به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «هماندیشی بزرگداشت علامه طباطبایی» با موضوع چگونگی تحول در علوم انسانی، امروز دوشنبه ۲۴ آبان ماه از سوی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
مهدی گلشنی، عضو سابق شورای عالی انقلاب فرهنگی، در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه سخنان او را میخوانید:
علامه طباطبایی نقطه عطفی در تاریخ اندیشه ایران بود قبل از ایشان و از زمان خواجه نصیرالدین طوسی به بعد، فلسفه از علوم جدا شد. مرحوم علامه طباطبایی کسی بود که وقتی در نیمه دهه 1320 وارد قم شد متوجه خطر مارکسیسم و شبهاتش شد بنابراین توجه خود را معطوف به فلسفه کرد و دانشمندانی برجسته پرورش داد و وقتی از سوی حضرت آیتالله بروجردی برای وی پیام آوردند که فلسفه را ترک کنید فرمودند الان شبهات رایج است و باید به آنها پرداخت.
اهمیت تفسیر المیزان
علامه طباطبایی با پرداختن به فلسفه و تدوین اصول فلسفه که آن موقع اقدامی بینظیر بود تمام شبهات درباره علیت و امثالهم را پاسخ دادند. کار دیگر ایشان تفسیر قرآن با عنوان المیزان است که به قول مرحوم شهید مطهری از همه تفاسیر شیعه و سنی برتر است. کار دیگر علامه طباطبایی، گشایش باب صحبت با فلاسفه غربی بود که با آمدن هانری کربن به ایران، یک سنت شکنی صورت گرفت و این باید برای دیگران سرمشق قرار گیرد. علامه طباطبایی شخصیتی بسیار تأثیرگذار بود و بنده خوشحالم چنین مراسم بزرگداشت در دانشگاه علامه صورت میگیرد که باید در ارتقای علوم انسانی یک نقطه عطف باشد.
در زمینه تحول در علوم انسانی باید بگویم که وضعیت علوم انسانی در جامعه ما در شرایط کنونی نسبت به علوم پزشکی و علوم پایه اصلاً مطلوب نیست. معتقدم از جمله دلایل بیرونقی علوم انسانی که باید علاج شوند این است که چون علوم طبیعی، زیاد مورد نیاز است تصور بر این بوده که جامعه به علوم انسانی نیازی ندارد. از سوی دیگر وقتی در زمان قاجار، در خطر روسها قرار گرفتیم علوم روز را با فلسفه پوزیتیویستی حاکم بر آن وارد کشور کردیم.
علوم انسانی را از غرب کپی کردیم
از سوی دیگر یکی دیگر از دلایل بیرونقی علوم انسانی در کشور ما، فضای حاکم بر کشور است. مقامات عالیه کشور عمدتاً دست مهندسان است و خانوادهها هم به فرزندان خود فشار وارد میکنند که وارد رشتههای فنی و مهندسی یا علوم پایه شوند و کسانی هم که وارد علوم انسانی میشوند جایگاه و آینده خوبی برای خودشان نمیبینند. دلیل دیگر ضعف در زمینه علوم انسانی، ورود این علوم از غرب است. ما آنها را عیناً کپی کرده و به ملزومات توجهی نکردهایم و حتی مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی که در فرانسه با ارنست رنان، بحث داشت متوجه نبود که وی یک پوزیتیویست است.
وقتی قرار شد علوم را از غرب وارد کنیم عمدتاً به علوم مهندسی و پایه پرداختیم و فارغ التحصیلان هم همان اندیشههای غربی را یاد گرفتند و وارد کشور کردند. شئون مهم مملکتی هم بعد از انقلاب دست آنها بوده است و با علوم انسانی کاملا بیگانه هستند. دلیل عمده دیگر برای عدم رونق علوم انسانی، بیتوجهی به نقشی است که این علوم در فرهنگ سازی و آینده جامعه دارند. تاکنون تصور بر این بوده که همه مشکلات را میتوان با علوم تجربی حل کرد لذا توجهی به علوم انسانی نشده است در حالی که باید علم و فناوری را یاد بگیریم اما هم به دلایل اسلامی و هم به خاطر حفظ هویت ملی، باید فرهنگ را هم در این علوم مورد توجه قرار دهیم.
