کد خبر: 4298752
تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۷:۰۰
یادداشت

خبرنگار؛ وقتی «حقیقت» لباس رزم می‌پوشد

خبرنگاری فقط یک شغل نیست؛ بلکه تلاشی مستمر برای کشف و بیان حقیقت است. حقیقتی که شاید گاهی دشوار و چالش‌برانگیز باشد، اما همواره ارزش گفتن دارد. خبرنگار، با قلم و دوربین خود، لباس رزم می‌پوشد و با تمام محدودیت‌ها و دشواری‌ها، به دنبال روشن کردن مسیر جامعه است.

خبرنگار؛ وقتی «حقیقت» لباس رزم می‌پوشد۱۷ مرداد، روز خبرنگار، روزیست که در تقویم ایستاده تا یادمان بیندازد حقیقت، هنوز سربازانی دارد. روزی برای ما؛ برای آن‌هایی که قلم را نه برای زیبا نوشتن، که برای آشکار کردن زخم‌های پنهان جامعه در دست گرفته‌اند. ما مأمور به بیان حقیقتیم، حتی اگر حقیقت تلخ باشد، حتی اگر بهای گفتنش، بیکاری، تهدید و تخریب باشد. این رسالت، نه با حقوق کم خاموش می‌شود، نه با بی‌مهری برخی مدیران، فراموش. این مأموریت، تعهدی خاموش اما عمیق است که در تار و پود جان ما تنیده شده؛ تعهدی که اجازه نمی‌دهد از کنار هیچ حقیقت خاموشی بی‌تفاوت عبور کنیم.

تبریک‌هایی که برگشت می‌خورند

۱۷ مرداد هر ساله با موجی از تبریک‌ها برای خبرنگاران از راه می‌رسد؛ پیام‌هایی رسمی، لبخندهایی اداری، وعده‌هایی تکراری... اما از فردای همان روز، همه چیز فراموش می‌شود. دوباره همان خبرنگار با دست خالی از اطلاعات، با کمبود امکانات، با اینترنت محدود، با عدم امنیت شغلی و با هزار اما و اگر به میدان می‌رود. گویی تبریک‌ها، چک‌های بی‌محلی هستند که در اولین روز کاری پس از ۱۷ مرداد، برگشت می‌خورند.

۱۷ مرداد یادآور طنزی تلخ است؛ خبرنگارانی که پیگیر حقوق مادی اقشار مختلف جامعه هستند، گاه از ساده‌ترین حقوق خود محرومند. خبرنگاری که ساعاتی متمادی با فشار روانی و وظایف سنگین انسانی یعنی آگاهی‌سازی عمومی مواجه است، بیمه‌ خبرنگاری ندارد، مشمول قانون «سختی کار» نمی‌شود و امیدی به بازنشستگی ۲۰ ساله خبرنگاری نیز ندارد. خبرنگاری همان شغلی بود که باید مشمول مزایای سختی کار و امکان بازنشستگی زودتر از موعد می‌شد، نه اینکه مانند یک حرفه‌ اداری ساده انگاشته شود. خبرنگار در میدان است، اما دیده نمی‌شود. صدایش هست، اما پشت دیوارهای بلند پژواک ندارد. با این حال، قلمش می‌نویسد؛ حتی وقتی دستش می‌لرزد.

حقیقت، ارزش رنج دارد

حقوق‌ خبرنگاران کفاف زندگی آنان را نمی‌دهد، اما قلم یک خبرنگار حقیقی، هرگز دروغ نمی‌نویسد. خبرنگاری که از حقیقت می‌گذرد، دیگر خبرنگار نیست؛ فقط کارمند خوش‌خطی‌ست که دفترچه یادداشتش بوی سیاست می‌دهد. خبرنگار زیر بار بی‌عدالتی اقتصادی خم می‌شود، اما از آرمان‌هایش کوتاه نمی‌آید؛ چراکه معتقد است حقیقت، ارزش رنج دارد. تنها دارایی او، همین باور است که اگر امروز نگوید، فردا شاید دیر باشد. دیر برای مردم، دیر برای کشور و دیر برای وجدان بیدار خویش.

