به گزارش خبرنگار ایکنا؛ در آغاز این نشست، رحمانی ضمن تأکید بر پدیده تغییر دین در جامعه ایران عنوان کرد: بحث تغییر دین از مباحثی است که به طور جدی و گسترده در کشور مطرح است و شامل تغییر مذهب از تشیع به مذاهب دیگر، ورود اشکال جدید دین و رکود دینداری سنتی و تاریخی میشود که نهادهای سنتی دین حامل آن هستند.
وی ادامه داد: مسئله تغییر دین یک مسئله به شدت پیچیده است و مسئلهای صرفا پژوهشی نیست. وقتی از تغییر دین حرف میزنیم یک نگاه منفی به آن وجود دارد و نوعی انگ و اتهام است؛ به همین دلیل این مسئله همواره پنهان مانده و زیر پوست شهر موجب تشکیل کلیساهای خانگی شده است. به عبارت دیگر تغییر دین امر مشروعی تلقی نمیشود. باید به این نکته توجه داشت که آدمها دین را از لحاظ فکری و اعتقادی به اشکال مختلف تجربه میکنند. جامعه ایران همواره اشکال مختلفی از دینداری را در خود داشته است و این گونه نبوده که تنها یک دین در کشور حاکم باشد.
وی اظهار کرد: از دهه 50 و همزمان با انقلاب اسلامی یک موج جدیدی از دینداری شکل گرفت و آن دینداری حاکمیتی یا دینداری سیاسی بود. در این جریان، دین و سیاست با هم ممزوج شد به نحوی که اگر شما مثلا در راهپیمایی روز قدس که امری سیاسی است شرکت نکنی، احساس میکنی عملی غیردینی انجام دادهای. باید به این نکته توجه داشت که اصولا اعتقاد به این امر یک دینداری یک امر ثابتی است صرفا یک اسطوره است.
وی ضمن انتقاد از نگرش منفی نسبت به پدیده تغییر دین افزود: سخن من این است که کلیشه تغییر دین را مهیب نکنیم و بزرگ جلوه ندهیم. جامعه ایرانی تا چند دهه قبل متشکل از عشایر و روستاها بود. دادههای تاریخی از زندگی عشایر گویای اشکال دیگری از صورتبندی دین در زندگی مردم است؛ حتی مراحل شخصیتی آدمها در طول عمر، از دوران نوجوانی تا دوران پیری، سبب میشود که افراد در طول زندگی خود دینداریهای متفاوتی داشته باشند. توضیح آنکه آنچه در شخصیت شما رخ میدهد موجب میشود از سن 18 سالگی تا مثلا 80 سالگی تلقی واحدی از دین نداشته باشید.
رحمانی ادامه داد: ما نباید این مفهوم را مهیب جلوه دهیم. امروزه در شهرهایی که عنوان مراکز سکولاریسم شناخته میشوند کلیساهای پرشوری وجود دارد و مردم برای امورات عادی زندگی خود از کشیشان استمداد میطلبند. از این مطلب روشن میشود که مسئله سکولاریسم مسئله گروه نخبگان است که آن را به کل جامعه تعمیم دادهاند. نکته اساسی این است که وزن دینداری در جامعه کاسته نشده است، بلکه جلوههای آن تغییر کرده. من میتوانم نشان دهم که ما هنوز مؤلفههای 10، 15 هزار سال پیش در مواجهه با امر قدسی را کماکان رعایت میکنیم.
وی افزود: باید گفت مسئله تغییر دین به دلیل تشکیل حکومت دینی در جامعه ایران به عنوان مسئله حساس و به شکل تابو تلقی میشود. ما برای بررسی وضعیت دینداری دو مدخل پیش رو داریم: یکی اینکه به صورت پیشینی تعریفی از دینداری ارائه بدهیم و بگوییم دین دارای این شاخصهاست، آنگاه نسبت گرایش مردم به آن را مورد بررسی قرار دهیم. مدخل دوم به صورت پسینی است؛ یعنی ببینیم این مردمی که درباره آنها حرف میزنیم، چه نوع دینداری را ترجمه میکنند، آنگاه از مجموع این توصیفات یک مدل بسازیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه در پاسخ به پرسشی در خصوص پدیده گذار از مناسکگرایی در سبک دینداری جدید در جامعه عنوان کرد: اصولا نمیشود دین را بدون آیین و مناسک داشته باشیم. انقلاب اسلامی ایران با روی کار آمدن یک قشر حاکم به نام روحانیت شکل گرفت که گفتمان اساسی آن گفتمان فقاهتی بود و گفتمان فقاهتی یک نوع صورت فرمالیسم از دین است. البته جامعه راه آنها را پی نگرفت؛ چنانکه شاهد هستیم، بیشترین سطح مشارکت مردم در مناسک دینی در نماز جماعت نیست، بلکه در عزاداریهاست که همواره از طرف نهاد رسمی دین و گفتمان فقاهتی مورد مناقشات بسیار بوده است.
وی تصریح کرد: در انقلاب یک فضای متفاوتی وجود دارد. در آغاز انقلاب اسلامی جامعه به سمت تجربه شاخصههای دینداری شیب برداشت، اما با گذشت یک دهه از آن و همزمان با رحلت امام خمینی(ره)، جامعه به سطح نرمالی از دینداری رسید. وقتی میانگین شاخصهای دینداری را مورد ارزیابی قرار دهیم، شاهدیم که دینداری در سطح نرمال است. همواره نه اینگونه است که همه مردم دیندار باشند و نه اینگونه است که همه مردم بیدین باشند. حتی خود انسان هم در تمام مقاطع عمر خود، نه مطلقا دیندار است و نه مطلقا بیدین. جامعه ما الآن در وضعیت نرمال شدن شاخصهای دینداری است؛ گرچه مناسک تغییر کرده است و تمایل مردم از مناسک جمعی که حکومت روی آنها دست میگذرد، به سمت مناسک مردمیتر کشش پیدا کرده است.
گزارش از مصطفی شاکری
انتهای پیام