
شفیع آقامحمدیان، کارگردان سینما و مدیر سابق مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، در گفتوگو با ایکنا، اظهار کرد: تولیدات استراتژیک در سینما به مواردی گفته میشود که هم به لحاظ موضوع و هم به لحاظ ساختار، تأمینکننده منافع ملی کشورمان باشد. حال ممکن است این سؤال پرسیده شود که به لحاظ مضمونی چگونه میتوان کارکرد استراتژیک را برای سینما تعریف کرد. در ایران اسلامی ۴۰ سال پیش انقلابی رخ داد که مردم به واسطه آن تصمیم گرفتند سبک دیگری را برای زندگی خود انتخاب کنند. این اتفاق در بهمن ۵۷ رخ داد و نمود آن در سطوح مختلف مشخص بود، اما در سینما موضوع کمی متفاوت بود، چراکه بعد از انقلاب، سینما نیز از انقلاب تأثیر گرفت، اما در ادامه این ۴۰ سال، روند حرکتی در این حوزه بسیار پر فرار و نشیب بوده است.
وی افزود: دلیل این فراز و فرود که سبب شده کارکرد استراتژیک سینما از بین رود را در یک امر معنا میکنم، آن هم اینکه مدیران سینمایی متأسفانه اهداف استراتژیک را فدای اهداف سیاسی خود کردهاند، به همین علت هم میبینیم وقتی دولت تغییر میکند به تبع آن، اقداماتی که پیش از آن انجام شده، مذموم شمرده شده و آن مسیر ادامه پیدا نمیکند. در چنین شرایطی طبیعی است که ببینیم هیچ راهی به طور کامل پیموده نشده و همیشه فراز و فرودهایی در پرداختن به موضوعاتی که به منافع ملی ربط داشته، وجود دارد.
مدیران سینمایی متأسفانه اهداف استراتژیک را فدای اهداف سیاسی خود کردهاند، به همین علت هم میبینیم وقتی دولت تغییر میکند به تبع آن، اقداماتی که پیش از آن انجام شده، مذموم شمرده شده و آن مسیر ادامه پیدا نمیکند
این کارگردان تأکید کرد: سخن فوق به معنای این نیست که جلوی راههای غلط گرفته نشود، اما مگر میشود در یک دوره چهار یا هشت ساله، تمامی اقدامات فرهنگی بد باشد. برای همین میگویم عمدتاً بیش از اینکه از کمبودها آسیب ببینیم از نبود نگاه ملی در سینما رنج بردهایم، حتی برخی مواقع با گرایشات سیاسی که داشتهایم منافع ملی را هم قربانی دستبندیهای خود کردهایم. برای مثال در یک دولت فیلمی سینمایی با پروداکشن بزرگ در حال ساخت بوده، اما در مدیریت بعدی آن فیلم نیمه کاره رها شده، بدون اینکه فکر شود برای این فیلم چه اندازه هزینه شده است.
وی در پاسخ به این سؤال که در چه مقطعی از سینمای پس از انقلاب، کارکرد استراتژیک در فیلمهای سینمایی دیده میشده؟ گفت: به دوره مدیریتی خودم در سینما اشاره نمیکنم، چون اگر منصفانه بخواهم بگویم باید دوران جنگ را بهترین زمانی دانست که همه مدیران فرهنگی در پی دستیابی به یک هدف بودند. در همین راستا اگر به دهه ۶۰ دقیق شوید متوجه خواهید شد کارهای خوبی در حوزه دفاع مقدس تولید میشدند، اما بعد از جنگ مدیران کم کم به این فکر افتادند که قادرند به واسطه سینما اهداف سیاسی خود را تأمین کنند، پس دیگر جایی برای اهداف استراتژیک در سینما باقی نماند.
آقامحمدیان با تأکید بر اینکه در دوره مدیریت خود سعی کرد، از نگاه جناجی پرهیز کند، تصریح کرد: در زمانی که مدیریت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی را بر عهده داشتم، تلاش این بود که کارهای نیمه تمام گذشتگان را به پایان برسانم. برای همین پروژههای نیمه تمام را در دستور کار خود قرار دادم. گواه این ادعایم بیش از ۱۰ فیلمی است که وقتی مدیریت مرکز را بر عهده داشتم و نیمه کاره رها شده بود را به پایان رساندم. همچنین سعی کردم با حمایت از سینمای مستند به موضوعاتی که مربوط به جهان اسلام بود هم توجه شود. از جمله میتوان به کارهایی اشاره کنم که در آن ظلم و ستمی که به مسلمانان میانمار میرفت، مدنظر قرار میگرفت. همچنین شرایطی به وجود آوردیم که فیلمهای مستند نمایش عمومی شود.
وی یکی از عواملی که باعث شده فیلمهای مستند هیچگاه رشد نداشته باشند را عدم نمایش فیلمهای این حوزه برای عموم مردم دانست و گفت: این معضل در دورهای که ما مدیریت مرکز را بر عهده داشتیم مدنظر قرار گرفت. این مسئله نیز صرفاً توجه به یک گونه سینمایی نبود، بلکه عاملی برای رشد این شکل از سینما محسوب میشد. در چنین شرایطی مستندهایی ساخته شد که در آنها به موضوعاتی که تأمین کننده منافع ملی کشور بود، در اولویت قرار گرفت.
وی تأکید کرد: برای دستیابی به سینمای استراتژیک باید آدمهایی داشت که قوه تشخیص این حوزه را هم داشته باشند. این اتفاق میتواند از طریق تربیت نیرو رخ دهد، ولیکن دستیابی به این خواسته زمانبر است، برای همین بعید به نظر میآید در حوصله مدیران سینمایی، تربیت نیروی کارشناس بگنجد.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام