جای بررسی اصالت اشعار خیام دنبال اندیشه او باشیم
کد خبر: 3972149
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۹:۲۱
میرافضلی در نشست «افسانه دو خیام»:

جای بررسی اصالت اشعار خیام دنبال اندیشه او باشیم

سیدعلی میرافضلی گفت: خیام شاعری جریان‌ساز و مکتب‌ساز بود و جای گشتن به دنبال اصالت اشعار خیام ما باید دنبال اندیشه او باشیم.

درحال تکمیل/ افسانه دو خیام

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ در نشست مجازی گروه زبان و ادبیات فارسی خانه اندیشمندان علوم انسانی با دکتر سیدعلی میرافضلی که به مناسبت روز بزرگداشت حکیم‌عمرخیام در شامگاه دوشنبه 27 اردیبهشت برگزار شد به موضوع «افسانه دو خیام» پرداخته شد.

سیدعلی میرافضلی در این گفت‌وگو با اشاره به مستندات و مکتوبات به تبیین یک نفر بودن خیام فیلسوف و دانشمند با خیام شاعر پرداخت: نظریه‌ای وجود دارد که ما با دو خیام سروکار داریم؛ یک خیام فیلسوف، ریاضیدان و دانشمند و دیگری شاعری بوده که اشعار او به نام خیام ثبت شده که نامش ابن‌خیام بوده است. این صحبت‌ها از تناقضاتی که از اشعار منسوب به خیام که در حدود سیصد سال بعد از فوت وی در دوره تیموری جمع‌آوری شده است منشأ می‌گیرد. ما در این مجموعه یک ناهمگونی زبانی و اندیشه‌ای می‌بینیم که نه زبان این رباعیات به زبان شعر دوره سلجوقی شباهت دارد و نه در این رباعیات انسجام معنوی وجود دارد.

پیدا کردن رباعیات کلیدی خیام

نویسنده کتاب رباعیات خیام و خیامانه‌های پارسی و کتاب چهار خطی افزود: تمام خیام‌پژوهان در صد سال اخیر با استفاده از منابع و مکتوبات آن دوره تلاش کرده‌اند که یک همگونی و انسجامی میان این اشعار ایجاد کنند. دو نسخه از این دست‌نوشت‌ها که منسوب به زمان‌های نزدیک به خیام بود ابتدا در دهه‌های پیش یافت شد که شگفتی بزرگی ایجاد کرد اما رفته رفته محققان با بررسی‌ها به جعلی بودن آن‌ها پی‌بردند. این تلاش ناکام منجر به بازگشت به همان مجموعه‌های موجود کهن شد که خوشبختانه تعدادشان اندک نیست و حدود 32 تا 35 مجموعه در دسترس است. یکی از تلاش‌های دیگر، پیدا کردن رباعیات کلیدی خیام است که با شاخص قرار دادن و انسجام دادن آن‌ها به کشف دیگر رباعیات خیام بپردازیم.

وی ادامه داد: از شاخص‌ترین محققانی که این کار را انجام دادند می‌توان به صادق هدایت و  محمدعلی فروغی اشاره کرد. فروغی 65 رباعی خیام را شاخص قرار داد و سایر رباعیات را با توجه به آنها سنجید. ایراد این کار این بود که این افراد رباعیاتی را که شاخص قرار دادند تقریباً مشترک بود اما خروجی کار از نظر تعداد و نوع رباعیات متفاوت بود و کارآمدی آن بالا نبود. عده‌ای دیگر بحث گفتمان خیام را مطرح کردند و بیان کردند که ضرورتی ندارد به شخصی به نام خیامِ تاریخی بپردازیم و باید دنبال خیام گفتمانی باشیم و به جای گشتن به دنبال اشعار اصیل خیام ما باید دنبال اندیشه وی باشیم. خیام فرد نیست بلکه نماد است؛ اگر می‌بینیم ناهمگونی در اشعار او وجود دارد به این جهت است که چند نفر آنها را گفته‌اند و این توجیه‌گر این ناهمگونی است. روش دیگر حل این مسئله حذف شاعر است؛ به این معنا که حکیم عمر خیام شاعر نیست و او دانشمند و ریاضیدان و فیلسوف است و شاعر فرد دیگری است که تنها تشابه اسمی با حکیم عمرخیام داشته و این اشعار در طول زمان به او منسوب شده است. این دیدگاه سیدمحمد محیط‌طباطبایی بود که در مقالات خود در اوایل دهه پنجاه مطرح کرد که صحبت این مقاله در پنج بخش می‌گنجد.

