کافی: مردمی بودن ادبیات انقلاب اسلامی آن را زنده نگه می‌دارد
کد خبر: 4120172
تاریخ انتشار : ۱۸ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۸
فجر نور در آیینه ادبیات/ 1

کافی: مردمی بودن ادبیات انقلاب اسلامی آن را زنده نگه می‌دارد

یک نویسنده و پژوهشگر ادبی معتقد است: تا تکیه ادبیات انقلاب اسلامی بر مردم است و از بن‌مایه‌ای مانند دین، آئین و باورهای دینی و باورهای سترگ انسانی استفاده می‌کند، زنده است و به حیاتش ادامه خواهد داد.

کافی: ادبیات انقلاب اسلامی تا زمان تکیه بر مردم، زنده است

ادبیات انقلاب اسلامی در نگاه صاحب‌نظران تعاریف متفاوتی دارد، برخی تمام آثار ادبی تولید شده پس از انقلاب، ادبیات دفاع مقدس و حتی ادبیات آئینی را ذیل این ادبیات قرار می‌دهند که از این منظر دست ادبیات انقلاب پر و پیمان است اما اگر ادبیات انقلاب اسلامی را محدود به آثار ادبی تولید شده درباره واقعه انقلاب و حوادث و رویدادهای پیش و پس آن کنیم، دست ادبیات انقلاب به‌ویژه در بخش رمان خالی است.

به بیان برخی صاحب‌نظران وقوع جنگ تحمیلی با فاصله کوتاهی از انقلاب اسلامی و شکل‌گیری ادبیات دفاع مقدس، نقش زیادی در کم‌رنگ شدن ادبیات انقلاب اسلامی داشته است اما برخی دیگر معتقدند در آثار ادبی دفاع مقدس به‌ویژه رمان‌های تاریخی و زندگی‌نامه‌ها حوادث و وقایع انقلاب هم مورد توصیف و توجه قرار گرفته‌اند.

ایام دهه فجر و چهل‌وچهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بهانه‌ای شد تا برخی نویسندگان، شاعران و پژوهشگران حوزه ادبیات انقلاب درباره جایگاه این حوزه از ادبیات و مسیر طی شده آن، گفت‌وگویی داشته باشیم. در اولین گفت‌وگو، غلامرضا کافی؛ شاعر، نویسنده و استاد ادبیات دانشگاه شیراز که بیش از 20 عنوان کتاب در کارنامه تالیفات خود دارد، پاسخ‌گوی سوالات ما بود. 

ایکنا- آن بخش از ادبیات انقلاب که به خود واقعه انقلاب توجه دارد، به دلیل وقوع جنگ تحمیلی و شکل‌گیری ادبیات دفاع مقدس، تا حد زیادی مهجور مانده و در نتیجه بخش زیادی از تاریخ انقلاب به ادبیات وارد نشده است، به نظر شما مهجور ماندن ادبیات انقلاب چقدر در تحریف‌ها و اوضاع امروز جامعه تاثیر داشته است؟

البته این یک واقعیت هست اما شاید اگر جنگ تحمیلی هم اتفاق نمی‌افتاد باز سمت و سوی بعضی از معناها و مضمون‌ها قطعا همین بود و ادبیات ما باز هم قطعا از موضع همین داده‌های تاریخی و آموزه‌های تاریخ اسلام مثل عاشورا استفاده می‌کرد.

شاید گفته شود که این موضوع قبل از انقلاب اسلامی هم بوده است که  اینجا باید پاسخ داد قطعا نگاه به این وقایع تاریخی و ارزیابی آن‌ها و قرائت جدید از آن‌ها متفاوت شده است.

برای مثال واقعه‌ای مانند «مرگ» به‌ عنوان یک حقیقت بزرگ جامعه انسانی که در همه اعصار وجود داشته و حتی یکی از موضوعات مهم در اساطیر مسئله مرگ و دنیای پس از آن است، طبعا در زمان انقلاب اسلامی هم مانند همه ادوار وجود داشته اما نگاه و قرائت از آن متفاوت شده است.

یعنی یک شاعر بزرگ ما قبل از انقلاب از مرگ لرزان و ترسان است و از آن بسیار بد می‌گوید. حتی ممکن است بگوید زندگی‌ام بسیار خوب است اما به واقعیت مرگ نگاه می‌کنیم اصلا گوارا نیست؛ اما بعد از انقلاب اینطور نیست.

در حقیقت برای شاعر پیش از انقلاب مرگ؛ دهان بزرگ مکنده اما برای شاعر بعد انقلاب طعم خرما و خنده بوده است که این را در شعرشان هم می‌بینیم.

