پراکنده‌کاری و تنوع طلبی در علوم قرآن و حدیث ممنوع
کد خبر: 4061105
تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۱۱
سیدمحمدکاظم طباطبایی بیان کرد:

پراکنده‌کاری و تنوع طلبی در علوم قرآن و حدیث ممنوع

حجت‌الاسلام سیدمحمدکاظم طباطبایی ضمن بیان توصیه‌هایی به دانشجویان رشته قرآن و حدیث تصریح کرد: وقتی در قرآن و حدیث کار می‌کنیم با دنیایی سوال و مطلب مواجه می‌شویم که زمینه کار دارد اما مشکل این است که پراکنده‌کاری آدم متخصص پدید نمی‌آورد.

به گزارش ایکنا، نخستین نشست از سلسه نشست‌های آموزش پویا با هدف انتقال تجربیات آموزشی استادان برگزیده دانشگاه قرآن و حدیث عصر امروز 10 خردادماه با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدکاظم طباطبایی در دانشگاه قرآن و حدیث برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

نکته اول اینکه ما در دانشگاه قرآن و حدیث، تمرکزمان روی قرآن و حدیث است. این دو به عنوان منبع معرفت محسوب می‌شود. کسانی که تمرکزشان روی ویژگی‌های این منابع معرفتی است یک گروه هستند ولی رویکرد عمومی دانشجویان باید به این سمت برود که از این منابع معرفتی در علوم دیگر استفاده کنند یعنی به سمت مباحث بینارشته‌ای بروند. اینکه تمرکزمان فقط روی قرآن و حدیث باشد در حد ده درصد دانشجویان مفید است ولی اگر این علوم در مباحث کاربردی به درد ما نخورد ثمره چندانی ندارد.

حوزه بینارشته‌ای اقتضا می‌کند افزون بر قرآن و حدیث، یک حوزه دانشی دیگر انتخاب کنید مثلا مباحث مرتبط با علوم اجتماعی را بیاموزید. مباحث علوم اجتماعی برای شما مسئله ایجاد می‌کند که به دنبال پاسخ آن می‌روید. بعد برای یافتن پاسخ آن مسئله سراغ قرآن و حدیث می‌روید. قرآن و حدیث شما را در پاسخ‌یابی راهنمایی می‌کند. پس اصل کار دانشگاه باید این باشد که به جای تمرکز صرف بر خود قرآن و حدیث به این سمت برویم که قرآن و حدیث را به عنوان منبع معرفتی یاد بگیریم ولی از این منبع در دانش‌های دیگر استفاده کنیم یعنی رویکرد دانشجویان بینارشته‌ای باشد.

اگر اینطور باشد این منبع معرفتی ثمربخش خواهد بود. سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) سیره‌ای است که در زمان و مکان خاصی واقع شده است. برای فهم آن سیره نیاز به کار دانشی در حوزه حدیث داریم ولی کار مهمتر این است که چگونه آن سیره را به روزگار امروز منتقل کنیم و در جامعه خودمان نهادینه کنیم. جامعه امروز با جامعه عربستان هزار و چهارصد سال پیش متفاوت است و چالش‌ها و مقتضیات متفاوت دارد. اینکه شرایط آن دوره را بفهمیم فایده‌ای در پی ندارد ولی اگر آن سیره را به امروز بکشیم یعنی بگوییم اگر پیامبر(ص) در روزگار ما بودند چگونه عمل می‌کردند، این کار ارزشمند است. می‌توانید الگوهایی ازآن دوره دربیاورید و برای امروز استفاده کنید. بنابراین مباحث بینارشته‌ای می‌تواند ما را به سویی هدایت کند که بتوانیم قرآن و حدیث را در روزگار خودمان جاری کنیم.

ثمره اساسی مطالعات بینارشته‌ای

در مباحث میان‌رشته‌ای هر کس باید رشته مورد علاقه خود را انتخاب کند، بعد آن رشته را بیاموزد و پرسش‌هایی به دست بیاورد و سپس پاسخ پرسش‌هایش را از قرآن و حدیث بگیرد. نکته اینجاست که شخص قابلیت صاحب‌نظر بودن در آن رشته را داشته باشد والا حرف‌هایی که می‌زند کلیاتی است که ثمری ندارد. پس اصل کار این است که مطالعات بینارشته‌ای نهادینه شود. نتیجه‌اش این می‌شود که فایده‌گروی آموزش و پژوهش معنا پیدا می‌کند. اساسا تنها راه تعالی بخشی به جامعه، کاربردی‌سازی است که از مطالعات بینارشته‌ای معنا و مفهوم پیدا می‌کند. حتی من پیشنهاد دادم دوره پست‌دکتری بگذاریم، بگوییم هر کس در هر رشته‌ای متخصص است به مطالعات قرآن و حدیث بپردازد.