درباره وضعیت فعلی علوم انسانی در کشور باید گفت که یک کپی ناقص از افکاری است که در غرب رایج است و در جهت تطبیق این علوم با مقتضیات ملی کار قابل ملاحظهای انجام نشده است. مسئولان ما با عینک فرهنگی به امور نگاه نمیکنند و برای بسیاری از مسئولان صرفاً مسائل سیاسی و اقتصادی مطرح است ولی اینکه در جامعه ما فرهنگِ آشوبزده غیر اسلامی حاکم است مورد توجه قرار نمیگیرد.
حواس غرب جمع بوده و افکار الحادی و کتابهای مورد نظرشان را وارد کشور ما کردهاند و کتابهایی که به فرهنگ غربی پاسخ میدهند ترجمه نشدهاند. بنده بارها در شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد دادم که در دبیرستانها و دانشگاهها، یک رصد صورت گیرد تا مشخص شود چه فکری در آنجا حاکم است. الان اصطلاح کشورهای پیشرفته یا در حال پیشرفت مطرح است و انگلیس و آمریکا برای بسیاری از کشورها در این زمینه الگو هستند در حالیکه ما باید در مرحله اول فرهنگ و جهانبینی خودمان را مورد توجه قرار دهیم.
دلایل اهمیت علوم انسانی
در پاسخ به این سؤال که اهمیت علوم انسانی برای چیست؟ هم باید گفت که علوم انسانی در توسعه و پیشرفت علوم تجربی هم اهمیت دارند چراکه در محیط فرهنگی رشد میکنند و در گذشته هم در دورههایی رشد علوم را شاهد بودهایم که تسامح و مدارا نیز وجود داشته است اما وقتی اشعریون حاکم شدند و تنگ نظری وجود داشت دیگر رشد علمی را شاهد نبودیم لذا علوم انسانی زمینه رشد فرهنگی را فراهم میکند و غربیها در چند دهه اخیر اهمیت علوم انسانی را به خوبی فهمیدهاند.
زمانی چند تن از اساتید دانشگاه ام آی تی در آمریکا، مقالهای در روزنامه نیویورک تایمز نوشتند که دانش آموزان ما در جامعه موفق نیستند رئیس دانشگاه که شخص خردمندی بود جلسهای بین اساتید علوم انسانی و مهندسی گذاشت و جمع بندی این بود که تمام دانشجویان فنی و مهندسی باید تعدادی از واحدهای علوم انسانی را پاس کنند. بنده بارها به رئیس قبلی دانشگاه صنعتی شریف گفتم که این دانشگاه بر اساس الگوی دانشگاه ام آی تی پایهریزی شده و الان دانشگاه ام آی تی، بخش بزرگی برای علوم انسانی، فلسفه و علوم اجتماعی دارد و لیسانس مشترک بین علوم انسانی و مهندسی ارائه میدهد اما ما اینکار را نکردهایم و باید چنین اقدامی را در دستور کار خود قرار دهیم.
هایزنبرگ یکی از بزرگترین فیزیکدانان قرن بیستم میگوید دنیا را با عینک تخصصی خودتان نبینید چراکه دنیا به شدت تغییر کرده است. وی معتقد بود باید دانشجویان علوم مهندسی دروس علوم انسانی را یاد بگیرند چراکه دانشجو را آماده میکند به خوبی به وظایف شهروندی عمل کند و به شما اجازه میدهد تا با ایدههای خلاقِ خارج از حوزه خود آشنا شوید. وی همچنین معتقد است علوم انسانی به شما توانایی ارتباط و همکاری با دیگران را میدهد و به کمک آنها میتوانید تأثیرگذاری علم و فناوری در جامعه را مشاهده کنید. واقعیت این است که علوم انسانی نقشی اساسی در حل مشکلات جامعه دارد اما متأُسفانه توجه چندانی به آن نداشتهایم.
انتهای پیام