میلانی: مدرسی طباطبایی قائل به تحریف قرآن بود/ مدرسی طباطبایی: معاذ الله که چنین باشد
کد خبر: 4115046
تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱۴۰۱ - ۱۳:۱۰
ماجرای مکاتبه بین دو روحانی بر سر یک کتاب

میلانی: مدرسی طباطبایی قائل به تحریف قرآن بود/ مدرسی طباطبایی: معاذ الله که چنین باشد

پس از انتشار کتاب «مکتب در امتداد هدایت» با مقدمه آیت‌الله سیدعلی میلانی که به نقد دیدگاه‌های آیت‌الله سیدحسین مدرسی طباطبایی در کتاب «مکتب در فرایند تکامل» اختصاص دارد، وی در نامه‌ای به سخنان میلانی واکنش نشان داد.

به گزارش ایکنا، آیین رونمایی از کتاب «مکتب در امتداد هدایت» روز گذشته در بنیاد فرهنگی امامت برگزار شد. این کتاب به قلم غلامحسین محرمی و با مقدمه آیت‌الله سیدعلی میلانی نگارش یافته است و به نقد کتاب «مکتب در فرآیند تکامل» اثر سیدحسین مدرسی طباطبایی اختصاص دارد.

کتاب «مکتب در فرایند تکامل» ترجمه کتاب «بحران و تثبیت در دوره تکوینی اسلام شیعی؛ ابوجعفر ابن قبه رازی و سهم او در اندیشه شیعی امامی» اثر سیدحسین مدرسی طباطبایی است که در سال ۱۹۹۳ از سوی انتشارات داروین در شهر پرینستون منتشر شد. کتاب «مکتب در فرایند تکامل» به سبب ارائه تصویری جدید از مذهب تشیع، از زمان انتشار همواره محل توجه و نقد و بررسی پژوهشگران قرار گرفته است.

درباره زندگی نویسنده اثر لازم به ذکر است که سیدحسین مدرسی در قم به دنیا آمد. او پس از تحصیلات جدید، به حوزه علمیه پیوست و از محضر اساتیدی چون آیات عظام فاضل لنکرانی، حسین نوری همدانی، یوسف صانعی، سیدمحمد محقق داماد و مرتضی حائری بهره برد و تحصیلات خود را تا سطوح عالی حوزه ادامه داد. وی در سال ۱۳۶۱ دوره دکتری خود را در دانشگاه آکسفورد به پایان برد و برای تدریس به دانشگاه پرینستون آمریکا دعوت شد که از آن‌زمان تاکنون در همان‌جا مقیم و عهده‌دار کرسی بیرد داج آن دانشگاه ‌است.

القای شک و شبهه در مبانی تشیع؟

همانطور که اشاره شد، مقدمه کتاب «مکتب در امتداد هدایت» به قلم آیت‌الله سیدعلی میلانی نگارش یافته و اصل کتاب با پیشنهاد و حمایت وی تالیف شده است. میلانی در بخشی از مقدمه، دیدگاه خود را پیرامون کتاب مکتب در فرایند تکامل چنین توضیح می‌دهد: «کتاب مکتب در فرآیند تکامل به عنوان نظری بر تطور مبانی فکری تشیع در سه قرن نخستین نگارش شده ولیکن اختصاص به مسئله امامت و ولایت یافته و در این کتاب هیچ گونه استدلالی برای اثبات مدعا به کتاب و سنت و عقل دیده نمی‌شود بلکه هدف نویسنده جدا کردن تشیع از کتاب و سنت و عقل است».

وی در بخشی از مقدمه به سابقه آشنایی خود با آیت‌الله سیدحسین مدرسی طباطبایی اشاره می‌کند: «ما با آقای مدرسی طباطبایی رفت و آمد داشتیم و به بنده لطف داشت و احترام می‌گذاشت و وقتی به خارج از کشور رفت این ارتباط قطع نشد ... مدتی گذشت تا ایشان را در قم دیدم، کتاب مکتب در فرآیند تکامل را به بنده داد و با خنده گفت: خواهش می‌کنم تکفیرم نکنید. من هم با خنده گفتم: تا تکلیف شرعی‌ام چه باشد.

کتاب را خواندم و خیلی متعجب شدم، شخصی را که می‌شناختم چنین نبود، القای شک و شبهه در مبانی تشیع؟ همان مبانی اعتقادی که دائم از او می‌شنیدم و گفت‌وگو می‌کردیم ... در انتظار بودم که او را در قم ببینم و صحبت کنم اما ارتباط از جانب او قطع شد و دیگر ایشان را ندیدم».

