برگهای زرين حيات علامه حلی با تعهد و صداقت مزين و با تار و پودی از اخلاص و محبت شيرازه شده است. مرزبان بيداری كه فقه شيعه و معارف اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام را در سايهسار ولايت پاسداری كرد و فقاهت را با درفش ولايت برافراشت.
چنانكه نقل است مولای متقيان علی عليهالسلام در مسير حركت از كوفه به صفين بر تپههای بابل روی تل بزرگی ايستاد و اشاره به بيشه و نيزاری كرد و اين سخن را فرمود: اينجا شهری است و چه شهری!
اصبغ بن نباته از ياران نزديك حضرت عرض كرد: يا اميرالمؤمنين(ع)! میبينم از وجود شهری در اينجا سخن میگويی، آيا در اينجا شهری بود و اكنون آثار آن از بين رفته است؟
(از ايوان طلای اميرالمومنين عليهالسلام دری به رواق علوی گشوده است. پس از ورود به سمت راست، حجرهای كوچك دارای پنجره فولادی، مخصوص قبر شريف علامه حلی است. زائرين بارگاه علوی در مقابل اين حجره توقفی كرده، مرقد شريفش را زيارت میكنند و از روح بلندش مدد میجويند.)
فرمود: نه ! ولی در اينجا شهری به وجود میآيد كه آن را «حله سيفيه» میگويند و مردی از تيره بنی اسد آن را بنا میكند و از اين شهر مردمی پاك سرشت و مطهر پديد میآيند كه در پيشگاه خداوند مقرب و مستجاب الدعوة میشوند.
در شب 29 رمضان 648 ق. در اين شهر فرزندی از خاندانی پاك سرشت ولادت يافت كه از مقربان درگاه باری تعالی قرار گرفت. نامش حسن و معروف به آيتالله علامه حلی است. مادرش بانويی نيكوكار و عفيف، دختر حسن بن يحيی بن حسن حلی خواهر محقق حلی است و پدرش شيخ يوسف سديدالدين از دانشمندان و فقهای عصر خويش در شهر فقاهت حله است.
علامه حلی از طرف پدر به آل مطهر پيوند میخورد كه خاندانی مقدس و بزرگ و همه اهل دانش و فضيلت و تقوا بودند. از آنها آثار و نوشتههای گرانقدر به يادگار مانده كه تا به امروز و در امتداد تاريخ مورد استفاده دانشپژوهان قرار گرفته است. آل مطهر به قبيله بنیاسد كه بزرگترين قبيله عرب در شهر حله است پيوند میخوردند كه مدت زمانی حكومت و سيادت از آنها بود.
منزل شيخ سديدالدين كه سرشار از كرامت و تقواست، كودكی را در خود جای داده كه مايه افتخار آن است. حسن فرزند شيخ گرچه هنوز از عمرش چند سالی بيش نگذشته، با راهنمايی دلسوزانه پدرش برای فراگيری قرآن مجيد به مكتبخانه رفت و با تلاش و پيگيری مداوم و هوش و استعداد خدادادی كه داشت در زمان كوتاه خواندن قرآن را به خوبی ياد گرفت.
فرزند شيخ نوشتن را در مكتبخانه آموخت ولی به اين مقدار راضی نشد. از اين رو نزد معلم خصوصی خود رفت و در محضر شخصی به نام «محرم » با تلاش و جديت فراوان در اندك زمان نوشتن را به خوبی فرا گرفت.
حسن بن يوسف پس از آموختن كتاب وحی و خط، كم كم آمادگی فراگيری دانشها را در خود تقويت كرد و در مراحل اوليه تحصيل مقدمات و مبادی علوم را در محضر پدر فاضل و فقيه خود آموخت و به سبب كسب اين همه فضيلتها و نيكیها در سنين كودكی به لقب «جمالالدين» (زينت و زيبايی دين ) در بين خانواده و دانشمندان مشهور شد.
