
۳۶۵ روز در صحبت
قرآن، نوشته استاد حسین محیالدین
الهی قمشهای، کتاب چهارم از مجموعه کتابهای جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین و منتشر شده است.
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهرهمندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعههایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. سیصد و پنجاه و هفتمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «گوشهای از قصه موسی و کوه طور» تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ ﴿۷﴾
فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۸﴾
يَا مُوسَى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۹﴾(نمل)
(به یاد آر) هنگامی را که موسی با اهل بیتش گفت مرا آتشی در نظر میآید. میروم تا به زودی از آن آتش خبری بیاورم یا شاید برای گرم کردن شما پارهای از آن آتش برگیرم(7) چون موسی بدان آتش نزدیک شد ندا آمد که مقدمش گرامی باد آن کس که در این آتش است یا به گرد آن طواف میکند و پاک و منزه است آن خدای متعال که پروردگار جهان و جهانیان است(8) (آنگاه باز ندا آمد که) ای موسی بدان که من همان خدای مقتدر و حکیمم(که با تو سخن میگویم)(9).
شگفت داستانی است قصه موسی و آتش طور که در گوشه و کنار قرآن چند بار به نمایش آمده و چون صاحب جمالی هر بار با جامهای و اطواری تازه ظاهر میشود.
کار هر پیامبر و شاعر آسمانی این است که در طور این عالم آن آتش فروزان و گرمی بخش را که دیگران نمیبینند با چشم دل مشاهده کند و با آن انس گیرد. اهل معرفت دانند که کلمه انست چه اندازه از لطف معنی و تناسب روحانی برخوردار است.
در این روایت، خداوند با پیامبر خطاب میکند که ای رسول ما، به یاد آر آن هنگام را که موسی با همسر خویش گفت: آتشی را از دور میبینم، آتشی که همه ذرات وجودم با آن انس و آشنایی دارد. پس به زودی میروم که شما را خبری از پس پرده این آتش بیاورم یا آنکه اگر از راز آن خبر نشوم پاره آتشی از آن بربایم، باشد که در این بیابان سرد، بدان آتش گرم شوید و هنگامی که به آستان آن آتش آشنا رسید ندایی برآمد که مبارک و فرخنده است آن کس که در این آتش حضور دارد و میمون و مبارک است این آتش بر همه کسانی که در اطراف آن قرار دارند و پاک و منزه است خداوند که پروردگار عالمیان است. ای موسی، منم که با تو سخن میگویم، همان خدای مقتدر و حکیم. اکنون ای موسی، عصای خود را از کف بیفکن و چون موسی عصا را رها کرد دید که عصا به جنبش آمد چنانکه گویی چون مار به خود میپیچد. موسی از بیم جان قدمی به عقب گذاشت و بدان عصا پشت کرد.
خداوند فرمود: ای موسی، باز مگرد و مترس، که اینجا آستانه حضور من است و هیچگاه رسولان را در حضور من بیم و هراسی نیست. تنها آن کس باید بترسد که ظلم و تجاوزی کرده است و باز او نیز اگر پس از بدی به نیکی گراید ما آن خطای او را با کیمیای رحمت به نیکویی بدل کنیم. همانا که من خدایی بسیار بخشنده و مهربانم و تو اگر پیش از این خطایی کردهای چون به سوی ما بازگشتهای و نیکویی را دنبال کردهای از چیزی بیم و هراس نداشته باش که من نه تنها آن گناه را بر تو بخشیدم بلکه میخواهم معجزات و کراماتی نیز به تو عطا کنم. یکی آن است که دست در گریبان خویش کن و بیرون آور و ببین که دستت بیآنکه بیمار داشته باشد چون چراغی با نور سپید میدرخشد و نیز 9 نشان و آیت دیگر تو را عطا خواهم کرد که تو با آن آیات به جانب فرعون روی و ایشان را به راه راست هدایت کنی. اما فرعون و اصحابش وقتی این آیات روشن را دیدند گفتند این جز سحر و جادوی آشکار نیست. البته آنها میدانستند که این یک آیت الهی است و در دل به حقانیت موسی یقین داشتند اما به خاطر جاهطلبی و سلطهجویی با موسی و پیروانش خصومت آغاز کردند. خداوند در پایان میفرماید: پس تو ای موسی بنگر که عاقبت کار تبهکاران و مفسدان چه خواهد بود.
این آیات چنین برمیآید که آنچه مهر و نشان گناه و فساد بر آدمی میزند این است که حق را زیر پای گذارد و علیرغم ایمانی که به آن حق دارد مطامع خود را بر حق مقدم دارد و این حقیقت معنی ظلم است وگرنه اگر کسی به جهالت با حقی مخالفت کند اما در دل آمادگی پذیرش حق را در صورت شناخت داشته باشد خداوند گناه او را میبخشاید چنانکه در قرآن مکرر آمده است.
در ادب پارسی و ادب جهان اشارات بسیار به این قصه ژرف و حکمت آموز موسا و فرعون آمده و تعبیرات بدیع آموزندهای از جزء جزء قصه عرضه شده که آن را از یک داستان به یک حقیقت مستمر تبدیل میکند.
چون موسی آتش جو کارد به درختی رو
آید که برد آتش، صد صبح و سحر بیند (دیوان شمس)
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا، موعد دیدار کجاست (حافظ)
موسیی نیست که دعوی انَا لحَق شنَوَد
ورنه این زمزمه در هر شجری نیست که نیست (حاجی سبزواری)
روا باشد انا الحق از درختی
چرات نبوَد روا از نیک بختی (گلشن راز)
انتهای پیام