اشکالی که به این موضوع وارد است امکان رهزن بودن قواعد حاکم بر دانش‌ها در مطالعات قرآن است ولی اگر بدانیم این آسیب هست و مواظب باشیم در دام آن آسیب‌ها نیفتیم این اشکال رفع می‌شود. در عین حال ظرافت مباحثی که آنها مطرح کردند به درد ما می‌خورد. مثلا درباره قاعده طلایی علم اخلاق یعنی هر چه برای خود می‌پسندی برای دیگران بپسند و هرچه برای خود نمی‌پسندی برای دیگران نپسند، ده‌ها هزار پژوهش انجام شده که چگونه این رویکرد را در درون خودمان نهادینه کنیم. خرد بشری به سمتی می‌رود که این مسئله را تقویت کند ولی ما با این گزاره به صورت بسیط برخورد کردیم و به عنوان یک توصیه اخلاقی در نظر گرفتیم.

گذار از تولید صنعتی به تولید سنتی

نکته دوم این است که فضای آموزشی فعلی ما در ایران فضای تولید صنعتی است. مثلا خودروساز می‌گوید من سالی دویست هزار خودرو تولید می‌کنم و هیچ تغییری در آن ایجاد نمی‌کند چون روند تولید صنعتی، تولید انبوه است. آموزش و پرورش هم به سمت تولید انبوه می‌رود یعنی از اول می‌گوید همه‌تان این درس‌ها را بخوانید، این زبان خارجی را بخوانید، وارد کنکور شوید، یک حوزه دانش انتخاب کنید. در حوزه علمیه هم همین روند تولید انبوه را داریم. به همه می‌گویند باید فقه و اصول بخوانید. شاید یک نفر علاقه به فقه و اصول نداشته باشد ولی به مباحث کلامی علاقه داشته باشد. ما باید به تولید سنتی روی بیاوریم. در قدیم اگر کسی رشته‌اش سفالگری بود هر کوزه‌اش یک ویژگی و شکلی داشت. بر اساس نیاز مشتری کوزه تولید می‌شد. تولید سنتی کار سخت و دشواری است یعنی وقتی این کار را می‌کنید باید هر استادی با یک شاگرد یا دو شاگرد کار کند.

نکته سوم پرهیز از پراکنده‌کاری و تنوع‌طلبی است. وقتی در قرآن و حدیث کار می‌کنیم با دنیایی سوال و مطلب مواجه می‌شویم که زمینه کار دارد اما پراکنده‌کاری آدم متخصص پدید نمی‌آورد. اگر می‌خواهید متخصص شوید روی یکی دو موضوع و محور خاص متمرکز شوید. شیخ انصاری از دقیق‌ترین فقیهان و اصولیان دوره اخیر است. در صد و پنجاه سال اخیر فقیهی به قدرت شیخ انصاری نداشتیم. ایشان یک کتاب رجال دارد. آقای زنجانی می‌فرمودند رجال شیخ انصاری بسیار ضعیف است چون شیخ اعظم رجالی نبود. حتی ایشان با انتشار کتاب رجال شیخ انصاری مخالفت داشتند چون ایشان اسطوره فقه و اصول است ولی رجالش در حد مبتدی هم نیست چون تخصصش نیست. وقتی شیخ اعظم این‌طوری است وضعیت ما روشن است. وقتی شیخ اعظم نابغه از حیطه اصلی خودش بیرون بیاید یک آدم معمولی است ما که نابغه نیستیم به طریق اولی نباید از حوزه کاری خود خارج شویم. اگر می‌خواهیم سراغ مطالعات قرآن و حدیث برویم باید حوزه کار خودمان را مشخص کنیم چون پراکنده‌کاری به ما ضرر می‌زند.

نکته دیگر اینکه یک آسیبی در آموزش و پژوهش داریم که از آن به عنوان یک سر و هزار سودا یاد می‌کنم. طرف دانشجوی دکتری است، یک شغل هم دارد، در کنار آن دو کار دیگر هم دارد، در ضمن آن طلبه هم هست. این دانشجوی دکتری به درد نمی‌خورد. اگر فرد بخواهد پژوهشگر شایسته باشد باید بر کارش متمرکز باشد. خیلی از دانشجویان ما خانم هستند، بچه‌داری هم می‌کنند، خانه را هم اداره می‌کنند. طلبه‌ها هم همین‌طور هستند و از کار اصلی خودشان باز می‌مانند. باید افراد زمانشان را مدیریت کنند و اشتغالات دیگران را کاهش دهند.

انتهای پیام
captcha