جمالالدين در شهر حله بزيست و در محضر فقها، متكلمان و فلاسفه والامقام با كمال ادب زانو زد و از روح بلند و اخلاق و دانش آنان بهره كافی برد و خويشتن را به دانش و تهذيب نفس آراست و به تمام فنون و علوم مسلح شد و از دست آنان به دريافت اجازهنامه اجتهادی و نقل حديث مفتخر شد. حال به اختصار به نام چند نفر از اين اساتيد بزرگوار اشاره میكنيم: شيخ يوسف سديدالدين (پدر ارجمند او)، محقق حلی (602 - 676 ق )، خواجه نصيرالدين طوسی (597 - 672 ق.) سيد رضیالدين علی بن طاووس (597 - 664 ق .)، سيد احمد بن طاووس (متوفا به سال 673 ق.) يحيی بن سعيد حلی (متوفا به سال 690 ق .) مفيدالدين محمد بن جهم حلی ، علی بن سليان بحرانی ، ابن ميثم بحرانی (626 - 679 ق.)، جمالالدين حسين بن اياز نحوی (متوفای 681 ق .)، محمد بن محمد بن احمد كشی (615 - 695 ق )، نجمالدين علی بن عمر كاتبی (متوفا به سال 675 ق )، برهانالدين نسفی، شيخ فاروقی واسطی و شيخ تقیالدين عبدالله بن جعفر كوفی.
جمالالدين حسن، ستاره پر فروغ «آل مطهر» و شهر فقاهت حله هنوز مدت زمانی از تحصيلش نگذشته بود كه با ذوق سرشار خدادادی و علاقه وافر، به تمام دانشهای بشری مانند فقه و حديث، كلام و فلسله، اصول فقه، منطق، رياضيات و هندسه مسلح شد و تجربه لازم را به دست آورد. آوازه فضل و دانش وی به سرعت در سزرمين حله و ديگر شهرها پيچيد و در مجالس درس و محيط فرهنگی نام مقدسش را به نيكی و احترام ياد میكردند و «علامه»اش میخواندند.
علامه حلی در شهر حله حوزه درس تشكيل داد و علاقهمندان و تشنه كامان معارف و علوم اهل بيت عليهمالسلام از كوشه و كنار جذب آن شدند و از دريای بیكرانش سيراب گشتند.
يكی از دانشمندان میگويد: علامه حلی نظيری ندارد نه پيش از زمان خودش نه بعد از آن. كسی كه در مجلس درس او پانصد مجتهد تربيت شد.
از جمله فرزانگان و ستارگانی كه در محضرش زانو زدند و از انفاس پاك و مكتب پر بار فقهی، كلامی و روح بلندش بهرهها بردند از از دست مباركش به دريافت اجازهنامه اجتهادی و نقل حديث مفتخر شدند اينان بودند: فرزند عزيز و نابغهاش محمد بن حسن بن يوسف حلی معروف به «فخر المحققين» (628 - 771 ق )، سيد عميدالدين عبدالمطلب و سيد ضياءالدين عبدالله حسينی اعرجی حلی (خواهرزادگان علامه حلی ) تاجالدين سيد محمد بن قاسم حسنی معروف به ابن معيه (متوفی 776 ق )، رضیالدين ابوالحسن علی بن احمد حلی (متوفی 757 ق )، قطب الدين رازی (متوفی 776 ق .)، سيد نجمالدين مهنا بن سنان مدنی، تاجالدين محمود بن مولا، تقیالدين ابراهيم بن حسين آملی و محمد بن علی جرجانی.
از فضيلتهای او كه در زندگی كمتر دانشمند و علامهای وجود دارد پيروی از مولا و مقتدايش اميرالمومنين (ع) است كه نواحی وسيعی را با مال و دست خود آباد كرد و برای استفاده مردم وقف كرد.
عصر علامه را بايد زمان توسعه فقه و شيعه و حقانيت مذهب اهل بيت عصمت و طهارت عليهمالسلام و در دوره پيشرفت تمدن و دانش در گوشه و كنار جهان اسلام ناميد. چرا كه علامه حلی تلاش و كوشش خستگی ناپذيری در نشر علوم و فقه اسلام بر طبق مذهب اهل بيت نمود و در فقه تحول و شيوه نويی را ارائه كرد.
وی اولين فقيهی بود كه رياضيات را به عنوان دانشی در فقه وارد كرد و به فقه استدلالی تكامل بخشيد. تاثيری كه ديدگاه فقهی، كلامی و آثار علامه گذارده بود محور بحث و تكليه گاه دانشمندان بر طبق نظرات فقهی فقها و دانشمندان شيعی بود.
