به گزارش خبرنگار ایکنا، نرگس نظرنژاد، عضو هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا(س)، امشب یازدهم اردیبهشتماه، در جلسه تفسیر جزء هجدهم قرآن کریم به ایراد سخنرانی پرداخت. در ادامه متن سخنان وی را میخوانید:
خداوند در آیه ۱۰۱ سوره مؤمنون فرموده است: «فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ؛ پس آنگاه که نفخه صور قیامت دمیده شد، دیگر نسب و خویشی در میانشان نماند و کسی از کس دیگر حال نپرسد». سوره مؤمنون بیست و سومین سوره از قرآن است که در جزء ۱۸ قرآن قرار گرفته است. درباره علت نامگذاری این سوره گفته شده است که این سوره به دلیل اشاره به صفات مؤمنان، مؤمنون نامیده شده است. سوره مورد بحث علاوه بر صفات مؤمنان محتوای دیگری را هم در بر دارد؛ از جمله مطالب مربوط به حیات پس از مرگ کتب مقدس همه ادیان و در قرآن کریم مطالب فراوانی درباره حیات پس از مرگ بیان شده است؛ چرا که اگر پیامبران به ما تعلیم نمیدادند که جهان دیگری پیش رو داریم و باید خودمان را برای آن جهان آماده کنیم، ما هرگز از سرنوشت نهایی خودمان مطلع نمیشدیم.
به همین دلیل، با وجود همه اختلافهایی که درباره چرایی نیاز بشر به دین وجود دارد، دست کم در مورد حیات اخروی، همه دینداران توافق دارند که عقل ما انسانها خودکفا نیست و به تنهایی قادر نیستیم از حوادثی که بعد از مرگ برای ما اتفاق میافتد، مطلع شویم. علوم تجربی نمیتوانند ما را از مرزهای جهان مادی فراتر ببرند و بزرگترین فلاسفه هم اگر بتوانند غیر مادی بودن روح را اثبات کنند، تنها میتوانند به اجمال به ما بگویند که روح چون غیر مادی و مجرد است، زوال و نابودی پیدا نمیکند، اما اینکه پس از مرگ چه سرنوشتی در انتظار ماست، پرسشی نیز که علم و فلسفه بتوانند نیاز ما را به دانستن پاسخ آن رفع کنند و فقط ادیان هستند که به طور انحصاری و بیرقیب میتوانند چنین نیازی را پاسخ دهد.
از میان همه مطالبی هم که در کتب مقدس مقدس درباره حیات اخروی گفته شده است، برخی از مطالب چنان هستند که به ساحتی فراتر از ساحت عقل انسان تعلق دارند و ما تنها میتوانیم به دلیل اعتماد به آورنده و گوینده آن مطلب یعنی پیامبران به آن مطالب ایمان بیاوریم و از جمله این مطالب که لاجرم باید مُتَعَلق ایمان قرار بگیرد و عقل ما در آن مورد ساکت است دمیدن در صور است. در آیه مورد بحث ما به دمیدن در صور اشاره شده که همه مفسران آن گفتهاند منظور نفخه دوم است که در آن همه مردگان زنده میشود.
البته اعتماد به پیامبران در این موارد از نوع اعتماد به متخصصان است، چرا که پیامبران راه آخرت، سعادت و بهشت را میشناسند و در این امور متخصص هستند و اعتماد ما به آنها از نوع عقلانیت عملی محسوب میشود. در کنار این مطالب، مطالب دیگری هم درباره آخرت وجود دارد که میتوانیم از آنها برداشتهای عقلانی کنیم و از طریق آن برداشتها، بصیرتهایی به دست بیاوریم که در زیست ما در این عالم کمک میکند و سبب میشود که ما در این جهان بهتر زندگی و به شکل بهتری از آن عبور کنیم و سعادت ما در جهان آخرت بیشتر و بهتر تامین و تضمین شود.
