کد خبر: 4280495
تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۵:۴۲

چگونه تأثیر تربیت را بسنجیم

مشاور علمی سنجش اثربخشی ضمن تشریح روش‌های جدید سنجش اثربخشی تربیت نوجوانان، گفت: نمی‌توانیم صرفاً به این بهانه که «به وظیفه خود عمل کرده‌ایم» از ارزیابی نتایج بلندمدت غافل شویم بلکه باید هم عملکرد کوتاه‌مدت و هم تأثیر بلندمدت را بسنجیم.

رضا رهنما مشاور علمی سنجش اثربخشیبه گزارش خبرنگار ایکنا، رضا رهنما، مشاور علمی سنجش اثربخشی، امروز دوشنبه 15 اردیبهشت‌ماه در نشست تخصصی «بررسی سنجش اثربخشی آموزش در نهادهای تربیتی» با موضوع «سنجش تأثیر اجتماعی بر اساس نظریه ابراهیم النور» به سخنرانی پرداخت و گفت: بحث من بر اساس کتابی است به نام «سنجش تغییر اجتماعی» نوشته ابراهیم النور است که در سال ۲۰۱۹ منتشر شده است. این کتاب حاوی بینش‌های ارزشمندی برای فعالان عرصه تربیت است و در این فرصت محدود تلاش می‌کنم نکات کلیدی آن را ارائه دهم. این اثر تخصصی توسط انتشارات دانشگاه استنفورد به چاپ رسیده و هر چند مستقیماً به نهادهای تربیتی نپرداخته، اما از آنجا که متمرکز بر موضوع سنجش است، می‌تواند برای ما بسیار مفید باشد.

وی ادامه داد: ما به عنوان فعالان تربیتی یا مدیران فرهنگی، نگاهی بلندمدت داریم. گرد هم می‌آییم و سال‌ها تلاش می‌کنیم تا با انجام مأموریتی که برای خود تعریف کرده‌ایم، تأثیری عمیق بر دانش‌آموزان بگذاریم. مخاطب ما صرفاً کسانی نیستند که به دنبال دریافت پیام یا تبلیغ هستند، بلکه هدفمان افرادی هستند که مرحله اول (تبلیغ) را پشت سر گذاشته‌اند و به دنبال تربیتی ژرف و پایدار می‌گردند. تربیت، فرایندی نیست که امروز آغاز کنیم و نتایج آن را فوراً مشاهده کنیم.

رهنما با اشاره به اینکه در ادبیات امروز، مفهوم تأثیر تعاریف متنوعی دارد، گفت: نقطه مشترک تمامی این تعاریف این است که تأثیر، پدیده‌ای ماندگار است و در بلندمدت شکل می‌گیرد. همچنین، این تأثیر لزوماً منطبق بر آنچه از ابتدا در نظر داشتیم نیست. گاهی اقداماتی انجام می‌دهیم که پیامدهای غیرمنتظره و گسترده‌تری به همراه دارد. اما آنچه در اینجا مورد توجه است، تأثیری است که مستقیماً از تلاش‌های ما ناشی می‌شود، نه لزوماً تنها نتیجه کار ما، اما رابطه‌ای علّی بین فعالیت‌های ما و آن تأثیر وجود دارد.

وی چالش اصلی در این زمینه را دوگانگی میان مداخلات کوتاه‌مدت و نتایج بلندمدت دانست و گفت: به عنوان معلمی که در نهادهای تربیتی فعالیت داشته‌ام، دغدغه اصلی این است که ما برنامه‌هایی طراحی می‌کنیم که قرار است به تأثیرات مورد نظر منجر شوند. اما یک دوگانگی اساسی وجود دارد: از یک سو، مداخلات ما محدود به دوره حضور دانش‌آموز در سیستم آموزشی است (مثلاً سه سال، پنج سال، یا در بهترین حالت ۱۴ سال از پیش‌دبستانی تا اخذ دیپلم). از سوی دیگر، تأثیر واقعی مورد انتظار ما در بلندمدت (مثلاً زمانی که فرد به ۲۵ یا ۳۰ سالگی می‌رسد) آشکار می‌شود.

رهنما ادامه داد: اگر دانش‌آموز در بزرگسالی مطابق انتظارات ما رشد کرده باشد، احساس موفقیت می‌کنیم. اما اگر چنین نباشد، ممکن است عوامل اجتماعی یا دیگر متغیرها را مسئول بدانیم. اینجاست که مشکل اصلی نمایان می‌شود. ما عمدتاً بر خروجی‌های کوتاه‌مدت متمرکز می‌شویم، در حالی که تأثیر واقعی در بلندمدت مشخص می‌شود. اگر این دوگانگی را به درستی درک نکنیم، نگرش صحیحی نسبت به اثربخشی نخواهیم داشت.

