
به گزارش ایکنا، چند سالی است که در کشور ما پروندههایی با موضوع قتلهای خانوادگی افزایش یافته و در بسیاری از آنها پدر خانواده دست به قتل فرزند خود زده و پرونده قتل رومینا یکی از آنهاست، اتفاق تلخی که شاید نتیجه پرخاشگری هوشمندانه در برخی از خرده فرهنگ هاست، چراکه شدت عصبانیت پدر در قتل دخترش به خوبی نشان میدهد که او با هیچ کدام از روشها و راهبردهای مقابله با هیجان آشنا نبوده و آگاهانه، مسئولانه و آزادانه چنین رفتاری داشته است.
در کنار این موضوع نبود مهارتهای زندگی، ارتباطی و روان شناختی و ظلم واقع شده در حق رومینا نیز بیانگر نبود مهارت کنترل هیجانات پدر است. اتفاقی که واکنشهای بسیاری را به همراه داشت و در کنار تمامی ابعاد این فاجعه خشونت بهکار رفته در این حادثه را نشان داد و سبب شد که موضوعات بسیاری در جامعه در این خصوص مطرح شود. از همین منظر گفتوگویی را با حجتالاسلام والمسلمین حسینعلی رحمتی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه قرآن و حدیث و کارشناس مسائل اخلاقی و اجتماعی، داشتیم تا با پرداخت صحیح به وقوع چنین رخدادهای تلخی و با بیطرفی و بدون ورود مستقیم به موضوع قتل این دختر نوجوان، به چرایی وقوع این نوع خشونتها در فضای خانه و خانواده ایرانی بپردازیم که مشروح این گفتوگو از نظر میگذرد.
ایکنا - خشونت در خانواده معلول چه عواملی است؟
معمولاً خشونت با مفهوم پرخاشگری به کار برده میشود و در تعریف پرخاشگری آمده است که اعمال خصمانهای که از روی عمد صورت میگیرد و به افراد و اشیا آسیب میرساند. بررسیها نشان داده است که خشونت در درون خانواده از دو جهت شخصی و اجتماعی تأثیرگذار است. در جنبه شخصی، قربانی خشونت، آسیب بدنی میبیند، تحقیر میشود و شخص خشونت دیده اگر کودک باشد، تا آخر عمر بقایای آثار خشونت با او همراه است. اما از بعد اجتماعی نیز خشونتهای خانوادگی نوعی بیاعتمادی نسبت به افراد به وجود میآورد.
به طور کلی خشونت پدیدهای است که به مذهب، طبقه اجتماعی و سطح سواد کمتر ارتباط دارد و آسیبشناسان و جامعهشناسان اجتماعی عمده اختلافات خانوادگی را حول محور مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ناموسی تقسیم میکنند. قتل فجیع رومینا اشرفی نیز قطعاً ابعاد مختلف فلسفی، جامعهشناختی، روانشناختی، قانونی، حقوقی و حتی دینی و فقهی دارد، اما خشونتهای خانوادگی در همه جوامع از جمله در کشور ما وجود دارد.
از نظر نوع، خشونت اقسام مختلفی دارد؛ از خشونتهای کلامی گرفته تا خشونت فیزیکی. عوامل مختلفی میتواند در شکلگیری خشونت در خانواده مؤثر باشد که از آن جمله میتوان به مشکلات اقتصادی، روحی و روانی، فقدان تحمل و عدم امکان گفتوگو و ارتباط منطقی و تفاهم بین اعضای خانواده به ویژه والدین و فرزندان اشاره کرد. در کنار این موارد، خشونت علیه زنان سابقهای طولانی و وسعتی به گستره جهان دارد. انتظار این است که در کشورمان با سابقه فرهنگی و مذهبی، که رعایت عدالت را جزء ملاک اصلی قوانین میشمارد، شاهد این نوع رفتارها و خشونت نباشیم.
ایکنا- آموزههای دینی برای مهار و کنترل خشم چه راهکارهایی را ارائه کرده است؟
در منابع دینی ما درباره خشم و خشونت نکات فراوانی مطرح شده است. به عنوان مثال، امام علی(ع) میفرمایند: «إِیَّاکَ وَ الْغَضَبَ فَأَوَّلُهُ جُنُونٌ وَ آخِرُهُ نَدَم؛ از غضب بپرهیزید که ابتدایش جنون است و پایان آن پشیمانی.» لذا برای کنترل و مهار آن نیز راهکارهایی پیشنهاد شده است. برخی از این راهکارها به صورت غیرمستقیم است که میتوان به تأکید بر داشتن صبر و بردباری یا مراعات احترام والدین و فرزندان اشاره کرد.
طبیعتاً اینگونه رفتارها در پیشگیری از خشم و خشونت یا مهار آن تأثیر دارد؛ اما علاوه بر اینها مواردی هم ذکر شده که به طور مستقیمتری برای کنترل خشم تأثیرگذار است. برای مثال، در آیه ۳۷ سوره شوری تأکید شده هنگام عصبانیشدن از دست دیگران، سعی کنید خطای آنها را نادیده بگیرید و بر آنها ببخشید: «وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ». همچنین از آیاتی مثل آیه ۲۸ سوره رعد فهمیده میشود که تقویت ایمان به خدا و گفتن ذکر در ایجاد آرامش و رفع خشم و ناراحتی تأثیرگذار است: «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ». علاوه بر این موارد، راهکارهایی، چون ترک فضایی که محل نزاع و مجادله است موجب کاهش خشم میشود.
