کد خبر: 4294436
تاریخ انتشار : ۲۸ تير ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۸
فلسفه اشک/ ۱۷

گریه برای سیدالشهدا(ع)؛ همراهی با حق

یکی از اصلی‌ترین اهداف تشویق به گریه برای امام حسین(ع)، آگاهی از هدف حرکت امام است؛ زیرا کربلا نماد تقابل حق و باطل و نزاع هابیلی و قابیلی و گریه و گریاندن و تباکی در حقیقت، همراهی و هم‌نوایی با حق و حق‌خواهان و عدالت‌طلبان و اعلام نفرت و انزجار از باطل و ستم ستمگران است.

شنبه*****اشک و گریه برای امام حسین(ع) فقط یک واکنش عاطفی نیست، بلکه تجلی عمیق یک فلسفه انسانی و معنوی است. این اشک‌ها، زبان بی‌زبانی است که ظلم‌ستیزی، عدالت‌خواهی و عشق به آزادی را فریاد می‌زند. گریه برای امام حسین(ع)، در واقع بازخوانی مظلومیت حقیقت در طول تاریخ است؛ یادآوری این که چگونه راستی در برابر زور ایستاد و با خون خود، جاودانگی اخلاق و ایمان را ثبت کرد. این اشک‌ها، قطره‌های آگاهی‌اند که وجدان‌های خفته را بیدار می‌کنند و پرسشی همیشگی پیش روی انسان می‌گذارند: «آیا تو نیز در راه حق، چون حسین ایستاده‌ای؟» 
 
فلسفه گریه برای اباعبدالله(ع)، نوعی پیوند عاطفی و معنوی با اسوه شجاعت و ایثار است. این اشک‌ها، فقط برای غم کشته شدن یک انسان نیست، بلکه برای از دست رفتن نماد مقاومت در برابر باطل است. هر قطره اشک، بیعت دوبار‌ه با آرمان‌های حسینی است و تجدید پیمانی است با راهی که او برگزید. به تعبیری، گریه برای امام حسین(ع)، تمرینی برای حفظ حافظه جمعی امت و زنده نگاه داشتن درس‌های عاشورا است تا ظلم‌ستیزی و دفاع از حق، هرگز به فراموشی سپرده نشود.  
 
این مسئله سبب شد تا خبرگزاری ایکنا همزمان با ماه محرم امسال به موضوع مهم «گریه، کارکرد‌ها و آثار آن» بپردازد و بخش‌هایی از کتاب «فلسفه اشک» نوشته سیدعبدالله حسینی را به نظر مخاطبان خود برساند. این کتاب از سوی مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی منتشر شده است که در ادامه بخش هفدهم با عنوان «اشک در عزای امام حسین(ع)» را از کتاب یاد شده می‌خوانید.
 
بنابر روایاتی که از ائمه اطهار(ع) رسیده است، اگر کسی برای مصائب امام حسین(ع) گریه کند و یا بگریاند، برای او حسنه نوشته می‌شود و حتی اگر خود را به حالت گریه در آورد، باز هم ثواب دارد.
 
در کتاب امالی صدوق روایتی از امام رضا(ع) نقل شده است که فرمود: هر کس مصیبت‌های ما را یاد کند و بر آنچه بر ما رفته است گریه کند، در روز قیامت با ما و در درجه ما است و هر کس مصیبت‌های ما را یاد کند و بگرید و بگریاند، چشمان او در روزی که چشم‌ها می‌گرید نخواهد گریست و هرکس در مجلسی که در آن به احیای امور ما می‌پردازد، بنشیند خداوند دلش را در روزی که دل‌ها می‌میرد، نمی‌میراند. 
 
در روایت دیگری در کتاب کامل الزیارات آمده است؛ در حضور امام صادق(ع) از امام حسین(ع) یاد کردیم. امام صادق(ع) گریه کرد و ما هم گریه کردیم. امام سرش را بلند کرد و گفت: حسین بن علی گفت: «من کشته اشکم. هیچ مومنی مرا یاد نمی‌کند مگر اینکه اشکش جاری می‌شود». 
 
در روایت سوم که در کتاب ثواب الاعمال شیخ صدوق نقل شده است از تباکی هم سخن رفته است، اما با تردید. از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: هر کس یک بیت شعر برای امام حسین(ع) بسراید و گریه کند و ده نفر را بگریاند، پاداش او و آنها بهشت است و هرکه یک بیت شعر درباره حسین(ع) بسراید و گریه کند و نه نفر را بگریاند، پاداش او و آنها بهشت است. امام در ادامه فرمود: هر که بیتی بسراید و گریه کند و گمان می‌کنم که گفت: خود را به حالت گریه [تباکی]در آورد، پاداش او بهشت است.
 
گریه برای شهیدان کربلا، از آنجا که بالاترین همدردی قلبی با شهیدان راه فضلیت است، عملی صالح و مورد رضای خدا است؛ و خدا هر عمل صالحی را که رضایش در آن باشد، بی پاداش نمی‌گذارد.
 

