کوتاهترین و در عین حال مهمترین، اثرگذارترین و درخشانترین برهه زندگانی حضرت فاطمه(س)، دوره پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) است که بیان سیر حوادث و ترتیب زمانی آنها، زمینهها، چگونگی و چرایی وقوع آنها نیازمند پژوهش دقیق تاریخی است. مجموعه این مباحث از سوی حجتالاسلام محمدرضا جباری، عضو هیئت علمی و مدیر گروه تاریخ مؤسسه امام خمینی(ره) و از اساتید و پژوهشگران بنام تاریخ اسلام و اهلبیت(ع) به همت مؤسسه پرسمان با عنوان «درآمدی بر تاریخ تحلیلی زندگانی حضرت فاطمه(س) تولید شده است که برای نخستین بار در ایام فاطمیه به صورت روزانه از ایکنا منتشر میشود. در ادامه مشروح قسمت هشتم را مطالعه میکنید.
در جلسات قبل بحث ازدواج حضرت زهرا(س) را به لحاظ تاریخی مطرح کردیم. در این جلسه نکاتی را از همسرداری حضرت فاطمه زهرا(س)، سیره فرزندداری و خانوادهداری آن حضرت بیان میکنم.
مرحوم احمد احمدی از اساتید برجسته حوزه و دانشگاه و شاگرد مرحوم علامه طباطبایی(ره)، چند سال پیش، عدهای از اساتید تاریخ را فراخواندند و اظهار نگرانی کردند که ما رسول خدا(ص) را به درستی به عالمیان معرفی نکردیم. معمولاً به زندگی پیامبر(ص)، در قالب حیات سیاسی و پیدایش اسلام، نبوت، بعثت و غزوات بعد از هجرت پیامبر پرداختیم. استاد احمدی، تأکید میکردند که علاقهمند هستم، زندگی پیامبر را علاوه بر اینکه از نظر تاریخی تبیین میکنیم، در میان بحثهای تاریخی، سیره پیامبر را هم بیان کنیم. یعنی وقتی ازدواج پیامبر(ص) با حضرت خدیجه مطرح میشود، به دنبال آن بحث سیره همسرداری، فلسفه تعدد زوجات پیامبر(ص) و نوع سلوک همسران با حضرت مطرح شود. وقتی فرزندان پیامبر(ص) مطرح میشود، سیره فرزندداری پیامبر که بخشی از سیره خانوادگی ایشان است، مطرح شود. یعنی تاریخ عجین با سیره را به عنوان دغدغه و آرزو بیان میکرد و میگفت: اگر چنین کتابی نوشته شود، به سرعت آن را به زبانهای گوناگون از جمله روسی ترجمه میکنیم.
در بحث مربوط به حضرت زهرا(س) نیز میشود، بر همین منوال پیش رفت و تاریخ را در کنار سیره تبیین کرد. در سیره خانوادگی حضرت، به اصولی که فاطمه(س) نسبت به همسر خود داشتند اشاره کردم. آخرین نکتهای که عرض شد، این بود که فاطمه(س) اهل تحمیل خواستهها به همسرش نبودند و صبر و زهد داشتند و صابرانه در تنگناهای اقتصادی زندگی میکردند.
گاهی به این نکته توجه نمیشود و در این باره سؤال میشود؛ بنابراین باید توجه کنیم که ادوار حیات مسلمانان و ادوار اسلامی بعد از بعثت و هجرت پیامبر اکرم(ص) از جهت اقتصادی یکسان نبوده است. هر چند از نظر سیاسی، دینی و اجتماعی نیز متفاوت بوده است، یعنی دورهای بود که مکه فتح شد و اسلام در قدرت بود و دورهای هم بود که اسلام در ضعف بود. وقتی مسلمانان به مدینه هجرت کردند، در تنگناهای اقتصادی قرار داشتند و مهاجران، خانههایشان در مکه بود، خانه، اموال و زاد و توشه را رها کرده بودند و با پای پیاده، از مکه به سمت مدینه پناه میبردند و این انصار بودند که کمک میکردند و گاهی آنها را در خانههایشان سکنی میدادند و آنهایی که خانهای نمییافتند، اصحاب صُفّه بودند که تا سال هفتم در مسجد مدینه حضور داشتند. افراد فقیر و بیچیزی که گاهی پیامبر(ص) به آنها طعام و خرما میداد.