حضور چنين دانشمندان دلسوز فرهنگ اسلام و ملت در دستگاه مغولان، در پيشرفت علم و جلوگيری مغولان وحشی از تخريب و آتشسوزی مراكز فرهنگی و كتابخانهها، نقش بسزايی ايفا كرد، دانشمندانی كه در انجام اين مهم از آبروی خويشتن سرمايه گذاشتند و همچون شمع سوختند.
حضور فقيه يگانه عصر علامه حلی در ايران و مركز حكومت مغولان خير و بركت بود و با زمينههايی كه حاكم مغول برای وی به وجود آورده بود كمال بهره را برد و به دفاع از امامت و ولايت ائمهمعصومين عليهم السلام برخاست. از اين رو بزرگترين جلسه مناظره با حضور انديشمندان شيعی و علمای مذاهب مختلف برگزار شد. از طرف علمای اهل سنت خواجه نظام الدين عبدالملك مراغهای كه از علمای شافعی و داناترين آنها بود برگزيده شد. علامه حلی با وی در بحث امامت مناظره كرد و خلافت بلا فصل مولا علی عليهالسلام بعد از رسالت پيامبر اسلام را ثابت كرد و با دليلهای بسيار محكم برتری مذهب شيعه اماميه را چنان روشن كرد كه جای هيچ گونه ترديد و شبههای برای حاضران باقی نماند.
پس از جلسات بحث و مناظره و اثبات حقانيت مذهب اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام اولجايتو مذهب اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام، اولجايتو مذهب شيعه را انتخاب كرد و به لقب «سلطان محمد خدابنده» معروف شد. پس از اعلان تشيع وی، در سراسر ايران مذهب اهل بيت منتشر شد و سلطان به نام دوازده امام خطبه خواند و دستور داد در تمام شهرها به نام مقدس ائمهمعصومين عليهم السلام سكه زنند و سر در مساجد و اماكن مشرفه به نام ائمه مزين شود.
يكی از دانشمندان مینويسد: اگر برای علامه حلی منقبت و فضيلتی غير از شيعه شدن سلطان محمد به دست او نبود، همين برای برتری و افتخار علامه بر دانشمندان و فقها بس بود حال آنكه مناقب و خوبیهای وی شمارش يافتنی نيست و آثار ارزندهاش بینهايت است.
آيتالله علامه حلی، عارف و فقيه بر جسته شيعه، در ايران باقی ماند و حدود يك دهم از عمر شريفش در اين خطه گذشت. او در اين مدت خدمات بسيار ارزندهای داشت و در نشر علوم و معارف اهل بيت عليهمالسلام كوشش فراوان كرده و شاگردان زيادی را تربيت كرد.
علامه چه در شهر سلطانيه و چه در مسافرتها به ديگر شهرهای ايران پيوسته ملازم با سلطان بود به پيشنهاد وی سلطان دستور داد مدرسه سياری را از خيمه و چادر، دارای حجره و مدرس آماده كنند تا با كاروان حمل شود و در هر منزلی كه كاروان رحل اقامت كرد خيمه مدرسه در بالاترين و بهترين نقطه منزل برپا شود.
او علاوه بر تدريس و بحث و مناظره با دانشمندان اهل سنت و تربيت شاگردان ، به نوشتن كتابهای فقهی، كلامی و اعتقادی مشغول بود، چنانكه در پايان بعضی از كتابهای خود نگاشته است: اين نوشته در مدرسه سيار سلطانيه در كرمانشاهان به اتمام رسيد. وی كتاب ارزشمند «منهاج الكرامه» را كه در موضوع امامت است برای سلطان نوشت و در همان زمان پخش شد.
علامه حلی پس از يك دهه تلاش و خدمات ارزنده فرهنگی و به اهتزاز در آوردن پرچم ولايت و عشق و محبت خاندان طهارت علهيمالسلام در سراسر قلمرو مغولان در ايران، در سال 716 ق . بعد از مرگ سلطان محمد خدابنده، به وطن خويش سرزمين حله برگشت و در آنجا به تدريس و تاليف مشغول شد و تا آخر عمر منصب مرجعيت و فتوا و زعامت شيعيان را به عهده داشت.