البته جدا از راهکارهایی که در آموزههای دینی مطرح شده، برای مهار خشم و خشونت لازم است که خانوادهها از مشاوران دلسوز و خبره نیز کمک گیرند تا بتوانند از شکلگیری مشاجره و خشونت در خانواده جلوگیری کنند یا اگر مشکلی با فرزندان خود داشتند، بتوانند آن را با کمترین هزینه مهارت و مدیریت کنند.
ایکنا - مواجهه والدین با رفتارهای خارج از عرف فرزندان از قبیل فرار از خانه و روابط غیرعرف چگونه باید باشد؟
پدر و مادرها قبل از هر چیز باید توجه کنند که نسل امروز با نسل گذشته تفاوتهای فراوان دارند و بنابراین نباید از آنها انتظار داشته باشند که از هر جهت مثل دوران نوجوانی و جوانی خودشان باشند. این بدان معنا نیست که هر کاری که نسل جدید میکند، صحیح است و باید تأیید شود، بلکه مقصود این است که در قدم اول والدین باید سنخ این تحولات و تأثیرات آن را بشناسند. خوب است که با افراد آگاه و دلسوز مشورت کنند. مشورت یکی از آموزههای بنیادین اسلام است. وقتی که خداوند به پیامبر(ص) امر میکند که با دیگران مشورت کند، تکلیف افراد عادی مثل ما روشن است.
دومین نکتهای که والدین باید در مواجهه با رفتارهای نادرست فرزندان مدنظر قرار دهند آن است که به جای برخودهای خشن و خشونتآمیز و مجادله با فرزندان، یا به جای تهدید و تنبیه آنان، بیشتر تمرکز بر همدلی، همراهی و مهربانی داشته باشند. همچنین در گفتوگوی انتقادی با فرزندان، پیامدهای منفی رفتارهای آنها را به ایشان گوشزد کنند. گاهی هم بهتر است از دیگران مثل اساتید و یا معلمان فرزندانشان، روحانی محل یا بزرگان فامیل به عنوان میانجی کمک بگیرند تا نظراتشان بهطور غیرمستقیم به فرزندان منتقل شود. البته آنان باید مواظب دایههای دلسوزتر از مادر هم باشند که گاهی حکم دوستان نادان را دارند. یعنی کسانی که به جای ارائه راهکارهای معقول و منطقی، والدین را به رفتارهای خشونتآمیز تشویق میکنند و شعله خشم والدین را در برخورد با فرزندان افزایش میدهند و در نهایت خودشان هم در این آتش خشم میسوزند.
ایکنا - وظیفه و نقش نهادهای رسمی برای پیشگیری از وقایع تلخ برای نوجوانان و جوانان چیست؟
با توجه به نقش تأثیرگذار جوانان در جامعه و با توجه به اینکه جوانان امروز سازندگان فردا هستند، همه نهادهای رسمی و غیررسمی که متولی آموزش و تعلیم و تربیت جامعه هستند باید این نسل را جدی بگیرند و در قبال آنان احساس مسئولیت کنند. این نهادها از یک طرف باید با یکدیگر همراه و همفکر باشند و از سوی دیگر با خانوادهها و با خود جوانان ارتباط تعریف شده داشته باشند. مهمترین کاری که این نهادها میتوانند انجام دهند، اهتمام جدی به مسئله «آموزش» است.
باید از یک طرف به جوانان بیاموزند که چگونه به درستی زندگی کنند و روابط خود را با دیگران به گونهای تنظیم کنند که موجب خسارتهای روحی و روانی و مشکلات دیگر نشود و به آنها مهارتهای حل مسئله و مشکلات زندگی را بیاموزند و از سوی دیگر، این نهادها باید والدین و خانوادهها را نیز آموزش دهند که چگونه شرایط فرزندان خود را درک کنند، چگونه با آنان مفاهمه و گفتوگو داشته باشند و اگر احیاناً فرزندانشان رفتارهایی داشتند که خلاف هنجارهای دینی، عرفی و اخلاقی بود، چگونه با این رفتارها مواجه شوند. همچنین لازم است مهارتهایی، چون کنترل خشم، مدیریت احساسات و عواطف را به جامعه آموزش دهند تا جامعه ما هرچند وقت یک بار شاهد فجایعی چون قتل و خودکشی جوانان و نوجوانان نباشد.
ایکنا - سخن آخر
اگر به زودی فکری به حال خشونت نکنیم، با معضل وحشتناکتری روبهرو خواهیم شد. پس باید هرچه سریعتر سرمایهگذاری و برنامهریزی کنیم. اگر امروز شروع کنیم شاید ۱۰ سال آینده اولین نمودهای آن را ببینیم. امروز برخی از محیطهای خانوادگی بهجای اینکه محل امن باشند، محل خشونت شدهاند و این معضل به طور جدی در کشور وجود دارد و سادهترین راه این است که فرد فرد اعضای جامعه خود را در مقابل کسی که تحت خشونت است مسئول بدانند.
گفتوگو از وهاب خدابخشی
انتهای پیام