سیره اقتصادی حضرت فاطمه(س)
نقلی است که روزهایی پیامبر(ص)، خرما به آنها میداد و غذای دیگری نبود، یکی از آنها اعتراض کرد که یا پیامبر(ص)، شکمهایمان آتش گرفت از بس که خرما خوردیم، چیز دیگری بده و گاهی طلبکارانه با پیامبر(ص) برخورد میکردند و پیامبر همه اینها را تحمل میکردند؛ بنابراین دورهای به نام دوره تنگنای اقتصادی وجود داشت، به ویژه بعد از سال هفتم که غنایم خیبر به دست مسلمانان رسید و در سال پنجم، قلعه بنی قریضه و سال چهارم قلعه بنی نظیر فتح شد، به تدریج گشایش اقتصادی فراهم آمد؛ لذا اگر نوعی تفاوت در گزارشهای سیره به لحاظ سیره اقتصادی حضرت زهرا(س) مییابیم، باید توجه داشته باشیم که در کدام زمان این گزارش نقل شده است. مثلاً در سال هفتم فدک در دست فاطمه(س) است، لذا میتواند از جهت اقتصادی کارهایی را انجام دهد، نه برای زندگی شخصی، بلکه برای انفاق و .. کارهایی را انجام دهد؛ بنابراین تصور نکنیم که این گزارشها با هم در تعارض است.
فاطمه(س) در زندگی خود به ویژه در آغاز زندگی، به شدت در تنگنای اقتصادی بودند و ممکن است برای برخی این سؤال باشد که مگر فاطمه، فدک در دستش نبود؟ پاسخ این است که فدک برای سال هفتم است و ازدواج فاطمه(س) در سال دوم رخ داده است. گزارشی وجود دارد که، رسول خدا(ص) از سفری برگشتند و آمدند و وارد خانه فاطمه(س) شدند. دیدند پردهای آویخته است، به فاطمه(س) چیزی نگفتند؛ اما فاطمه(س) در چهره پیامبر احساس کرد که آویختن این پرده را نپسندیده است. ممکن است این سوال باشد که مگر مال شبهه، حرام و ... بوده است؟ پاسخ منفی است. در حیات حضرت فاطمه(س) نه شبهه و نه حرام بوده است، بلکه ملک حلالی بوده و حضرت علی(ع) داشته و با آن پردهای خریدند و نیاز ضروری بوده است. اما چون در شرایط تنگنای اقتصادی بود؛ پیامبر(س) حالت اکراه داشتند به همین دلیل وقتی پیامبر(ص) از خانه فاطمه(س) خارج شدند، فاطمه بلافاصله پرده را باز کرد و به حسن بن علی(ع) داد تا به پیامبر(ص) بدهد. در ادامه روایت آمده است؛ پیامبر(ص) آن پارچه را تکه تکه کردند تا لباس برای اصحاب صفه تهیه شود.
روایت دیگری هم داریم که اصحاب صفه از جهت وضعیت پوشاک به گونهای بودند که زنانی که در پشت مردان برای نماز به صف میایستادند، پارچهای نبوده که میان زنان و مردان بیفکنند. از این رو پیامبر(ص) به زنان دستور داده بودند، کمی دیرتر از سجده برخیزند که اصحاب صفه و ... که لباسشان بلند نیست و یا بخشی از ساق پایشان معلوم است، هنگام سجده و رکوع نگاهشان به بدن مردان نیفتد. این گزارش قابل توجه است و نشان میدهد که وضعیت اقتصادی چقدر سخت بوده است و با این وضعیت مسلمانان صبر کردند، طاقت آوردند و تحریمها را تحمل کردند تا اسلام به جایی رسید و قدرت یکهتاز جزیرة العرب شد.
فاطمه(س) چنین وضعی را تحمل کردند و هیچ گاه خواستههای خود را به همسرش تحمیل نمیکردند و وقتی میدیدند در توان امیرالمؤمنین(ع) نیست، با توجه به چنین شرایطی که وجود داشت، به ویژه که فاطمه از وابستگان درجه یک رهبر و حاکم جامعه بودند و لذا در روایات است که امیرالمؤمنین که رهبر و حاکم بودند، باید در اقل الناس زندگی میکردند و این گونه بود و پیامبر(ص) هم رعایت میکردند.
روایتی است که غذایی آمد و امیرالمؤمنین(ع) بین اصحاب در کوفه تقسیم کرد و خود از آن غذا نخورد و به خانه رفت. صحابه حضرت، همراه علی(ع) رفت و تصور میکرد، علی بناست غذای بهتری بخورد. وقتی وارد منزل شد، ظرف دوغ و نان خشکی بود که حضرت از آن غذا خورده بود و تعجب کرد و گفت؛ یا امیرالمؤمنین، فکر کردم شما در منزل بناست غذای بهتری بخورید. امیرالمؤمنین منقلب شد و فرمود: برادرم رسول خدا(ص) از من زاهدتر بود.