انسانهای نمونه دارای يك بعد و ارزش خاص نيستند، بلكه ارزشهای گوناگون را در خود جمع كردهاند. علامه حلی از شخصيتهايی است كه از هر نظر مصداق انسان كامل است و دارای ابعاد گوناگون و فضيلتهای درخشان. او در تمام دانشها علامه بود و گوی سبقت را از ديگران ربود و ارزشهای ممتازی را كه ديگران داشتند به تنهايی داشت. وی با انديشه و فكر مواج خويش علاوه بر تحولی كه در فقه ايجاد كرد و در عصر خويش مسير انديشه فقها را متوجه مبانی فقه و معارف اهل بيت عصمت و طهارت عليهمالسلام كرد در فنون و دانشهای ديگر چون حديث تحول بنيادی به وجود آورد و دريچهای به روی محققان در طول تاريخ گشود كه مشعل پر فروغی فرا راه آنان شد.
علامه حلی پرچم ولايت را بر افراشت و با تمام وجود از ولايت و رهبری صحيح دفاع كرد. اين عشق سرشار به خاندان طهارت علهيم السلام با گوشت ، پوست و استخوانش آميخته بود و آنجا كه در ارتباط با آنان قلم بر صفحه كاغد میگذاشت با اخلاص برخاسته از اعماق جانش چنين می نگاشت: بزرگترين سرچشمه دوستی و محبت اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام اطاعت و پذيرش حكومت و ولايت آنهاست و قيام بر همان شيوهای كه آنان ترسيم كردند... .
سفارش میكنم كه به محبت و عشق ورزی به فرزندان فاطمه زهرا عليهاالسلام . چون آنان شفاعت كنندگان ما هستند در روزی كه مال و فرزندان برای ما سودی نخواهند داشت ... از چيزهايی كه خداوند بر ما احسان كرد اينكه در بين ما آل علی عليهالسلام را قرار داده است. خداوندا، ما را بر دوستی و محبت آنان محشور كن و از كسانی قرار ده كه حق جدشان پيامبر و نسلش را ادا كردهاند.
پايان زندگی هر كس به مرگ اوست جز مرد حق كه مرگ وی آغاز دفتر است محرم سال 726 ق. برای شيعيان و پيروان راستين اسلام فراموش نشدنی است. عزا و ماتم آنان افزون است. به ويژه حله اين سرزمين مردان پاك سرشت و عاشقان اهل بيت عليهم السلام شور و ماتم بيشتری دارد.
از ايوان طلای اميرالمومنين عليه السلام دری به رواق علوی گشوده است. پس از ورود به سمت راست، حجرهای كوچك دارای پنجره فولادی، مخصوص قبر شريف علامه حلی است. زائرين بارگاه علوی در مقابل اين حجره توقفی كرده، مرقد شريفش را زيارت میكنند و از روح بلندش مدد میجويند.
مروری بر آثار ايشان
اين آثار عبارتند از:
1- الابحاث المفيدة فی تحصيل العقيدة.
2- ابطال الجبر.
3- اثبات الرجعة.
4- اجوبة المسائل المهنائية الاولی، كه جواب سئوالات سيدمهنابن سنان بن عبدالوهاب جعفری حسينی مدنی عبدلی است.
5- اجوبة المسائل المهنائية، كه باز هم جواب سئوالات سيدمهنای مذكور است.
6- الادعية الفاخرة الماثورة عن العترة الطاهرة.
7- الاربعون مسالة فی اصول الدين.
8- ارشاد الاذهان الی احكام الايمان، كه حاوی تمام ابواب فقه بوده و بتصريح بعضی از اجله دارای پانزده هزار مساله است، و نسخه خطی آن در اغلب كتابخانههای عمومی و خصوصی موجود است.
9- استقصاء الاعتبار فی تحرير معانی الاخبار، كه خود علامه در خلاصة الاقوال گويد كه اين كتاب استقصاء بیمانند بوده و در آن هر خبری را كه بنظرش رسيده نقل كرده و در صحت و ضعف سند و كيفيت دلالت آنها مطالبی نگاشته است.
10- استقصاء البحث و النظر فی مسائل القضاء و القدر، و يا استقصاء النظر فی القضاء و القدر. كه آن را در جواب سوال شاه خدابنده راجع بدليل مختار بودن انسان و مجبور نبودن او در افعال خود، نوشته است .
11- الاسرار، در امامت .
12- الاسرار الخفية فی العلوم العقلية من الحكمية و الكلامية و المنطقية، كه نسخه اصلی آن بخط خود علامه در خزانه غرويه موجود است و صاحب الذريعه آن را ديده است.