وی اظهار کرد: برای حل این مسئله، به دو سیستم سنجش مجزا نیاز داریم. نخست، سنجش عملکرد در حین مداخلات (آیا کارها را به درستی انجام می‌دهیم؟) و دوم، سنجش نتایج بلندمدت (آیا تأثیر مورد نظر محقق شده است؟). در مدل‌های رایج مانند مدل پاتریک، ارزیابی رفتارها و نتایج کوتاه‌مدت به خوبی عمل می‌کند. اما در تربیت دینی، نتیجه بلندمدت از اهمیت بیشتری برخوردار است. بنابراین باید سیستم دوم را نیز جدی بگیریم.

رهنما چالش‌های پیش روی سنجش بلندمدت را تشریح و با تأکید بر اینکه این چالش‌ها متعددند، گفت: این نوع سنجش‌‌ها به زمان طولانی نیاز دارند مثلاً چگونه سیستمی طراحی کنیم که نتایج امروز را ۳۰ سال بعد ارزیابی کند؟ محدودیت منابع مالی بر آنها تأثیرگذار است، چرا که نهادهای تربیتی معمولاً بودجه کافی برای چنین پروژه‌هایی ندارند و کمبود تخصص برای سنجش نیز وجود دارد و بسیاری از مدیران فاقد دانش فنی لازم برای طراحی این سیستم‌ها هستند.

وی ادامه داد: دکتر ابراهیم در کتاب خود راه‌حلی مبتنی بر ماتریس دو مؤلفه‌ای ارائه می‌دهد: نخست، میزان اطمینان از اثربخشی (آیا شواهد کافی داریم که این روش مؤثر است؟) و دوم، میزان کنترل بر نتایج بلندمدت (آیا می‌توانیم بر آینده تأثیر بگذاریم؟). بر این اساس، فعالیت‌ها به چهار دسته تقسیم می‌شوند. اگر هم اطمینان بالا و هم کنترل بالا داشته باشیم، کار نسبتاً ساده است. اما اگر هر دو عامل در سطح پایینی باشند، ریسک کار بسیار بالاست (مثل کاشتن درخت در بیابان).

رهنما افزود: نکته کلیدی دیگر، توجه به اکوسیستم تربیتی است: آیا محیطی غنی از عوامل تربیتی وجود دارد؟ اگر بله مثل باغی پر از بازیگران هماهنگ: خانواده، مدرسه، مسجد، رسانه، سنجش ساده‌تر خواهد بود. اگر نه مثل بیابانی که فقط ما در آن تلاش می‌کنیم، ریسک کار بسیار بالاست و باید سیستم‌های پیچیده‌تری برای سنجش طراحی کرد.

وی توصیه‌های عملی برای این چالش‌ها را تشریح کرد و گفت: اولاً تا حد ممکن در محیط‌هایی فعالیت کنید که سایر بازیگران تربیتی (خانواده، نهادهای مذهبی) نیز حضور دارند. ثانیاً، بر تقویت تاب‌آوری دینی تأکید کنید و دانش‌آموزان را برای مسیر طولانی تربیت دینی آماده کنید. ثالثاً، خانواده را به عنوان محور اصلی تربیت در نظر بگیرید، چرا که پژوهش‌ها نشان می‌دهند؛ ماندگاری دینی به شدت به هویت وابسته است و خانواده در این زمینه نقش کلیدی ایفا می‌کند. رابعاً، اگر در محیط‌های فقیر از نظر عوامل تربیتی فعالیت می‌کنید، از همان ابتدا بدانید که احتمال موفقیت کم است، اما وظیفه خود را به بهترین شکل انجام دهید.

رهنما تصریح کرد: در نهایت، نمی‌توانیم صرفاً به این بهانه که «به وظیفه خود عمل کرده‌ایم» از ارزیابی نتایج بلندمدت غافل شویم. باید هم عملکرد کوتاه‌مدت و هم تأثیر بلندمدت را مورد سنجش قرار دهیم. کتاب سنجش تغییر اجتماعی راهکارهای ارزشمندی ارائه می‌دهد، اما نکته اساسی این است: در جهان پیچیده امروز، نمی‌توانیم خود را تنها عامل تأثیرگذار بدانیم. باید بخشی از یک اکوسیستم هماهنگ باشیم و برای ایجاد تاب‌آوری دینی در بلندمدت برنامه‌ریزی کنیم.

انتهای پیام
captcha