زندگی زاهدانه حضرت فاطمه(س)
چند روایت درباره زندگی زاهدانه، ساده و عدم زندگی متجملانه حضرت فاطمه(س) داریم. بحث سیره اقتصادی و معیشتی فاطمه(س) و امیرالمؤمنین(ع) بحث مفصلی است که میخواهیم الگو بگیریم و ممکن است برخی بانوان بگویند ما چه کنیم، همانطور که در زندگی فاطمه(س) بیان میکنید، در اقل مایحتاج زندگی کنیم؟ پاسخ منفی است. توضیحاتی که میخواهم در این زمینه بدهم، برای این است که آنچه از سیره معصوم(ع) استفاده میشود، این است که اگر فردی وابسته به حکومت هستید، زندگیتان در اقل مردم باشد. ممکن است فرد، منصب حکومتی نداشته باشد، مانند علی(ع) که حکومت در دست حکام جائر بود، اما از نظر مالی در وضعیت خوبی بود که در سیره اقتصادی ائمه، هیچگاه زندگیشان متجملانه نبود، اما رفاه نسبی را داشتند؛ لذا فاطمه، زندگی زاهدانه، قانعانه، صابرانه و ... داشت.
چند روایت میخوانیم که در قرب الاسناد جناب حمیری از علمای شیعه و در صفحه ۱۱۲ آمده است و در متون اهل سنت در «الطبقات الکبری» ابن سعد جلد هشتم صفحه ۲۳ بیان شده است؛ عکرمه نقل میکند؛ وقتی پیامبر(ص)، علی(ع) را به فاطمه(س) تزویج کرد؛ تشک و بالشی ساده و ظرف بزرگ چرمی و یک مشک به ایستگاه دادند و کف خانه را با ماسه پر کرده بودند.
روایت دیگری از امیرالمؤمنین علی(ع) وجود دارد که «الطبقات الکبری» ابن سعد صفحه ۲۱ و «ذخایرالعقبی» طبری صفحه ۳۵ است. عامر نقل میکند؛ من با فاطمه ازدواج کردم، که فرش زیر پای ما، پوست گوسفند(قوچ) بود، شبها روی آن میخوابیدیم و روزها هم روی آن برای شتر علف میریختیم.
حاشیهای در این زمینه عرض میکنم؛ «تور» به معنی ظرف بزرگ است که جنس آن گاهی ممکن است از «أدم» به معنی چرم باشد و گاهی هم از جنس برنج، مس یا سنگ باشد و کاربردهایی در پختن غذا و ... داشته است. نقلی در تاریخ طبری داریم که منشأ شبهه شده است و در اثر تصحیف (اشتباه) گاهی در متن روایت و یا سند روایت رخ میدهد، یعنی کلمه به مشابه خود تغییر مییابد. طبری نقل میکند که در روز عاشورا خیمهای برپا شد و اصحاب یک به یک بر امام حسین(ع) وارد میشدند، «فتتلی بِتورٍ» که به «فتتلی بنورٍ» تغییر یافته است. مراد ظرف بزرگ مسی بوده که پر از مشک کردند و هم زدند و اصحاب وارد آن میشدند و بدن خود را خوشبو میکردند مانند دامادی که به حجله میرود. چون آنها به استقبال شهادت میرفتند؛ بنابراین منطقی نیست که بخواهند از نوره استفاده کنند و اگر میخواستند ۷۰ نفر اصحاب امام حسین(ع) این کار را انجام دهند، تا غروب عاشورا طول میکشید.
بنابراین از جمله خیانتهایی که در کتب تاریخ رخ داده، در کتاب دارصادر بیروت نسبت به تاریخ یعقوبی انجام دادهاند. اکنون به چاپ دارصادر بیروت، جلد دوم مراجعه کنید، وقتی بحث ترتیب نزول آیات را در زمان پیامبر و اواخر عمر پیامبر بیان میکند، نزول آیه «اکملت لکم دینکم» را مطرح میکند؛ «نزلت یوما نص علی امیرالمؤمنین بغدیر خم بوده که یکی از شواهد شیعه بودن یعقوبی است و دستهای خائن آن را به «یوما نفر علی امیرالمؤمنین بعد ترحم» تغییر دادهاند که جملهای نامفهوم است. اما مهم این است که میخواستند کتاب یعقوبی قرن سوم را از بین ببرند.
