود جنگ و درگیری محدود نمی‌شود بلکه آن چنان مفهوم وسیعی دارد که مفاهیمی مانند تعاون اجتماعی، پایداری و ثبات در روابط انسانی و امنیت و احترام به حقوق متقابل افراد را دربرمی‌گیرد. در جامعه‌ای که جنگ نیست، از این نگاه حقوق افراد اگر تضعیف شود، یعنی در این جامعه، صلح نیست و حتی این جامعه آبستن جنگ‌های خشن و درگیری‌ها است.

در این معنا صلح در حقیقت شامل نفی خشونت و حتی شامل نفی و رد نابرابری و عدم مدارا می‌شود، چون هر کدام از اینها وقتی وجود داشته باشند، اعم از نابرابری، خشونت، نفرت و بی‌عدالتی هر یک به نوبه خود جامعه را به عرصه خشونت تبدیل می‌کنند.

همچنان نیازمند سطح کمینه صلح هستیم

البته وقتی از معنای صلح صحبت می‌کنیم، فراموش می‌کنیم در جهانی زیست می‌کنیم که حتی به آن معنای اولی صلح نیز نیازمند هستیم. برابر برخی از آمارها در قرن بیستم، حدود دویست میلیون نفر انسان به طور مستقیم یا غیرمستقیم در نتیجه جنگ جانشان را از دست داده‌اند. جنگ‌های داخلی که در منطقه ما و دیگر کشورها صورت می‌گیرد، اثرات مخربی دارد و تأثیر جنگ بر گروه‌های آسیب‌پذیر مانند زنان و کودکان تأثیر زیان‌باری است.

برابر ریل‌گذاری‌های نادرستی که امروزه در نوع کشورها رخ داده است، حجم عظیمی از منابع و سرمایه‌های اجتماعی به رقابت‌های تسلیحاتی اختصاص داده شده است. در جامعه‌ای که میلیون‌ها انسان در کره زمین از دسترسی به آب آشامیدنی و وعده غذایی محروم هستند این رقابت‌ها وجود دارد. تأکید بر آن صلح به معنای وسیعش به معنای این نیست که از آن مرحله گذر کرده‌ایم و مشکلی نداریم. ما دنبال فتح فضا هستیم. اگر بخش اندکی از بودجه آمریکا که برای اشغال عراق اختصاص داد، صرف بهداشت می‌شد، طبق آمارهای رسمی این حجم از پول می‌توانست بسیاری از مشکلات را در آمریکا و حتی در خارج از آمریکا ریشه‌کن کند.

اهمیت وجوه فرهنگی در صلح

بنابراین صلح مقوله‌ای است که به معنای موسع و مثبت و هم به معنای منفی‌اش نیازمندش هستیم، اما در معنای صلح موسع، وجوه فرهنگی به نوعی بسیار قوی‌تر است و جنبه نرم‌افزاری این صلح بسیار بیشتر است و به طور کلی یک مقوله فرهنگی است. ایجاد، نفی، تقلیل و کاهش دادنش نیز به طور طبیعی به مسئله آموزش و فرهنگ، مربوط می‌شود و باید در نهادهای اجتماعی این صلح محقق شود.

در دیدگاه اسلامی، به برداشت من، مبانی الهیاتی، هستی‌شناسی، انسان‌شناسی و مبانی جامعه‌شناسی برای دامن زدن به صلح فراهم است. ما به لحاظ مبانی الهیاتی به خداوندی معتقد هستیم که واحد و بی‌مزاحم است و بدون تضاد، جهان را اداره می‌کند. ذات خدا عرصه جنگ و دوگانگی نیست. این خداوند سلام و مؤمن است؛ یعنی خداوند امنیت‌بخش است و مبدأ و منشأ امنیت محسوب می‌شود.

به لحاظ انسان‌شناسی اگرچه معتقدیم که ساحت وجود انسان عرصه جدال موسی(ع) و فرعون است، اما بنابر آموزه‌های اسلامی، در نهایت آن فرعون چنان است که می‌تواند به دست تدبیر و خرد رام شود. ما آموزه‌هایی نداریم که انسان‌ها را گرگ قلمداد کند. آن ستیز و خشم در وجود ماست، اما برای صیانت از نفس و برای غلبه بر فرعون‌ها است، نه برای به بند کشیدن موسی‌ها.

جامعه آرمانی که قرآن به عنوان بهشت برای مسلمانان و مؤمنان به خدا ترسیم می‌کند، جامعه‌ای است که در آن سراسر سلم و سلام و صلح و امنیت است. اگر بهشت، بهشت است و جذاب، برای سیب و انگور و شیرینی و ... نیست، بلکه برای سلام بودنش است و در آن محیط بهشتیان جز سلام چیزی نمی‌شنوند.

انتهای پیام
captcha