ایکنا: درباره مهجوریت ادبیات انقلاب در سایه ادبیات دفاع مقدس بفرمایید.

جنگ بلافاصله از انقلاب اسلامی واقع شده و دفاع مقدس پدید آمده است و سمت و سوی ادبیات انقلاب اسلامی اینگونه است که اگر ادبیات انقلاب اسلامی را دایره فرض کنیم، میزان قابل‌توجهی از این دایره به ادبیات دفاع مقدس اختصاص دارد، به‌گونه‌ای که شاید در دهه اول تمام دایره را شامل می‌شود اما بعد از جنگ کم کم زاویه‌های دیگر هم به وجود می‌آید.

ایکنا: با گذشت 40 سال از جنگ تحمیلی همچنان ادبیات دفاع مقدس پررنگ و پرتولید است اما برای انقلاب اسلامی این اتفاق نیفتاده است و رمان آنچنان قوی با محوریت انقلاب که بتوان به نسل جدید معرفی کرد، نداریم. درصورتی که در ادبیات دفاع مقدس آثار قوی داستانی برای بیان حقیقت جنگ داریم که دست سینما برای اقتباس را هم باز گذاشته است چرا این اتفاق را در رمان انقلاب اسلامی شاهد نیستیم؟

بخش مهمی از این اتفاق به کارکرد جنگ برمی‌گردد و از زمان طولانی جنگ و حوادثی که در آن بوده، تاثیر پذیرفته است. از طرفی همه جهان بشریت جنگ و دفاع را یک ذخیره و منبع الهام می‌دانند و به قول معروف هنر به دنبال اکشن است، لذا قطعا در نقطه جنگ می‌ایستد چراکه آن توانایی که هنر لازم دارد را داراست.

البته این باز به این معنی نیست که ادبیات دفاع مقدس از ادبیات انقلاب نیست، بلکه این بخش هم در حوزه ادبیات انقلاب می‌گنجد زیرا به هر حال قائل به این موضوع است که خاص و ویژه و برجسته به بخشی از انقلاب بپردازد و قسمت برجسته‌ای از ادبیات انقلاب است.

در پاسخ به اینکه رمان انقلاب نداریم، می‌توان گفت شاید در آینده داشته باشیم اما در عین حال نمی‌توان گفت دست رمان انقلاب خالی است. مثلا کتاب «لحظات انقلاب» محمود گلاب‌دره‌ای یکی از کارهایی است که خیلی زود شکل گرفته و کاملا مربوط به حودادث مربوط به انقلاب است و حتی به حادثه جنگ هم نمی‌رسد.

البته باید از یک مرحله‌ای، رمان تاریخی مانند رمان تاریخی قبل از انقلاب، شکل می‌گرفت و پدید می‌‌آمد تا ما حوادث انقلاب را در آن بگنجانیم.

از طرفی هر کسی هم که بخواهد رمان بنویسد، معمولا یک فصلی از تاریخ را دربر می‌گیرد و نمی‌توان نقطه مهم جنگ را از آن جدا کرد. در بسیاری از آثار دفاع مقدسی تاریخ انقلاب هم هست اما مخاطب آن را در حوزه ادبیات دفاع مقدس می‌داند.

به عنوان مثال کاری که اکبر صحرایی به بهانه زندگی‌نامه سردار اسکندری کرده است. میزان قابل‌توجهی از این رمان مربوط به قبل از انقلاب و دوران انقلاب است و شاید سعی کرده به‌نوعی این خلاء را پر کند؛ یعنی آقای صحرایی متوجه بوده که ادبیات دفاع مقدس پررنگ شده و ادبیات انقلاب خیلی ما به ازایی در بیرون و در هیات رمان ندارد و این کار را انجام داده است. تنها این یک مثال نیست از این دست آثار زیاد داریم که به رویدادهای قبل از انقلاب و مسائل زمینه‌ساز انقلاب اسلامی از سال 42 تا سال 57 و قبل از دفاع مقدس پرداخته باشند؛ از این نمونه داریم اما نوع برجسته بیشتر کارهای دفاع مقدسی است.