روایت دیگری درباره ازدواج حضرت فاطمه(س) و حضرت علی(ع) وجود دارد که روایت از اصبغ بن نُباته است که شیخ طوسی در امالی در صفحه ۴۰۶ نقل کرده است که؛ جریر بن جبلی و اشعث نقل میکند که به علی گفتند؛ یا امیرالمؤمنین(ع)، از زندگیات با فاطمه(س) به ما بگو. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: روزی در حال استراحت بودیم که پیامبر وارد شدند. گاهی پیامبر هدیه یا غذا، شیر یا خرمایی میآوردند تا به ما کمک کنند، چون حسنین طفل بودند و نیاز به غذا داشتند و چون وضعیت اقتصادی سخت بود، فاطمه گریه کرد. پیامبر گفتند؛ چه باعث گریه شما شده است، ای دخترکم. میبینید حال ما را، زیراندازی است که نیمی را برای زیرانداز و نیمی را برای روانداز استفاده میکنیم. رسول خدا گفت: فاطمه جان نمیدانی که، خداوند نظری افکند، به زمین و بشر و پدرت را برگزید و پیامبر و امین وحی خود قرار داد. همچنین خداوند نگاهی بر زمین افکند و شوهر تو را اختیار کرد و به من امر کرد که تو را به ازدواج او درآورم و او را به عنوان وصی خودم انتخاب کنم. عرش الهی خواست، زینتی داشته باشد و خداوند متعال، حسن و حسین را زینت عرش الهی و دو رکن از ارکان بهشت قرار داد.
در این روایت، نکاتی هم وجود دارد که باید مورد توجه باشد؛ در سیره خانوادگی و فرزندداری پیامبر، نوع تخاطب نسبت به فرزندانش، شواهدی است که تأکید کردهاند، فرزندان خود را با بیانهای زیبا و لطیف خطاب کنید. این سیره قرآنی است و وقتی سیره لقمان را هم در قرآنی بیان میکند، میگوید؛ ای پسرکم یا ای پسر عزیزم. (آیتالله مظاهری استاد اخلاق در خطاب قرار دادن بچهها همواره تذکر میدادند؛ با مهربانی و لطافت خطاب کنید).
همسرداری حضرت فاطمه(س)
در این زمینه نکات دیگری هم وجود دارد، اینکه؛ مسئله نبوت، استفاء، اجتباء، اختیار و انتخاب است و خداوند در میان بشر نگاه میکند، آمادهترین آنها را به لحاظ درونی به عنوان نبی و رسول خود انتخاب میکند. اینکه خداوند برخی را به عنوان انبیا و اوصیا یا وصی اوصیا قرار میدهد، در واقع خداوند میداند که انبیا نسبت به شرایط زهد، چگونه عمل خواهد کرد.
روایت از امیرالمؤمنین(ع) است که روزی از فاطمه سوال فرمود، که «چرا من را خبر نکردید، وقتی غذایی در خانه نبود، فاطمه(س) پاسخ داد: یا ابا الحسن، من از خدایم حیا میکنم، که تو خود را به سختی بیندازی، در چیزی که در توان و اختیار تو نیست.» بانوان توجه کنند که وقتی شوهرشان دستشان از لحاظ اقتصادی خالی است، جا ندارد حتی در حد نیش و کنایه، بگویند. چراکه این دور شدن از سیره فاطمه(س) است و پیامبر به فاطمه(س) میفرماید؛ علی چیزی به خانه آورد که آورد، اگر نیاورد، چیزی را به او تکلیف نکن.
در واقع فاطمه(س) مثل یک بانوی روستایی که امروز میبینید چه اندازه کار و تلاش میکنند، نان میپزند، گاهی گوسفند میدوشند، آب میآورند، کار خانه را انجام میدهند، یک زن روستایی از صبح تا شب درگیر است، اما بانویی که در شهر زندگی میکند، راحتتر است. فاطمه در آن زمان مانند یک بانوی روستایی کار میکرد. روایتی از امیرالمؤمنین علی(ع) است که در «علل الشرایع» مرحوم شیخ صدوق جلد ۲ صفحه ۳۶۶ و در «بحارالانوار» علامه مجلسی جلد ۴۳ صفحه ۸۲ آمده است؛ امیرالمؤمنین توصیف میکند؛ آیا میخواهید درباره زندگی خودم و فاطمه توصیفی کنم؟ فاطمه(س)، محبوبترین فرد در خانوادهاش و دیگران بود. آنقدر با مشک آب آورد که در سینه فاطمه اثر گذاشت (مراد روزهایی است که امیرالمؤمنین در مدینه نبودند و فاطمه ناچار بود، خودش این کارها را انجام دهد به ویژه اینکه طفلان کوچکی داشت). آنقدر سنگ آسیاب را چرخاند، تا اینکه دستش پینه بست و زخمی شد و آنقدر خانه را جارو میکرد که لباسش غبارآلود میشد و آتش زیر دیگ را روشن میکرد که لباسش دودآلود میشد.