13- الاشارات الی معانی الامارات، و يا الاشارات الی معنی الاشارات، كه شرح اشارات و تنبيهات ابوعلی سينا است.
14- اَلفَين، يا كتاب اَلالفَين الفارق بين الصدق و المين، كه دارای يك مقدمه و دو مقاله و يك خاتمه است. در مقاله اول هزار دليل به امامت حضرت علی بن ابی طالب عليهالسلام اقامه كرده و در مقاله دوم نيز هزار دليل در ابطال شبهات مخالفين نوشته است. ولی در چاپی كه در ايران شده است از هزار دليل دوم فقط بيست و چند دليل مذكور است، و گويا بقيه كتاب دستخوش حوادث شده است.
15- انوار الملكوت فی شرح الياقوت، كه شرح كتاب ياقوت نام ابواسحاق ابراهيم نوبختی از قدمای متكلمين اماميه است.
16- ايضاح الاشتباه فی ضبط تراجم الرجال (به نقل الذريعة)، يا فی ضبط الفاظ اسامی الرجال (به نقل روضات).
17- ايضاح التلبيس من كلام الرئيس و بيان سهوه و الرد عليه (از الخلاصه خود علامه)، و يا كشف التلبيس و بيان سيرة الرئيس (از محمدبن خاتون)، كه در رد اعتراضات وارد بر شيخ الرئيس ابوعلی سينا است.
18- ايضاح السبل فی شرح منتهی السوال و الامل، در اصول فقه. و نام اصلی آن غاية الوصول الی علم الاصول است.
19- ايضاح مخالفة السنة، در تفسير، حاوی رد دينی مطالبی است كه مخالف كتاب و سنت نبوی است.
20- ايضاح المعضلات من شرح الاشارات، كه شرح اشارات خواجه نصير طوسی است.
21- ايضاح المقاصد من حكمة عين القواعد، كه شرح حكمة العين كاتبی قزوينی است و در 1337 هـ.ش. با مقدمه و فهارس در تهران چاپ شده است.
22- بسط الاشارات، و آن شرح ديگری است بر اشارات و تنبيهات ابوعلی سينا.
23- بسط الكافية، كه مختصر شرح الكافية در نحو است.
24- تبصرة المتعلمين فی احكام الدين، كه بارها در ايران چاپ شده و شروح بسياری بر آن نوشتهاند.
25- تحرير الاحكام الشرعية علی مذهب الامامية، كه شامل تمام ابواب فقه است بدون استدلال. و به تصديق بعضی از اهل فن دارای چهل هزار مساله است.
26- تحصيل الملخص.
27- التحفة، در علم هيئت.
28- تذكرة الفقهاء، در فقه استدلالی اماميه و مذاهب متداول عامه، و در ايران در دو جلد چاپ شده و به تذكره علامه مشهور است.
29- تسبيل الاذهان الی احكام الايمان، در فقه، و در يك مجلد است.
30- تسليك الافهام فی معرفة الاحكام.
31- تسليك النفس الی حظيرة القدس، در نكات و دقايق علم كلام.
32- التعليم التام فی الحكمة و الكلام.
33- التعليم الثانی، كه چندين مجلد بوده و ظاهراً غير از كتاب مقاومات اوست كه شامل مباحثه با تمام حكما است.
34- تلخيص الاحكام، كه ظاهراً همان تلخيص المرام است.
35- تلخيص الكشاف، كه تفسير قرآن مجيد بوده و ظاهراً غير از سر وجيز و قول وجيز و نهج ايمان است كه آنها نيز تفسيرهای علامه است، و شايد هم يكی از آنها باشد.
36- تلخيص المرام فی معرفة الاحكام و قواعد الفقه و مسائله الدقيقة علی سبيل الاختصار، كه دو نسخه از آن در كتابخانه رضويه موجود است.
37- التناسب بين الفرق الاشعرية و السوفسطائية.
38- تنقيح الابحاث فی العلوم الثلاثة، در علوم منطق و طبيعی و الهی.
39- تنقيح القواعد، يا تنقيح قواعد الدين الماخوذة من آل يس.
40- تهذيب الاصول، كه نام اصلی آن تهذيب طريق الوصول الی علم الاصول است. و گاهی آن را به تخفيف، تهذيب الوصول الی علم الاصول، و گاهی نيز تهذيب الاصول نامند.
41- تهذيب النفس فی معرفة المذاهب الخمس.