وی در بخش دیگری از این مقدمه، به تطور اندیشه مدرسی اشاره می‌کند و می‌نویسند: «باید بگویم ایشان از زمانی که به خارج از کشور رفته عوض شده! بگذریم از آنچه در این کلام آمده، خود او با توجه به روایات کیفیت تدوین قرآن در کتب عامه تمایل به تحریف قرآن داشت، خود او سب صحابه می‌کرد، فراموش نمی‌کنم وقتی کتاب «الاحادیث المقلوبه فی فضائل الصحابه» را به او دادم گفت: اینها صحابه نیستند، «قحابه» هستند! او به مفاد و مقتضای حدیث نور که در کتب فریقین روایت شده اعتقاد داشت.

... شاید در خوش‌بینانه‌ترین توصیف گفته شود او از محیط علمی غرب متاثرشده و به خیال خود خواسته تشیع را به طوری که آنها می‌پسندند و دیگر مورد تهاجم وهابیت نباشد عرضه کند اما تا چه اندازه می‌شود خوش‌بین بود؟ آیا این تعدیل -به قول خودش- در قم امکان نداشت؟»

وی در بخش دیگری می‌نویسد: «او که در این کلام [اشاره به سخنی از مدرسی طباطبایی] به حدیث ثقلین اعتراف کرده آیا نمی‌داند این حدیث چه دلالتی دارد؟ این حدیث نص است بر امامت اهل بیت و دلالت روشن بر عصمت آنان دارد و به همین جهت مرجعیت علمی در معارف اسلامی را دارا هستند. پس هسته اصلی اعتقاد شیعیان نص و عصمت است».

آنگونه سخنان زشت، سخن من نیست

چندی پیش نسخه‌ای از کتاب «مکتب در امتداد هدایت» توسط حجت‌الاسلام رسول جعفریان برای مدرسی طباطبایی ارسال می‌شود و وی نامه‌ای خطاب به رسول جعفریان می‌نویسد و به برخی از نظراتی که در مقدمه میلانی بیان شده است پاسخ می‌دهد.

وی در ابتدای نامه، شیوه ارتباط خود با میلانی را چنین توصیف می‌کند: «اینکه تصور فرموده‌اند بنده رابطه خود را با ایشان قطع کرده‌ام درست نیست. بنده پس از درگذشت مادرم در آغاز تابستان سال 1384 و پایان تشریفات مربوط به آن، دیگر هرگز حتی یک روز هم در قم حضور نداشته‌ام ... تنها استثناء در 17 سال گذشته همان یک ساعتی بود که چند سال پیش به عزم عتبه‌بوسی نادره دهر و حسنه عصر، مولای معظم حضرت آقای شبیری زنجانی به قم آمدم و در خدمت جناب‌عالی به محضر ایشان مشرف شدیم. اگر در قم بودم در درک فیض دیدار جناب آقای میلانی کوتاهی نمی‌کردم».

وی در ادامه نامه به برخی اشتباهات سخنان آیت‌الله میلانی واکنش نشان می‌دهد: «... یک دو تسامح دیگر نیز در مکتوب ایشان هست که به یقین یا ناشی از سوء تفاهم در زمان وقوع و یا اشتباه حافظه در دوره‌ای متاخر است. اینکه گفته‌اند بنده روزگاری قائل به تحریف قرآن بوده‌ام معاذ الله که هرگز چنین بوده است. شاید وقتی در تخاطب و مکالمات بین الاثنین، طرح شبهه و نقل سخنی از دیگران کرده بوده‌ام، در ذهن ایشان به صورت نظر شخصی من نقشه بسته باشد. یا اینکه نسبت داده‌اند که روزگاری سب صحابه کرده و در یک مورد کلمه‌ای ناروا گفته بودم، در این مورد یقینا خلطی در خاطرات ایشان روی داده و مرا با دیگری اشتباه گرفته‌اند. آنگونه سخنان زشت، سخن من نیست».

وی در ادامه نامه به توضیح درباره علت جایگزین کردن مفهوم طهارت به جای عصمت و اندیشه موسوم به علمای ابرار می‌پردازد و تصریح می‌کند: «در نامه‌ای که سال‌ها پیش به یکی از بزرگان تفکر نواندیشی دینی نوشته بودم و به چاپ رسیده است نظر خود را با استدلال بیان کرده‌ام. این تجربه سالیان دراز را نیز بر آن می‌افزایم که چون در کلیسای کاتولیک، پاپ را واجد مقام عصمت در تبلیغ احکام الهی می‌دانند، مفهوم عصمت در تداول متکلمان و مسیحیان غیر کاتولیک و غیر مسیحیان، آماج طنز و نقد بوده و هست و برای تبیین آن مفهوم برای فرهنگ‌های غیر اسلامی و غیر شیعی معاصر در غرب، استفاده از مفهوم «طهارت» که متخذ از کریمه مبارکه «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» است بسیار شایسته‌تر است».

علاقه‌مندان می‌توانند متن کامل مقدمه کتاب را از اینجا و نامه مدرسی طباطبایی را از اینجا دریافت کنند.

انتهای پیام
captcha