رباعیاتی که به خیام نسبت داده‌اند

این پژوهشگر پیرامون نظر بخش‌های محیط‌طباطبایی توضیح داد: طباطبایی ابتدا می‌گوید خیام در عصر خود به شاعری شهرت نداشته و با توجه مکتوبات آن زمان و هم‌عصران خیام نامی از خیام شاعر به میان نیامده است و او را منجم و دانشمند معرفی کرده‌اند. دوم اینکه شهرت خیام در منابع عصر خود مشهور به خیامی بوده است نه خیام. یعنی اسم او را به نام عمربن‌ابراهیم خیامی آورده‌اند. سوم اینکه گفته شده است این رباعیاتی که به خیام نسبت داده‌اند به دیگران نیز نسبت داده شده و در منابع معتبر بسیاری از آنها به اسم بابا افضل است و نه خیام. چهارم اینکه در کتابی در قرن هفتم به نام مجمع‌الآداب که شرح‌حال بزرگان است از شاعری به نام علاالدین‌علی‌بن‌خیام‌خلف‌خراسانی نام برده شده است که دیوان شعری داشته که آن دیوان در آذربایجان و خراسان مشهور بوده است. همین نکته را استاد طباطبایی سرنخ کار خود قرار داده است و گفته‌اند به‌طور یقین اشعار خیام برای اوست. بخش پنجم که نتیجه‌گیری است استاد طباطبایی با این دلایل استناد می‌کند که ما نمی‌توانیم حکیم‌عمرخیام را گوینده‌ آن رباعیات بدانیم و همین که وی دانشمند است برای او کافی است و شاعری کار شخص دیگری بوده است. این نظریات هنوز هم طرفدارانی را دارد و گریزگاهی بر حل تناقضات موجود در اشعار خیام است. این پنج نکته چکیده‌ای از دیدگاه مرحوم استاد طباطبایی است که در کتاب خیام یا خیامی چاپ شده است.

میر افضلی در ادامه در نقد این پنج نکته کتاب محیط‌طباطبایی تشریح کرد: اینکه گفته شده خیام در زمان خودش به شاعری شهرت نداشته است به خاطر این است که او در مقابل شاعران هم‌عصر خود مثل سنایی، معزی نیشابوری، مسعود سعد سلمان و... شاعر حرفه‌ای نبوده است و تمام وقت به شعر نمی‌پرداخته و در واقع شعر گریزگاهی برای خیام بوده است. به همین سبب مناسبتی نداشته است که ابوالحسن بیهقی یا نظامی عروضی او را در کتب خود به عنوان شاعر معرفی کنند. در منبعی که از روزگار خیام به یادگار مانده کتابی است به نام طرائف‌الطرف مجموعه‌ای از اشعار به زبان عربی است که چندین سال پیش شناسایی و منتشر شده و در دسترس مرحوم طباطبایی هم نبوده است و روشنایی می‌تاباند و ابهاماتی را برطرف می‌کند که خیام شاعر بوده است یا خیر. در این کتاب سه قطعه شعر از عمرخیام به زبان عربی نقل شده است. در مقدمه این کتاب نوشته شده است که این دفتر را من به این نیت فراهم کردم تا اشعار شعرایی را که من می‌شناسم و در روزگار ما هستند در آن بگنجانم. خیام نیز هم‌عصر او بود و بارع‌هروی‌بغدادی دو سال قبل از خیام در گذشته است. از جهتی این احتمال که خیام در سفری که به بغداد داشته است در دیداری با وی اشعار خود را گفته و او نگاشته است وجود دارد. بنابراین این سند مسجل می‌کند که اشعاری از خیام بر سر زبان‌ها بوده است.

منسوب به خیام

نویسنده کتاب رباعیات خیام و خیامانه‌های‌ پارسی پیرامون مسئله شهرت خیام به خیامی افزود: اسنادی وجود دارد که هم خیام و خیامی هر دو مورد استفاده می‌شده است و «ی» انتهایی از نوع «ی» تحبیب است. به این معنا که می‌توانسته وجود داشته باشد یا خیر. از اقوال مختلف داریم که اهل خوارزم و جرجان نسبت‌هایی مثل عطار و غزّال و... را هم عطاری، غزّالی و... بیان می‌کردند به طور طبیعی خیام هم می‌توانسته خیامی تلفظ شود و این رایج بوده است. در مکتوبات موجود از شاعران و بزرگان هم دوره‌ خیام مانند سنایی غزنوی، ادیب صابر، خاقانی و عطار که موجود است از وی با نام عمرخیام نیز به طور مشخص استفاده شده است. به طور کل این گفته که مرحوم طباطبایی مبنی بر خیامی غیر از خیام است درست نیست.

میرافضلی در رابطه با اشعار بابا افضل و انتساب آن به خیام گفت: بله ما نیز می‌گوییم بسیاری از رباعیات منسوب به خیام برای دیگران است. در همین کتاب رباعیات خیام و خیامانه‌های فارسی یک دفتر به این موضوع اختصاص داده شده است تا سهم شاعران دیگر در جهان خیام و مکتب خیام را ادا کنیم و بگوییم که در رشد این مکتب شاعران دیگری نیز نقش داشته‌اند. شاعرانی چون قاضی‌نیشابوری، سنایی غزنوی، ادیب صابر، خاقانی شروانی، انوری، عطار و... می‌توان نام برد. برای مثال عطار حدود 120 رباعی دارد که در فضای خیامانه سروده شده است و حتی 40 عدد از آن رباعیات را در منابع بعدی به خیام نسبت داده‌اند.