خبرنگار؛ وقتی «حقیقت» لباس رزم می‌پوشد

۱۷ مرداد به مسئولان یادآوری می‌کند که ما خبرنگاران، در پی امتیاز ویژه نیستیم. در پی تشریفات بی‌ثمر و تمجیدهای نمایشی هم نیستیم. آنچه می‌خواهیم، حقوق بدیهی و مشروعی‌ است که هر انسان شاغل در یک جامعه منصف باید از آن برخوردار باشد. خواسته‌های ما ساده‌اند، اما در عین سادگی، سال‌هاست که نادیده گرفته شده‌اند. از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات که باید از حالت تزئینی خارج شود و به ابزاری عملی و کارآمد برای شفاف‌سازی در عملکرد نهادهای عمومی تبدیل شود تا مهم‌ترین حق حرفه‌ای ما؛ حقِ پرسش و دریافت پاسخ حقیقی. پاسخ‌هایی که اغلب یا با سکوت مواجه می‌شوند یا با جملاتی که حقیقت را دور می‌زنند، همراه می‌شود! اما ما از تکرار سؤال خسته نمی‌شویم، چون می‌دانیم همین تکرارها در حافظه عمومی‌ به یادگار می‌ماند.

۱۷ مردادهای متعددی را پشت سر گذاشتیم و از دیده نشدن این قشر سخن گفتیم، اما با تمام این احوال، هنوز هم در تاریکی برای روشن‌تر شدن مسیر دیگران می‌نویسیم. هنوز هم با دست خالی، به جنگ نابرابری می‌رویم. خبرنگار بودن، انتخاب آسانی نیست، اما اگر به درستی ایفای نقش کنیم، شب‌ها با وجدان آسوده‌تری می‌خوابیم. ما می‌نویسیم، حتی اگر سانسور شود؛ می‌پرسیم، حتی اگر پاسخی نگیریم؛ می‌ایستیم، حتی اگر تنهایمان بگذارند. ما ادامه می‌دهیم؛ چون حقیقت، هنوز ارزش گفتن دارد؛ حتی اگر شنیده نشود؛ حتی اگر با گفتنش، از همه چیز محروم شویم جز شرافت.

وقتی خبرنگاران در خط مقدم روایت جان می‌دهند

اما ۱۷ مرداد امسال متفاوت از سال‌های دیگر است؛ امسال شاید بیش از پیش یاد و خاطره شهید صارمی عزیز در ذهن ما نقش می‌بندد. امسال وقتی تقویم به هفدهم مرداد رسید، دلمان بی‌اختیار به چند صدا گوش سپرد؛ صداهایی که دیگر نیستند، اما خاموش هم نشده‌اند. خبرنگارانی که در میان صدای انفجار و آژیر و آوار، تنها یک چیز می‌خواستند: ثبت حقیقت، تا دنیا فراموش نکند. آن‌ها جان دادند تا واقعیت، زنده بماند.

خبرنگار؛ وقتی «حقیقت» لباس رزم می‌پوشد

در جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل، بعضی از خبرنگاران برای همیشه از قاب تصویر بیرون رفتند. آن‌ها آخرین گزارش عمرشان را نوشتند، آخرین قاب را ثبت کردند و بعد... خاک، صدایشان را به حافظه ما سپرد. دوربین‌هایشان خاموش شد، قلم‌هایشان از حرکت ایستاد، اما صداقت‌شان خاموش نشد. آن‌ها با جان خود، یک جمله گفتند: حقیقت را پنهان نکنید، حتی اگر بهایش جان باشد.

جای شهدای خبرنگار این روزها در تحریریه‌ها خالیست؛ در صف مقدمِ روایت؛ اما یادشان، شفاف‌تر از هر تصویری باقی مانده است. برای کسانی که مرز جنگ را نه با سلاح، که با قلم و دوربین فتح کردند و آن‌هایی که پرسیدند، دیدند، روایت کردند… و رفتند؛ بی‌ادعا، بی‌صدا، بی‌امکان بازگشت، سر تعظیم فرود می‌آوریم.

امروز ما مانده‌ایم، با رسالتی سنگین‌تر از همیشه؛ رسالت روایت تا آخرین نفس برای بیان حقیقت، به‌جای آن‌هایی که رفتند؛ حتی اگر دیده نشویم، حتی اگر صدایمان شنیده نشود؛ چون آن‌ها رفتند که ما بمانیم و بگوییم.

فاطمه بختیاری

انتهای پیام
captcha