به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «دانش اخلاق کاربردی اسلامی از امکان تا عمل»، امروز چهارنشبه 17 خردادماه از سوی دانشگاه معارف اسلامی برگزار شد.
محمدجواد فلاح، دانشیار دانشگاه معارف اسلامی، در این نشست به سخنرانی پرداخت که گزیده سخنان وی را در ادامه میخوانید؛
بنده چند سالی است که دغدغهای در زمینه اخلاق کاربردی دارم و اگر بخواهم فرآیند شکلگیری دغدغهام را ذکر کنم باید بگویم برخی منابع در زمینه اخلاق کاربردی در کشور ما وجود دارد و اتفاقا از مسائلی است که بیش از پیش به آن نیاز داریم اما چون با مسائلی دست و پنجه نرم میکنیم که این مسائل نیاز به مدیریت دارند و به جهت فرهنگ بومی و اسلامی خودمان باید نگاهی متفاوت در این زمینه داشته باشیم و نگاه رایج در زمینه اخلاق کاربردی، جوابگوی برخی از دغدغهها نبوده است، بنابراین به این موضوع فکر کردم که تا چه اندازه برای حل مشکلات اخلاقی، راهکارهای دینی و بومی ارائه دادهایم؟
در زمینه اخلاق کاربردی سه دسته منبع در کشور ما هست که یکی از آنها ترجمههایی است که از متون اخلاق کاربردی وجود دارد. یکی از این موارد کتاب «اخلاق کاربردی؛ نگرشی نو به اخلاق عملی» است که پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر کرده است. دسته دوم، منابع تلفیقی است. منظورم از تلفیقی این نیست که کار تحلیلی جدی روی آنها صورت گرفته باشد بلکه در این رویکرد، عمدتا ًنگاههای اسلامی در کنار نگاههای رایج مطالعاتی غربی بیان شده است. بخش سوم از مطالعات در کشور ما با رویکرد تأسیسی است. مثلاً کتاب «دانشنامه اخلاق کاربردی» که از سوی موسسه امام خمینی(ره) به سرپرستی احمدحسین شریفی منتشر شده تلاش کرده است که نگاهی مستقل در زمینه اخلاق کاربردی داشته باشد.
بر اساس مجموعه مطالعاتی که در زمینه اخلاق کاربردی داشتم به این نتیجه رسیدم که سازوکار اخلاق کاربردی اسلامی به عنوان یک دانش مستقل تدوین نشده است بنابراین باید بررسی کنیم که اولا آیا امکان طراحی و ارائه نظام اخلاقی کاربردی اسلامی وجود دارد یا خیر و دوماً این دانش چه خصوصیاتی دارد؟ اگر اخلاق کاربردی را ناظر بر رفع دوگانگیهای اخلاقی بدانیم آن وقت باید ببینیم آموزههای اخلاق اسلامی چه کمکی به حل این مسائل میکنند و چگونه تصمیمگیری اخلاقی را تسهیل میکنند؟
یکی از مباحث مهمی که میتواند منجر به چالش برای افراد شود تصمیماتی است که روانشناسی ارائه میدهد و میتواند با معیارهای دینی تضاد داشته باشد. در چنین شرایطی فرد مذهبی دچار چالش میشود که آیا باید به این تجویز روانشناس توجه کند یا خیر؟ بنابراین ضرورت ورود به دانش اخلاق کاربردی اسلامی از این جهت است که برای حل مسائل خودمان باید نسخهای بومی منطبق با باورهای دینی خودمان ارائه دهیم. در اینجا بحثی درباره هویت دانش اخلاق کاربردی اسلامی پدید میآید. برخی میگویند زمانی اخلاق کاربردی صبغه فلسفی داشت اما قطعاً وقتی از اخلاق کاربردی اسلامی سخن میگوئیم هویت آن فلسفی نیست هرچند از برهان و استدلال استفاده میکند بلکه به نظر میرسد اخلاق کاربردی اسلامی را میتوان به هدف دین و اخلاق همسو دانست.
