حجتالاسلام والمسلمین فتحالله نجارزادگان، استاد پردیس فارابی دانشگاه تهران، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، به بیان نکاتی درباره «تفسیر علی ابن ابراهیم قمی» پرداخت و اظهار کرد: علی ابن ابراهیم ابن هاشم قمی، از محدثان نامور شیعی و هم عصر امام حسن عسکری(ع) است و تا سال 307 هجری قمری در قید حیات بوده است. فوقالعادگی این شخصیت در این است که مرحوم کلینی، حدود دو سوم روایات کتاب «کافی» را از ایشان نقل کرده و به عبارت دیگر، ایشان استاد ثقهالاسلام کلینی است که بسیار در جایگاه حدیثی شیعه دارای اهمیت و پرارج است.
علی ابن ابراهیمقمی؛ نخستین مجتهد شیعی
وی در پاسخ به پرسشی درباره ویژگیهای تفسیری علی ابن ابراهیم قمی، اظهار کرد: هنگامی که به تفاسیر ایشان نگاه میکنیم، نکته قابل توجه، این است که ایشان در برخی از این تفاسیر، خودشان نظر دادهاند، به نقل روایات اکتفا نکرده و معنای آیات را گفتهاند. شاید از این نظر بتوانیم بگوئیم اولین کسی که در تفسیر شیعی مسیرهای اجتهادی را پیموده، این مرد بزرگ و محدث نامور است.
وی افزود: درباره این تفسیر، دو بحث وجود دارد؛ اول اینکه اصلا این تفسیر با این شکلبندی که الان دست ماست، متعلق به ایشان هست یا نیست؟ و بحث دیگر درباره محتوا و شیوه تفسیری این کتاب است. تقریبا به طور قطع میتوانیم بگوئیم این تفسیر که اکنون در دست ماست، بالجمله متعلق به ایشان نیست، اما فیالجمله متعلق با ایشان است؛ دلیلش هم این است که ما میتوانیم این تفسیر را به دو دوره تقسیم کنیم؛ همان کاری که آیتالله استادی انجام دادند.
همه تفسیری که اکنون در دست ماست، متعلق به علی ابن ابراهیم قمی نیست
نجارزادگان ادامه داد: آیتالله استادی، معتقدند این دو دوره از زمان علیابن ابراهیمقمی تا زمان علامه مجلسی و از دوران علامه مجلسی تا قرن یازدهم است و از قرن یازدهم تاکنون، این تفسیری که در دست ماست، همان است که در دست علامه مجلسی بوده است. وقتی به محتوای این تفسیر نگاه کنیم، متوجه میشویم که برخی از این محتواها با سند علی ابن ابراهیم قمی نیست؛ از طرفی دیگر مقدمهای که این تفسیر دارد، معلوم نیست متعلق به ایشان باشد.
استاد پردیس فارابی دانشگاه تهران ادامه داد: در پایان تفسیر آمده است: «حدثنی ابوالفضل العباس العلوی قال حدثنی علی بن ابراهیم قمی». ما نمیدانیم که این ابوالفضل عباس علوی کیست و شخص کاملا مجهولی است. تا جایی که بنده اطلاع دارم، در کتب رجالی سخنی درباره این شخص گفته نشده است؛ بنابراین این تفسیر به تعبیر فنی، با شاگرد با واسطه علی ابن ابراهیم قمی، یعنی ابوالفضل عباس علوی به دست ما رسیده است.
وی افزود: اینجاست که این امر از اعتبار این کتاب میکاهد؛ چون ناقل این تفسیر معلوم نیست چه کسی است. هنگامی هم که متن را مشاهده میکنیم، در جاهایی تصریح میکند که این روایت در عبارت علیابن ابراهیمقمی نیست که از جمله میتوانیم این موارد را در تفسیر آیات پایانی سوره حشر مشاهده کنیم که در آنجا روایتی میآورد و میگوید این روایت در عبارت علیابن ابراهیمقمی نیست و این نشان میدهد که نمیتوانیم این تفسیری که اکنون در دست ماست را از آغاز تا فرجام متعلق به علیابن ابراهیمقمی بدانیم.
