روایت خاطرات قرآنی سرهنگ مسگرا/ جلسات قرآن از دانشگاه هاروارد تا دانشگاه پلیس + فیلم
کد خبر: 3259526
تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۰:۲۲
در ظهر دلنشین سرهنگ مسگرا مطرح شد؛

روایت خاطرات قرآنی سرهنگ مسگرا/ جلسات قرآن از دانشگاه هاروارد تا دانشگاه پلیس + فیلم

کانون خبرنگاران نبأ: شاگردان و همراهان سرهنگ مسگرا در ظهر دلنشین وی مطرح کردند: سرهنگ مسگرا در دانشگاه پلیس جلسات بزرگ قرآن را برگزار می‌کرد و زمانی که به دانشگاه هاروارد رفت نیز جلسات قرآن برای ایرانیان برگزار کرد. همچنین از آیت‌الله مرعشی نجفی نیز درجه اجتهاد داشت.

به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، مراسم «ظهر دلنشین استاد سرهنگ مسگرا» با حضور استادان بزرگ قرآنی کشور سیدعباس میرداماد، محسن مظاهری، حبیب مهکام، محمد بنیادی، محمد حاج‌کتابی و حبیب کریمی، از اقوام سرهنگ مسگرا برگزار شد.

پس از تلاوت زیبای قرآن توسط سیدعباس میرداماد از آیات انتهایی سوره واقعه، حبیب مهکام به عنوان پیشکسوت قرآنی مدیریت جلسه را بر عهده داشت، به ذکر فضائل حضرت زینب(سلام الله علیها) پرداخت و گفت: ظهر دلنشین تجلیل از استاد بزرگوار سرهنگ منصور مسگراست. وی مدرس فقید قرآن و دانش‌آموخته مقطع دکتری در دانشگاه هاروارد و از شاگردان استاد مولایی بود که باعث برکات خیر فراوانی در جامعه شد. ان‌شاءالله مطالبی را در این محفل و در این ظهر دلنشین از بیانات اساتید محترم خواهیم شنید همه ما را مستفیذ کند و روح استاد مرحوم شاد و مسرور شود.

محسن مظاهری در ادامه این مراسم با اشاره به سابقه آشنایی خود با مرحوم مسگرا گفت: در سال 1330 بنده برای اولین‌بار در جلسه قرآن ماه مبارک رمضان به خدمت استاد مسگرا رسیدم. در حیاط منزل حاج آقا حیدری در حیاط منزلشان جلسه قرآن برگزار می‌شد. ایشان با هیبت، عبا بر دوش و با محاسن حضور داشتند. پس از جلسه پرسیدم ایشان چه کسی هستند؟ که پاسخ دادند ایشان منصور مسگرا، نوه آقامسگرا هستند. خانه مسگرا در منطقه معروف بود که تقریبا تمام فرزندان در آن منطقه در خانه ایشان به دنیا آمده بودند و به اصطلاح قابله بودند. این آشنایی تا زمانی که در حیات بودند، ادامه داشت.

وی افزود: زمانی که سرهنگ مسگرا به هیئت سنگلج برای یادگیری قرآن آمد محاسن کمی داشت و تازه دیپلم گرفته بود. در آن دوران که سرهنگ مسگرا برای یادگیری قرآن به جلسات قرآن استاد مولایی می‌آمد هنوز برای تحصیل به دانشگاه پلیس نرفته بود و همزمانی که در جلسات استاد مولایی شرکت کرده و در خدمت ایشان تلمذ می‌کرد، وارد دانشگاه پلیس شد. قبل از جلسه سنگلج که استاد مولایی تشریف بیاورند، ایشان جلسه را در شب‌های ماه مبارک رمضان اداره می‌کردند. عکس‌هایی هست که این موضوع را توضیح می‌دهد.

این شاگرد استاد مولایی تصریح کرد: در زمانی مرحوم طالقانی همراه امام(ره) به قم رفتند و آقای مسگرا نیز شهربانی قم را به فرمان امام(ره) بر عهده گرفتند، شب‌های جمعه که می‌شد از قم با ماشین به سنگلج می‌آمدند و جلسه را اداره می‌کردند و دوباره به قم باز می‌گشتند. افراد 10 ساله تا 15 ساله در این جلسات حضور داشتند و ایشان با آن شخصیتی که داشتند به این افراد آموزش می‌دادند.