بنده در تعریف اخلاق کاربردی اسلامی قائل به عناصر و اضلاعی هستم. اولین محور در این زمینه، توجه به منابع است یعنی باید تعریف ما مبتنی بر منابع اسلامی باشد. منابع هم دو دسته اصلی شامل قرآن و روایت و منابع تبعی، شامل منابع اخلاقی، تفسیری، کلامی و فقهی هستند. در اینجا نسبت فعل اخلاقی با منابع الهیاتی مشخص میشود. در زمینه انسان شناسی هم گفته میشود که انسان به عنوان فاعل مختار چه جایگاهی در اخلاق کاربردی دارد. در نهایت اخلاق کاربردی اسلامی را به تحلیل و اقدام عملی مناسب با آموزههای اسلامی در وضعیتهای دشوار بر اساس منابع اسلامی تعریف کردهایم.
همچنین حجتالاسلام والمسلمین مسعود آذربایجانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه میخوانید:
در علم اخلاق از سه گونه اخلاق شامل اخلاق سودگرا، غایتگرا و وظیفهگرا سخن به میان آمده است لذا وقتی از اخلاق کاربردی اسلامی سخن میگوییم باید مشخص کنیم که بر اساس کدام یک از این مبانی استدلال میکنیم. مسئله دیگر این است که داستان اخلاق کاربردی با جامعه شناسی و اقتصاد متفاوت است چراکه بخش عمدهای از آنها ناظر به زندگی دنیوی انسانهاست و به همین دلیل افرادی که قائل به دینِ حداقلی هستند میگویند ما علم دینی نداریم اما در خصوص اخلاق، ماجرا متفاوت است و حتی بر اساس نگاه حداقلی از دین، وقتی بحث مبدأ و معاد مطرح میشود انسانی به سعادت میرسد که آموزههای اخلاقی را هم رعایت کند.
بحث بعدی راجع به تعریف اخلاق کاربردی است. تعریفی که در مقاله ارائه دادهاید اگرچه جامع است اما به نظر میرسد هنوز اشکالی در آن وجود دارد و آن اینکه در دو دهه اخیر اخلاق کاربردی در عرصه عمومی به صورت جدی مطرح شده و در عرصه عمومی هم این امر بدون سیاستگذاری دولتها امکان پذیر نیست لذا اگر در زمینه اخلاق کاربردی فقط به عرصههای خاص تکیه کنیم آن وقت دیگر نمیتوانیم از جامعیت اخلاق کاربردی سخن بگوییم.
بحث بعدی بنده درباره روش است. در این مقاله روش، ابهام زیادی دارد هرچند همه روشها از جمله کثرتگرایی مطرح شده اما توجهی نشده که وقتی از اخلاق کاربردی اسلامی سخن میگوییم کدام یک از این روشها را میتوان اسلامی دانست. نکته دیگری که انتظار داشتم در مورد آن بحث شود نسبت میان اخلاق کاربردی و فقه است. با توجه به بالندگی فقه ما و همپوشی جدی بین اخلاق کاربردی و فقه، لازم بود به خوبی به آن پرداخته شود چراکه با توجه به غنای فقه ما ظرفیتی بسیار خوب برای بررسی اخلاق کاربردی است.
نکته دیگر اینکه نسبت برخی از علوم با اخلاق کاربردی در عرض همدیگر ذکر شده است که در اینجا نیاز به دقت بیشتری است. برخی علوم همانند الهیات و کلام، جنبه پیش فرض دارند ولی برخی همانند فقه و اصول، هم جنبه ابزار و هم روش دارند که باید میان آنها چنین تفکیکهایی هم صورت میگرفت. البته کاری که انجام شده ارزنده است و میتواند کامل شود تا در زمینه اخلاق کاربردی اسلامی به صورت جدیتر به مبانی و پیشفرضها، مفاهیم، اخلاق، اصول و قواعد و روش بپردازیم تا به سمت نظام سازی در اخلاق کاربردی اسلامی حرکت کنیم.
انتهای پیام