42- التيسير الوجيز فی تفسير كتاب اللّه العزيز، كه در بعضی نسخ خلاصه علامه، بهمين نام ذكر شده و در برخی نسخ به نام السر الوجيز، و در بعضی ديگر بنام القول الوجيز ذكر شده است.
43- جامع الاخبار، و يا مجامع الاخبار، كه ظاهراً تصحيف همان جامع الاخبار است.
44- الجبر و الاختيار، كه ظاهراً غير از ابطال الجبر است.
45- جواب السوال عن حكمة النسخ فی الاحكام الالهية، كه در جواب سوال شاه خدابنده است، و نام آن وجيزه است .
46- جوابات المسائل المهنائية، كه همان اجوبة المسائل است.
47- جواهر المطالب فی فضائل اميرالمومنين علی بن ابی طالب عليهالسلام.
48- الجوهر النضيد فی شرح منطق التجريد.
49- حاشيه تلخيص الاحكام، كه خود تلخيص الاحكام و حاشيه آن در نزد صاحب معالم بوده و او در مساله جواز طهارت با آب مضاف از آنها نقل میكند.
50- حل المشكلات من كتاب التلويحات، كه شرح كتاب تلويحات شيخ شهاب الدين سهروردی است.
51- خلاصة الاقوال فی علم معرفة حال الرجال، يا فی علم الرجال.
52- خلق الاعمال.
53- الدر المكنون فی علم القانون، در منطق.
54- الدر و المرجان فی الاحاديث الصحاح و الاحسان.
55- الدلائل و البرهان فی تصحيح الحضرة الغروية.
56- الرسالة السعدية.
57- شرح ارشاد الاذهان خود علامه.
58- شرح الاشارات. در مجمع البحرين از شيخ بهائی نقل شده كه شرح اشارات علامه با خط خودش نزد او موجود بوده است. و شايد اين كتاب همان كتاب الاشارات است كه خود شرح اشارات ابوعلی سينا است.
59- شرح تجريد خواجه نصير طوسی، كه به نام كشف المراد است.
60- شرح حكمة العين كه همان ايضاح المقاصد است.
61- شرح شفای ابوعلی سينا، در دو مجلد.
62- شرح قواعد خود علامه.
63- شرح مختصر ابن حاجب.
64- شرح نهجالبلاغه، و يا مختصر شرح نهجالبلاغه، كه ملخص شرح نهجالبلاغه استاد خود ابن ميثم بحرانی است.
65- غاية الاحكام فی تصحيح تلخيص المرام، كه شرح او بر كتاب تلخيص المرام خود است.
66- غاية الوصول الی علم الاصول، كه همان ايضاح السبل است.
67- قواعد الاحكام فی معرفة الحلال و الحرام، كه به قواعد علامه معروف است و چندين مرتبه در تهران چاپ شده و محل توجه اكابر فقها بوده و شروح بسياری بر آن نوشته شده است.
68- القول الوجيز فی تفسير كتاب اللّه العزيز، كه ظاهراً همان التيسير الوجيز است.
69- كاشف الاستار فی شرح كشف الاسرار.
70- كشف الحق و نهج الصدق، كه در مناظره سيد موصلی است.
71- كشف الخفاء من كتاب الشفاء، در حكمت.
72- كشف الفوائد فی شرح قواعد العقائد، در كلام كه شرح كتاب قواعد العقائد خواجه نصير طوسی است و در تهران به چاپ رسيده است .
73- كشف المراد فی شرح تجريد الاعتقاد، در كلام كه شرح تجريد خواجه نصير طوسی است، و بارها در بمبئی و ايران چاپ شده، و به تصديق ارباب تحقيق اگر اين شرح علامه نبود، مطالب كتاب تجريد خواجه نصير با آن همه شروح بسياری كه دارد در بوته اجمال میماند.
74- كشف المقال فی احوال الرجال، كه كتاب رجال كبير علامه است. و خلاصة الاقوال ملخص همين كتاب است.
75- كشف المكنون من كتاب القانون، در نحو، كه مختصر شرح جزولية است.
76- كشف اليقين فی فضائل اميرالمومنين عليهالسلام.
77- الكشكول فی ما جری علی آل الرسول صلیاللهعليهوآله كه برخی آن را ازآن ِ سيد حيدر بن علی حسينی عبيدلی میدانند.