تفسیر علی ابن ابراهیم قمی از اعتبار ساقط نیست
این مدرس دانشگاه تاکید کرد: صرفا بخشی از این کتاب متعلق به علی ابن ابراهیم قمی است و نکته قابل توجه در آن بخشی که متعلق به ایشان است این است که تفاسیر را با سند بیان کرده و یا دیگاههای خودشان را گفتهاند و نمیتوانیم بگویم تمام این تفسیر از اعتبار ساقط است؛ چون روایاتی که با سند علی ابن ابراهیم قمی در متن نقل میشود، در کتابهای دیگری هم هست و خود محتوا و مضمون نشان میدهد که این روایت از معصوم است.
نجارزادگان تصریح کرد: تا قبل از قرن دهم، ایشان تفسیری داشتهاند که نجاشی و شیخ طوسی از این کتاب با عنوان «کتاب التفسیر» یاد میکنند و میگویند وی چنین کتابی دارد؛ پس اصل اینکه ایشان کتابی داشته، درست است و در فهرست ندیم که به ابنندیم معروف است هم آمده است که علیابن ابراهیم قمی، کتابی با عنوان «کتابُ اختیار القرآن» دارد و اگر بخواهیم بفهمیم چند درصد این کتابی که در دست ماست، متعلق به ایشان است، منبع درست، دقیقا همانی است که نجاشی، شیخ طوسی و ندیم بیان کردهاند.
نجارزادگان ادامه داد: آیتالله استادی میفرمایند «بنده در این کتاب مروری داشتهام و این تفسیر را با کتاب «تاویل آلایات الظاهره» مقایسه کردهام و متوجه شدهام این کتاب با آنچه مرحوم آسترابادی و مرحوم طبرسی نقل کردهاند، دارای اختلاف فراوان است و این اختلاف فراوان به ما میگوید این تفسیری که در دست ماست، نمیتواند همان تفسیر علیابن ابراهیمقمی باشد.
جایگاه تفسیر علی ابن ابرهیم قمی در منابع شیعی
نجارزادگان در پاسخ به پرسشی درباره جایگاه این تفسیر در میان منابع تفسیری شیعه اظهار کرد: در مجموع، این تفسیر، گنجینهای ارزشمند است، اما نیاز به اصلاح دارد که در عرف حدیثپژوهان، با توجه به قراین و شواهدی که میتوانند در کتابهای دیگر پیدا کنند، میتوان این اصلاحات را انجام داد یا به نحو بهتر، روایاتی که این تفسیر دارد، اگر موافق با کتاب خداست، میتواند برای ما قابل استفاده باشد.
وی افزود: بنابراین اگر اکنون این تفسیر، اولا دچار این مشکل است که ما نمیدانیم ناقل این تفسیر کیست و ثانیا تفاوت این تفسیر با آنچه که بزرگانی همانند مرحوم طبرسی و آسترابادی نقل کردهاند، فراوان است و ما را به شک میاندازد؛ اینها موجب نمیشود که ما بگوئیم این تفسیر به کلی از حَیّز اعتبار ساقط است، چون متخصصان فن میتوانند از این تفسیر بهره فراوانی ببرند.
نقاط برجسته تفسیر علیابن ابراهیم قمی
این مدرس دانشگاه در پاسخ به پرسشی درباره نقاط برجسته و قابل اعتنای این کتاب عنوان کرد: برجستگی این تفسیر، قدمتش و خود شخصیت علیابن ابراهیمقمی است که حق بزرگی به گردن شیعه دارد. نکته برجسته دیگر، این است که ایشان هم عصر امام حسن عسکری(ع) بوده است؛ از طرف دیگر، اگر بخواهیم در شیوه تفسیری این کتاب تامل کنیم، میتوانیم بگوییم که این تفسیر به نحوی باطنگراست؛ البته منظور از باطنی به معنای مردود و باطلش نیست، بلکه چون مستند به روایات معصومین است میگوئیم باطنگراست.
نجارزادگان در پایان اظهار کرد: این معانی بطونی باعث نمیشود ما بگوئیم هر تفسیر باطنگرایی باطل است؛ چون علی ابن ابراهیم قمی، خودش یک محدث است و درآن عصر، اغلب محدثین به نقل روایت اکتفا میکردند و بعید نیست که این دیدگاه را از روایات گرفته باشد؛ بنابراین، این تفسیر، یک وجه غالبش که باطنگرایی است به معنای سقوط از اعتبار نیست، بلکه چون این روایات باطنی با ملاک و معیار و ضابطه است، میتوان ضوابطش را کشف کرد و در شیوههای تفسیری روی این مسئله کار شده است.