بخش دوم آیه مورد بحث ما اشاره میکند به اینکه در روز قیامت نسبتهای خانوادگی بیاثر میشوند و کسی از حال دیگری سوال نمیکند، احوالپرسی که در این دنیا از لوازم خویشاوندی است رخ نمیدهد، چرا که هر کس در آن روز آن قدر مشغول خودش است که نمیتواند به دیگری توجه کند؛ هرچند که توجه کردن هم اثری ندارد، چرا که کسی نمیتواند کاری برای دیگری انجام دهد. شاید بتوان با استفاده از مفاهیم و مضامین اگزیستانسیالیستی، این آیه و بسیاری از آیات مشابه را مورد چنین استفادهای قرار داد که این آیات به یکی از موقعیتهای مرزی مهم انسان اشاره میکنند، یعنی به تنهایی وجودی انسان اشاره میکنند، اما منظور ما از موقعیت مرزی چیست؟
فیلسوفان وجودی معتقد هستند که ما انسانها در شرایط متعارف و روزمره منِ واقعی، خود را مخفی میکنیم و نشان نمیدهیم و حتی گاهی خودمان هم نمیدانیم که منِ واقعی ما کدام است. موقعیتهای مرزی موقعیتهایی هستند که من واقعی ما در آن موقعیتها بروز و ظهور بیشتری پیدا میکند. یکی از موقعیتهای مرزی که فیلسوفان وجودی الهی با آن اشاره میکنند، حضور در پیشگاه خداوند است که در این آیه که مورد بحث ماست این مسئله را میتوانیم ببینیم که در واقع چگونه به این مسئله اشاره میشود.
حضور در پیشگاه خداوند در کاملترین شکل خود نشان میدهد که انسان تنهاست و یک تنهایی وجودی عمیق دارد. ما میتوانیم این تنهایی وجودی را در این آیه که مورد بحث ماست و در چند آیه دیگر ردیابی کنیم. مثلاً در آیه ۹۴ سوره انعام آمده است: «وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَىٰ كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَكْتُمْ مَا خَوَّلْنَاكُمْ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ ۖ وَمَا نَرَىٰ مَعَكُمْ شُفَعَاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكَاءُ ۚ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَضَلَّ عَنْكُمْ مَا كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ؛ و محققاً شما یکایک به سوی ما باز آمدید آنگونه که اول بار شما را بیافریدیم و آنچه را که (از مال و جاه) به شما داده بودیم، همه را پشت سر وانهادید و آن شفیعان را که به خیال باطل شریک ما در خود میپنداشتید با شما نمیبینیم! همانا میان شما و آنان جدایی افتاد و آنچه (شفیع خود) میپنداشتید از دست شما رفت» منظور این است که همان طور که اولین بار تنها خلق شدید، تنها هم نزد خدا باز خواهیم گشت.
در آیات ۳۴ تا ۳۷ سوره عبس هم آمده است: «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ؛ آن روز که (از وحشت و هولناکی) هر کس از برادرش میگریزد و بلکه از مادر و پدرش و از زن و فرزندانش هم میگریزد در آن روز هر کس چنان گرفتار شأن و کار خود است که به هیچ کس نتواند پرداخت». منظور این است که در روز قیامت انسان از همه خویشاوندان فرار میکند، چون هرکس آنقدر مشغله دارد که فرصت پرداختن به دیگری ندارد و کاری هم از دستش بر نمیآید. در آیه مورد بحث ما آمده که در پیشگاه خداوند نسبتهای خانوادگی فاقد اثر میشود. توجه به مضمون این چند آیه نشان میدهد که موقعیتِ مرزیِ در پیشگاهِ خداوند بودن چگونه آشکار میکند که ما انسانها عمیقاً به لحاظ وجودی تنها هستیم و بعد لازمه این تنهایی مسئولیت و پاسخگو بودن است. یعنی انسان در آنچه هست، آنچه گفته و آنچه انجام داده است، نمیتواند پشت هیچ کس و هیچ چیزی پنهان شود و هیچ توجیهی در پیشگاه خداوند قابل قبول نیست و کسی نیست به داد انسان برسد، مگر انتخابها، تصمیمها و اعمال خودش.
پس اگر حقیقت وجودی انسان همین تنهایی عمیق باشد و اگر مهمترین لازمه تنهایی را پاسخگو بودن انسان در قبال کوچکترین اعمال او بدانیم، آن هم پاسخگوی در چنان موقعیتی که به هیچ عنوان فرصت پرداختن به هیچ کس دیگری وجود ندارد، آن وقت لازم است انسان در همین دنیا شروع به تلاش کردن کند، برای اینکه به جای افتادن در پوستین خلق، به خودش بپردازد و خودش را آماده پاسخگویی در پیشگاه وجود برتری کند که حقیقت وجودی انسان را بیپردهتر از خود انسان میشناسد. از خداوند میخواهیم که امروز توفیق چنان زیستنی را به ما عطا کند که فردا در آن موقعیت مرزی خطیر و سرنوشتساز در پیشگاه خدا بتوانیم پاسخگوی انتخابها و اعمال خودمان باشیم و سرافکنده و شرمنده نشویم.
انتهای پیام