78- المباحثات السنية و المعارضات النصيرية.
79- مبادی الوصول الی علم الاصول.
80-مجامع الاخبار (از روضات)، كه همان جامع الاخبار است.
81- المحاكمات بين شراح الاشارات، در سه مجلد.
82- مختلف الشيعة فی احكام الشريعة، كه شامل مسائل فقهيه خلافيه شيعه از اول فقه تا آخر آن با ادله هر يك از اقوال مختلف و رد و قبول آنها است، و در تهران به چاپ رسيده است.
83- مدارك الاحكام، در فقه. و به نوشته روضات، فقط در طهارت است.
84- مراصد التوفيق و مقاصد التحقيق، در منطق و علم طبيعی و الهی.
85- مصابيح الانوار، در حديث . طبق گفته خود علامه، اين كتاب محتوی تمام احاديث اماميه است و هر حديثی در باب متعلقبه فن مربوط بدان حديث ذكر شده. و هر فنی را به ترتيب حضرات معصومين چندين باب نموده است، مثلاً در باب اول هر فن، احاديث مربوط به آن فن را كه از پيغمبر (صلیاللهعليهوآله) رسيده نگاشته است و به همين ترتيب تا آخر ائمه اطهار عليهالسلام.
86- المطالب العلية فی علم العربية.
87-معارج الفهم فی شرح النظم.
88- المعتمد، در فقه.
89- المقاصد الوافية بفوائد القانون و الكافية، كه حاوی مطالب كافية و جزولية است.
90- المقاومات، در حكمت، كه حاوی مباحثه با حكمای سابق است.
91- مقصد الواصلين، در اصول دين.
92- مناهج اليقين فی اصول دين، كه به نام منهاج اليقين نيز ذكر شد.
93- منتهی المطلب فی تحقيق المذهب، در فقه استدلالی، كه از طهارت تا آخر باب جهاد و مقدار قليلی از باب تجارت در دو جلد درتبريز چاپ شده است. در اين كتاب آراء و مذاهب تمام مسلمين كه در احكام فقهيه دارند ذكر شده، و مولف بعد از رد ادله مخالفين رای و نظر خود را موافق ادله شرعی ذكر میكند.
94- منتهی الوصول الی علمَی الكلام و الاصول.
95- منهاج الاستقامة، كه ابن تيمية در رد آن چند جلد كتاب نوشته است.
96- منهاج الصلاح فی مختصرالمصباح، كه مصباح شيخ طوسی را ملخص كرده و يك باب هم در اصول عقايد به ده باب آن افزوده است كه بين علما و محصلين داير و به باب حادی عشر معروف بوده و شروح بسياری بر آن نوشتهاند.
97- المنهاج فی مناسك الحج .
98- منهاج الكرامة فی الامامة، كه برای شاه خدابنده تاليف كرده و در ايران چاپ شده است.
99 - منهاج الهداية و معراج الدراية فی علم الكلام.
100- منهاج اليقين، كه همان مناهج اليقين است.
101- نظم البراهين فی اصول الدين.
102- النكت البديعة فی تحرير الذريعة فی اصول الدين.
103- نهاية الاحكام فی معرفة الاحكام، كه بقول روضات فقط در باب طهارت و صلاة است.
104- نهايةالمرام فی علم الكلام.
105- نهاية الوصول الی علم الاصول.
106- نهج الايمان فی تفسير القرآن، كه به گفته خود علامه ملخص كشاف و تبيان و غير آنهاست.
107- نهج الحق و كشف الصدق، كه فضل بن روزبهان ردّی بر آن نوشته است.
108- نهج العرفان فی علم الميزان.
109- نهج المسترشدين فی اصول الدين، كه فاضل مقداد شرحی بر آن نوشته و آن شرح را «ارشاد الطالبين الی نهج المسترشدين» ناميده، و متن و شرح هر دو در بمبئی يك جا چاپ شده است.
110- نهج الوصول الی علم الاصول.
111- النهج الوضاح فی الاحاديث الصحاح.
112- واجب الاعتقاد.
113- الوجيزه فی جواب سوال الشاه خدابنده، كه در جواب السوال ذكر شد.
----------------------------------------------------------
تاريخ مفصل ايران، مغول
كشف الظنون
ريحانة الادب ج 3
روضات الجنات
هدية الاحباب
مستدرك الوسائل
الذريعة
منبع: تبيان