وی پیرامون شخصی به نام ابن‌خیام که در مکتوبات طباطبایی به آن اشاره شده است گفت: ما هیچ منبع فارسی نداریم از شاعری به نام علاالدین‌علی‌بن‌خیام‌خرسانی یاد کرده باشد جز کتاب مجمع‌الآداب که آن را یک نویسنده عرب نوشته است.  این تنها نقل قولی است که فقط او یاد کرده و در هیچ منابع دیگری وجود ندارد. ما در خیلی از دیگر تذکره‌ها نام بسیاری از شاعران را می‌بینیم که اسم آنها اصلاً شنیده نشده است اما هیچ اسمی از این نام وجود ندارد و نمی‌توان به آن استناد کرد.

تأملات فلسفی

این پژوهشگر بر مسلم بودن شاعری خیام تاکید کرد و افزود: رباعیات خیام متعدد نیست و همه گفته‌ها و دلایل آقای محیط طباطبایی با توجه به منابع موجود و جدید به دست آمده خلاف آن ثابت و اینکه خیام دو نفر بوده‌اند رد شده است. اما به طور کل می‌توان گفت که خیام فیلسوفی بوده است که لحظاتی از عمر خود را در این شعرها بیان کرده است و تأملات فلسفی و دیدگاه‌‎های خود را در این قالب بیان کرده است.

وی پیرامون جریان‌ساز بودن خیام ادامه داد: خیام با اینکه شاعر حرفه‌ای نبوده اما کاری کرده است که بسیاری از شاعران حرفه‌ای نتوانسته‌اند انجام دهند و آن جریان‌سازی است. به این معنا که جریانی را در شعر فارسی به اسم خیام علم شده است و مکتب خیام در رباعیات فارسی بنیان نهاده و شاعران زیادی به این مکتب پیوستند و رباعی سرودند و در طول تاریخ بسیاری از رباعیات به خود را به خیام نسبت داده‌اند چون چهره او شاخص این مکتب بوده و خیام هسته مرکزی این مکتب است.

در انتها میرافضلی به سوالات پرسیده شده پاسخ داد و افزود: نگاه خیام به شعر فلسفی بوده و متاثر از آرای ابن‌سیناست و دیدگاه وی با نگاه بسیاری از شاعران هم‌عصر خود تفاوت دارد. بی‌پیرایگی شعر او برخاسته از این نظر است که شعرِ با پیرایه را ناقض غرض واقعی شعر می‌دانسته و در همین 20 رباعیات اصیل خیام ما با یک دستگاه واحد اندیشگانی مواجه هستیم و یک صورت بندی واحد و روشنی دارد. بسیاری از این حرف‌ها که خیام در رباعیات اصیل خود زده است را ما در رباعیات پیروان او نمی‌بینیم. بیشتر رباعیات خیامانه که ما می‌بینیم در حوزه دم‌ غنیمت شماری، اغتنام فرصت، شادنوشی و ساقی‌نامه و در باب خمریات و شراب است و شاعران دیگر در این باب بیشتر دادِ سخن داده‌اند در حالی که این مسئله‌ای است که در رباعیات خیام نمادین و تمثیل است و غایت نیست.

وی در پاسخ به این سوال که با توجه به حجم اندک اشعار اصیل خیام اما او در فرهنگ و هویت ایرانی جز مطرح‌ترین شاعران و از ستون‌های اشعار فارسی قرار داد؛ علت این امر چیست؟ به طور خلاصه در سه بخش توضیح داد: یک، خیام حال وهوایی تازه وارد رباعی کرد. پیشتر از او اتفاق خاصی نیفتاده و قالبِ غالب آن روزگار قصیده بود و شاعران حرفه‌ای با قصائد خود مطرح می‌شدند. دو، خیام اندیشه‌های ژرف خود را به زبان ساده ارائه کرد بدون آنکه آن عمق و ژرفا از دست برود و بحث سوم اینکه خیام توانست جریان‌ساز و مکتب‌ساز باشد و با حجم اندک اشعار توانست کاری را کند که بسیاری از شاعران بزرگ آن روزگار با حجم بسیار زیاد اشعار نتوانستند چنین کاری را کنند. دیگر کاری که کرد او مؤلفه‌هایی که در پیش از خود در اشعار دیگران کم و بیش وجود داشت صورت‌بندی جدید داد و بسته‌ای جدید در رباعی عرضه کرد. به نظر من این کار یک پیام فرا زمانی و فرا مکانی است و مسئله همگانی است و همه انسان‌ها با این دغدغه‌های مرگ، حیرت در هستی، غنیمت شمردن فرصت و... سروکار دارند و هر زندگی با این سوال روبرو است و از این جهت خیام توانست تاثیرگذار و جریان‌ساز باشد و به نظر من راز ماندگاری او نیز همین است.

گزارش از سجاد محمدیان

انتهای پیام
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۰/۰۸/۱۹ - ۱۴:۳۴
0
0
زیبا بود
captcha