دولت دوازدهم در حالی ماههای آخر فعالیت خود را پشت سر میگذارد که تداوم شیوع کرونا در کنار فشار حداکثری آمریکا وضعیت سختی بر معیشت مردم حاکم کرده و در این میان برخی سوء تدبیرها، عدم اتخاذ تصمیم مناسب در زمان مناسب و شنیدن اخبار مختلف از مفاسد اقتصادی بر حجم نارضایتیهای مردم افزوده است.
اما آنچه در این وضعیت تعجبآور است نشنیدن صدای مسئولان از سوی همدیگر و تکرار کنایهها و متلکهای سیاسی به یکدیگر است. بدین معنا که اگر در این وضعیت یک اقدام درست انجام یا یک خبر خوب به مردم داده شود، گویی برای برخی آن چنان ناخوشایند است که میخواهند فضای جامعه همچنان در ناامیدی مطلق باقی بماند و حتی دریچه و روزنه کوچکی از امید در جامعه گشوده نشود.
برای نمونه رئیسجمهور روز چهارشنبه در جلسه هیئت دولت اعلام کرد که روز شنبه و یکشنبه به واسطه اینکه وعده آمریکا درخصوص اجرایی شدن مکانیسم ماشه محقق نمیشود، روز شکست مفتضحانه آمریکا و پیروزی تاریخی ملت ایران است؛ این خبر خوبی بود که باید به اندازه سهم و وزن خودش در مسیر امیدآفرینی از سوی مجموعه مسئولان و جریانهای سیاسی به آن پرداخته میشد، اما متأسفانه سیاستزدگی آن چنان بر سپهر سیاسی کشور حاکم شده که حتی این سخن رئیسجمهور از سوی برخی فعالان و شخصیتهای سیاسی که قاعدتاً باید برخلاف سلبریتیها و شخصیتهای معروف فضای مجازی، بر مبنای مصالح و استدلال عقلی بیشتر سخن بگویند، تحریف و به تمسخر سخنان رئیسجمهور کشیده شد.
قطعاً منظور نگارنده نقد نکردن سخنان و تصمیمات رئیسجمهور، وزرا و مجموعه قوا نیست اما اینکه شخصیتها و فعالان سیاسی آنقدر تنزل جایگاه پیدا کنند که قد و قواره خود را نشناسند و چون فضای جامعه را فضای نارضایتی از دولت میبینند بر امواج این فضا سوار شده و مانند افراد عادی کماطلاع از مسائل سخن برانند جای تأسف بسیار دارد.
شخصیتها و جریانهای سیاسی فراتر از رقابتهای سیاسی یک مسئولیت اجتماعی نیز نسبت به مردم بر عهده دارند که آنها را در نقشی فراتر از «نقزن» و «غرزن» قرار میدهد. آنها وظیفه دارند با تشخیص مقتضیات زمان و فضای حاکم بر جامعه عمل کنند و اگر در جایی باید امیدآفرینی کنند ولو اینکه احساس کنند این اقدام به نفع جریان رقیب یا دولت مستقر است، این کار را انجام دهند چون در این وضعیت هرگامی که برای ایجاد امید واقعی، نه واهی، برداشته شود در حقیقت نفع آن برای کلیت جامعه، کشور و نظام است که خود این جریانهای سیاسی نیز در ذیل جامعه از آن منتفع میشوند.
اما طرف دیگر این ماجرا دولت و مجموعه مسئولان هستند که باید در این وضعیت خطیر که مردم به شدت نگران امروز و فردای خود هستند با تدبیر سخن بگویند و با ظرافت و دقت تصمیم بگیرند تا جامعه تصور نکند مسئولان مردم را رها کرده و اقتصاد و معیشت آنها را به حال خود واگذار کردهاند. این تصور مردم به احتمال زیاد غلط و نادرست است، اما آنچه مهم است شکلگیری این تصور در افکار عمومی و باور مردم به آن است و نشان میدهد مردم چون نشانی از تغییر و بهبودی هر چند اندک در وضعیت معیشتی خود نمیبینند و از قضا شاهد گرانی و تورم بیشتر در مجموعه کالاهای مورد نیاز خود هستند این باور بیشتر در ذهن آنها تقویت میشود که مسئولان در سال آخر انگیزهای برای کار ندارند و وارد دوره «رهاسازی» شدهاند. زیرا مردم خواهان نتیجه اقدامات هستند نه مشاهده بیلان تعداد جلسات و دستورات صادر شده.
حال تصور کنید در چنین فضایی مسئولان بیمحابا وعدهای خوب با تعیین زمان مشخص در مسیر گشایش وضعیت اقتصادی بدهند و امید بزرگی در دل مردم ایجاد کنند، ولی به واسطه عدم هماهنگیهای لازم بین قوا و نسنجیدن ابعاد چنین تصمیمی به راحتی آن را کنار بگذارند و حرف خود را پس بگیرند، چه نتیجهای جز تقویت بیاعتمادی به دولت و فراتر از آن مجموعه حاکمیت میتوان داشت؟ در این وضعیت آیا امکانی برای امیدآفرینی و اعتمادسازی از سوی شخصیتها و جریانهای سیاسی باقی میماند؟
بر این اساس نکته مهم در وضعیت فعلی که قوای سهگانه، به ویژه دولت، و رقبای سیاسی آنها باید بیش از پیش به آن التزام عملی داشته باشند رعایت الزامات مدیریت کشور در شرایط جنگ اقتصادی و فشار حداکثری است. در این وضعیت فضای رقابتی و انتقادی افراطی باید به سمت فضای همکاری سازنده، ارائه پیشنهادهای مؤثر و نقد بینیش و کنایه از سوی رقبای سیاسی قوا و سخن گفتن و اتخاذ تصمیم مسئولانه و صادقانه، عملی کردن تصمیمات و گفتوگوهای رو در رو و البته غیر شعاری با منتقدان از سوی مسئولان است تا احساس رهاشدگی کشور از سوی دولت در ذهن جامعه از بین برود.
برقراری چنین تعادلی در تعاملات بین قوا با رقبا و جریانهای سیاسی میتواند تا حد زیادی یک آرامش فکری و روانی بر جامعه حاکم کرده و فضا را برای اتخاذ تصمیمات صحیح و اثرگذار از سوی دولت فراهم کند. در واقع اگر مجموعه مسئولان و جریانهای سیاسی رقیب مدعی دینداری و التزام عملی به دین هستند باید این ادعا در چنین شرایطی به نمایش گذاشته شود و این مجموعه به مثابه آیه شریفه؛ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» در قالب «جدال احسن» تعاملات و روابط خود را تنظیم کنند.
مهدی مخبری، دانشجوی دکتری جامعهشناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
انتهای پیام