ایکنا- باتوجه به فاصله چهل و چند ساله‌ای که از انقلاب گرفتیم و ادبیات آن انچنان دست پری برای اقناع مخاطب ندارد، لازم است که بازگشت و نگاه ویژه‌ای به ادبیات انقلاب است، یا با توجه به این فاصله زمانی امکان بازگشت دوباره به ادبیات انقلاب وجود ندارد؟

ما نمی‌توانیم افکار هنرمندان را مدیریت کنیم؛ این یک مسئله است. مسئله دیگر این است که ادبیات معمولا پیش‌برنده و پیش‌رونده است و به افق‌های روبه‌رو نگاه می‌کند، در عین حال ممکن است گاهی فلاش‌بکی به گذشته بزند.

به اعتقاد بنده نکته اول مهم‌تر است؛ یعنی ما نمی‌توانیم فکر هنرمند و نویسنده را مدیریت کنیم؛ بنابراین احتمال اینکه در آینده باز ما رجوع به تاریخ انقلاب و دستمایه قرار دادن تاریخ انقلاب به‌عنوان بن‌مایه‌ای برای یک رمان داشته باشیم بسیار هست؛ کما اینکه از این زمان فراتر هم می‌توانیم برویم. یعنی گاهی هنرمند یک همسانی‌ها و هم‌گونی‌هایی بین وقایع تاریخی گذشته بسیار دور تا زمان معاصر پیدا می‌کند و این‌ها را با هم تلفیق می‌کند و از جوهر خیال و فکرش بهره می‌گیرد و از صافی ذهنش عبور می‌دهد و در قالب یک رمان تاریخی که ارجاعات گذشته یا امروزی دارد آن را پدید می‌آورد.

لذا هر شکلی ممکن است؛ به همین دلیل هم مثلا در شیوه داستان‌نویسی و رمان مثلا جمال میرصادقی که معلم داستان است- نگاه می‌کنیم، شاید شصت گونه نگاه را برمی‌شمارد و می‌گوید که این‌ها هرگز به پایان نخواهد رسید و محدود به چیزهایی که گفته شده، محدود نیست؛ لذا ممکن است در آینده شیوه‌هایی پدید بیاید به همین دلیل ممکن است در آینده شکل و گونه خاصی که همه ارجاعات تاریخی را در خود داشته باشد، پدید بیاید و نشانه‌دار به مسائل انقلاب اشاره کند.

ایکنا- الان جایگاه ادبیات انقلاب -چه در شعر و چه در داستان- را چگونه می‌بینید و برای این حوزه از ادبیات چه باید کرد؟

من در کتاب‌هایم مرتب و حتی مقداری هم جانبدارانه اعلام کردم که ما قطعا با این همه آثار تولید شده که دقایق فنی دارند و لطیفه‌های معنایی در آن‌ها نهفته است، حتما چیزی به اسم ادبیات انقلاب اسلامی داریم و شکل گرفته است؛ یعنی چه نگاه از سر عناد باشد و چه از سر وسواس به هر حال این ادبیات شکل گرفته و ما نمی‌توانیم منکر آن و آثار تولید شده در این راه باشیم. حتی استقبال مردمی هم دارند . برای مثال کسی دیگر نمی‌تواند نسخه‌های چاپ شده کتاب «دا» -به عنوان یک کار مردمی که در جامعه فراگیر شده- را بشمارد.

امروز هم ادبیات انقلاب اسلامی هم دارای دقایق لقظی و ساختاری و هم دارای دقایق محتوایی و جانمایه است. شاید در یک دوره‌ای ما فقط می‌توانستیم چند جان‌مایه را به‌عنوان ویژگی‌های ادبیات انقلاب بشماریم و کمتر می‌توانستیم شناسایی صوری برای آن ببینیم اما امروزه هم میزان زمانی که بر انقلاب گذشته بسیار است و هم آثار ادبی زیادی شکل گرفته‌اند و در هر دو قله صورت و معنا می‌توانیم ویژگی‌های شاخص و بارز برای ادبیات انقلاب اسلامی ببینیم و از آنجایی‌که ادبیات انقلاب اسلامی خودش به روز است، مردم‌نگر است و هوشمند و چشم بیدار جامعه است، خودش حوزه معنایی‌اش را پیدا می‌کند.

ادبیات ما آگاه و بصیر است و در زمان حرکت می‌کند و همیشه برای خود این جانمایه را پیدا می‌کند و حتی این‌ها را بهانه‌ای برای حضور داشتن، زنده بودن و حیات داشتن می‌کند. بنابراین افق ادبیات انقلاب اسلامی تا تکیه آن بر مردم است و از بن‌مایه‌ای مانند دین، آئین و باورهای دینی و باورهای سترگ انسانی استفاده می‌کند، زنده است و به حیاتش ادامه خواهد داد. 

انتهای پیام
captcha