علل تشویق به گریه در عزای امام حسین(ع)

 
از بررسی مجموع روایاتی که دراین باره موجود است و شرایط حاکم بر قرن اول و دوم و نیز ماهیت و حقیقت واقعه عاشورا، چنین به دست می‌آید که چهار هدف و انگیزه اصلی در تشویق به گریه بر امام حسین(ع) وجود داشته است:
 

تبیین حقیقت عاشورا به عنوان مظهر نبرد حق برضد باطل

 
واقعه عاشورا یک نزاع شخصی یا یک رقابت سیاسی نبود. عاشورا سرآمد و اوج یک نبرد تاریخی و همیشگی است؛ نبردی که قابیل آغاز کرد و تا پایان تاریخ ادامه دارد؛ نبردی که در یک طرف آن زورگویان، حاکمان، جباران، جانیان و خیانت کاران و در طرف دیگر پیامبران، حکیمان، صالحان، حق طلبان، عدالت خواهان و شهیدان قرار دارند. در کربلا، در یک طرف رفتار اخلاقی، وجدانی، انسانی، ایمانی و قرآنی و در طرف دیگر رفتار حیوانی و شیطانی بود. جنگ امام حسین(ع) و یزید، جنگ بر سر آب، خاک، نان و کرسی نبود؛ جنگ فضیلت و رذیلت بود. اگر به کربلا به دقت بنگریم، در یاران امام حسین(ع) همه فضایل را می‌بینیم. عالی‌ترین فضایل عرفانی و اخلاقی همچون اسلام (تسلیم در برابر امر ولی خدا)، ایمان، یقین، اخلاص، توحید، توکل، تفویض، تسلیم، رضا و فناء فی الله، جهاد با نفس و امربه معروف و نهی ازمنکر را می‌بینیم.
 
در سپاه یزید، اوصاف ضد آن را می‌بینیم. عاشورا رویارویی بی نظیر زشتی‌ها و خوبی‌ها است؛ یک طرف وفا است در بالاترین درجه و یک طرف بی وفایی است در بالاترین درجه؛ یک طرف جوانمردی است در عالی‌ترین شکل و یک طرف بی مروتی است در بالاترین درجه؛ یک طرف شهامت است در عالی‌ترین درجه که از مرگ هم هراسی ندارد و یک طرف ترسی است که به شرکت در جنایت و کشتن دیگران حتی کشتن خود می‌انجامد؛ یک طرف ایمان به خدا است در عالی‌ترین مرتبه و یک طرف بی‌ایمانی است در بالاترین درجه؛ یک طرف عزت‌طلبی است در عالی‌ترین شکل که مرگ را بر ذلت ترجیح می‌دهد و یک طرف ذلت‌پذیری است در بالاترین درجه؛ یک طرف شادمانی است با اینکه مرگ را در پیش رو دارد و یک طرف پشیمانی است با اینکه پیروز است؛ یک طرف آزادگی است در عالی‌ترین صورت و یک طرف ذلت است در زشت‌ترین صورت؛ یک طرف تقوا است در عالی‌ترین درجه و یک طرف فسق و جرم و جنایت است در بالاترین مرتبه؛ یک طرف فداکاری و ایثار است در عالی‌ترین شکل و یک طرف خودخواهی است در بالاترین درجه؛ یک طرف حق‌خواهی است در آشکارترین چهره؛ یک طرف حق‌کُشی است در پیداترین چهره؛ یک طرف دین‌محوری است در عالی‌ترین شکل و یک طرف دنیامحوری است در زشت‌ترین چهره؛ یک طرف اطاعت از خدا و رسول است و یک طرف اطاعت از شیطان و طاغوت؛ یک طرف ایمان به خدا و ترس از خدا است و یک طرف اطمینان به طاغوت و ترس از طاغوت؛ یک طرف باور به بهشت و دوزخ است و یک طرف تردید در بهشت و دوزخ؛ یک طرف پایبندی به ارزش‌های انسانی است و یک طرف زیر پانهادن ارزش‌های انسانی؛ یک طرف تمام خوبی‌های دنیا صف کشیده‌اند و یک طرف تمام زشتی‌های دنیا صف کشیده‌اند؛ یک طرف تمام خوبی‌ها است و یک طرف تمام زشتی‌ها.
 
عاشورا تنها، رویارویی خوبی‌ها و زشتی‌ها نیست؛ رویارویی انسان‌هایی در اوج انسانیت است، در برابر انسان‌هایی در اوج پستی. هر انسان باوجدانی وقتی به یاران و دشمنان امام، به کاری که امام و یارانش انجام داده‌اند و به رفتاری که دشمنانشان با آنها داشته‌اند، بنگرد تردید نخواهد کرد که امام حسین(ع) و یارانش سمبل ارزش‌های انسانی هستند. کربلا و عاشورای امام حسین(ع) تابلویی از همه خوبی‌ها و کربلا و عاشورای ابن زیاد و عمرسعد، تابلویی از همه زشتی‌ها و پلیدی‌ها است.
 
یکی از اصلی‌ترین اهداف تشویق به گریه برای امام حسین(ع)، آگاهی از هدف حرکت امام است؛ زیرا کربلا نماد تقابل حق و باطل و نزاع هابیلی و قابیلی و گریه و گریاندن و تباکی در حقیقت، همراهی و هم‌نوایی با حق و حق‌خواهان و عدالت‌طلبان و اعلام نفرت و انزجار از باطل و ستم ستمگران است و این معنای واقعی تولا و تبرا است که از دستورات مهم قرآن و از اصول عقاید اسلامی است. تولا به معنای دوست داشتن خداوند و دوست داران خدا و خداخواهان و تبرا به معنای دشمنی با دشمنان خدا است. انسان در حالت گریه و تأثر قلبی، به عمل به دستور‌ها و وجدان و رفتار‌های اخلاقی توجه خاص دارد. توجه به این هدف در زیارت نامه‌ها به خوبی مشاهده می‌شود. در زیارت وارث، امام حسین(ع) وارث انبیا از آدم تا حضرت خاتم معرفی شده است. شعار‌های «کل یوم عاشوا وکل ارض کربلا» و نیز «یالیتنا کنا معک فنفوذ معک فوزا عظیما» و شعار‌های همانند آن، در این راستا و هر تبلیغی که بتواند رقت قلب و گریه ایجاد کند، بالاترین تأثیر را خواهد داشت.
انتهای پیام
captcha