روایت جالب دیگری هم وجود دارد که از شاذان بن جبرئیل قمی از علمای قرن ششم در بحارالانوار جلد ۳ صفحه ۵۱ آمده است؛ از جمله فضائل علی و فاطمه این است که، پیامبر وارد خانه آنها شد و هر دو با هم کار میکردند و حبوباتی را آرد میکردند و غذا میپختند. پیامبر سوال کردند؛ کدامیک خستهترید؟ علی(ع) گفت: فاطمه خستهتر است. پیامبر فرمود؛ برخیز دخترکم. پیامبر جای فاطمه نشست و به علی کمک کرد تا حبوبات را آرد کنند.
روایت دیگری هم در کتاب شریف کافی آمده است، مرحوم کلینی در جلد ۵ صفحه ۸۶ بیان میکند؛ امام صادق(ع) فرمودند؛ همواره علی هیزم میآوردند؛ آب میآوردند، جارو میزدند و فاطمه آرد و خمیر تهیه میکرد و نان میپخت.
بحث ما در سیره پیامبر(ص) نیست، اما اگر به جلد اول کتاب «مناقب آل ابیطالب» ابن شهر آشوب، مراجعه کنید، در باب آداب پیامبر(ص) حدود دو صفحه آمده است که ابن شهر آشوب گزارشهای مربوط به سیره پیامبر را در جملات کوتاهی جمع کرده است که علما نقل کردهاند و بخشی از آن مربوط به سیره خانهداری پیامبر است که پیامبر در محیط خانه، گاهی گوشت خرد میکرد، وقتی درب را میزدند، درب را باز میکرد، گوسفند میدوشید، گاهی به لباسی وصله میزد و امثال این کارها را انجام میداد.
روایت صداقت و یکرنگی فاطمه(س)
روایت دیگری هم درباره صداقت و یکرنگی، امین بودن و راستی زن و شوهر نسبت به هم بیان شده که اینها تضمینکننده زندگی هستند و هر چه این زندگی پیش برود، شیرینتر شده و اعتماد طرفین به هم بیشتر میشود. فاطمه(س) در روزهای آخر به ویژه در وصیتهایی که به امیرالمؤمنین(ع) میکردند، این عبارت را گفتهاند که ابن فتال نیشابوری در روضةالواعظین نقل کرده است؛ ای پسر عمو، تو هرگز من را دروغگو نیافتی، هیچ خیانتی در زندگی تو نکردم، از زمانی که من با تو همراه شدم، هیچ مخالفتی با تو نکردم، امیرالمؤمنین فرمود؛ پناه برخدا، این چه فرمایشی است، میکنی. تو برتر از این هستی، نیکوکارتر، باتقواتر و عالمتر، کریمتر و خائفتر از این نسبت به خداوند هستی که من بخواهم بگویم، با من مخالفت کردی. خداوند میداند که مفارغت از تو چقدر سخت است. جز اینکه، چارهای جز این ندارم و مقدر این است.
تا اینجا تلاش کردم به صورت گذرا روایاتی را درباب سیره همسرداری حضرت فاطمه(س) بیان کنم. در اینجا به دو دسته روایت مجعول اشاره میکنم. یکی اینکه؛ آیا فاطمه(س) با علی(ع) مخالفت کرده است، آیا بین آنها شکراب شده است، آیا اختلافی با هم پیدا کردند، ما براساس عصمت آنها میگوییم؛ خیر. اما تاریخنویسان جعال آمدند و روایتهایی را ساختند که علی از دختر ابوجهل خواستگاری کرد و این منشأ اعتراض فاطمه شد و پیامبر هم در مدینه به منبر رفتند و اعتراض کردند. متأسفانه اینها را بخاری در چند روایت بیان کرده است.
روایاتی هم مربوط به کنیه ابوتراب است که ذیل روایات کنیه ابوتراب که از فضائل بزرگ امیرالمؤمنین(ع) است، دستان جعال روایاتی را ساختند که براساس آنها امیرالمؤمنین(ع) از فاطمه(س) قهر کرده و بین آنها اختلاف وجود داشته و علی آمد و روی خاکها خوابید و پیامبر اکرم(ص)، علی(ع) را خطاب کرد؛ ما لک یا ابوتراب؛ که باید بحث شود که این کنیه چه زمانی صادر شده است و آیا ربطی به این قصه دارد یا خیر.
انتهای پیام