دیپلم قرآن و شریعت از آیت‌الله طالقانی

مظاهری با اشاره فوق دیپلم قرآن و شریعت مرحوم مسگرا از مرحوم آیت‌الله طالقانی گفت: ایشان در رشته ادیان در دانشگاه هاروارد فوق لیسانس گرفتند. از آنجا که آمدند یک هفته میهمان آیت الله دکتر بهشتی بودند. چیزی که بنده تاکنون نشنیده بودم اینکه ایشان مدرک اجتهاد از آیت‌الله مرعشی نجفی داشتند.

وی با اشاره به جلسات استاد مسگرا در دانشگاه پلیس عنوان کرد: یک بار به همراه استاد مولایی به آمفی تئاتری که دانشجویان نشسته بودند، رفتیم. هنگامی که صلوات می‌خواستند بفرستند نزدیک بود که طاق آمفی تئاتر بالا برود. از آنجا که محیط نظامی بود، یک نامه برای مجوز گرفتن ایشان به مقامات بالا نوشته بودند.

این استاد قرآنی تأکید کرد: مرحوم مسگرا سال‌های سال در دانشگاه پلیس جلسه داشتند. همچنین سالیان طولانی در کهریزک در رفت و آمد بودند و به سالمندان خدمت می‌کردند. در آسایشگاه کهریزک همه معلولان سرهنگ مسگرا را «پدر» صدا می‌زدند و سرهنگ مسگرا نیز معلولان آسایشگاه را با اسم کوچک صدا می‌کرد و برای آسایش معلولان در آن آسایشگاه از جان و دل مایه می‌گذاشت. بنا بود سرهنگ مسگرا در آسایشگاه کهریزک به خاک سپرده شود، اما به دلیل مسائلی که پیش آمد ایشان در بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.

محمد حاج‌کتابی با اشاره به خوشحالی خود از برگزاری جلسه بزرگداشت استاد مسگرا عنوان کرد: هنگامی که در این جلسه وارد شدم و چهره پرفروغ سرهنگ مسگرا را در تابلوی جلسه دیدم، یاد هنگامی افتادم که 13 سالم بود. در یک مجلسی تلاوت قرآن داشتم که خیلی در حال و هوای کودکی به خودم می بالیدم. ایشان آدرس جلسه استاد مولایی را دادند. همان شب به جلسه استاد مولایی رفتم و از همان جلسه به مجلس استاد مسگرا کشیده شدم.

وی افزود: در جلسه ایشان که چندین جوان و نوجوان حضور داشتند. هنگام ورود به جلسه چهره گیرا و متبسم سرهنگ مسگرا این قدر ما را به خودش جلب می‌کرد که ما کمتر می‌آمدیم بیرون بازی کنیم. یک علاقه ستودنی و یک خلوص عجیبی در کار ایشان بود که بعدها به کار ایشان بسیار غبطه می‌خورم. ایشان از اول اذان مغرب که نماز خوانده می شد می نشست تا ساعت 11:30 شب قرآن می خواندند. ذکر مثال‌های زیبا و نکات اخلاقی کاربردی را برایمان بیان می‌کردند.

این استاد قرآن تصریح کرد: آن چیزی که ما را بیش از همه جلب سرهنگ مسگرا می کرد، شیوه برخورد ایشان بود. چون اکثریت شرکت کنندگان در جلسات ایشان زیر 18 سال داشتند. جمع کردن سی، چهل نوجوان قبل از انقلاب و آن هم در ساعت 22 شب و با نبود وسیله، کار بسیار سختی بود. بنده از سال 1350 تا انقلاب در محضر ایشان بودم. هنگامی که سربازی می خواستم بروم، به جلسه ایشان می رفتم و به یاد دارم درباره سربازی با ایشان مشورت کردم.

شیوه گیرا جذاب تدریس

وی با اشاره به حضور استاد صاحب نام در جلسه سرهنگ مسگرا، اظهار کرد: استاد سبزعلی، استاد گرجی و دوستان قرآنی بسیاری را در جلسه ایشان پیدا کردم. از جمله مرحوم استاد اربابی که حق زیادی بر همه قرآنیان داشتند.

حاج کتابی با اشاره به حسن خلق سرهنگ مسگرا تصریح کرد: در طول این چند سال بنده در پشت رحل یک اخم از ایشان ندیدم. جلسه استاد مولایی جلسه رسمی و کلاسیک بود. ما شوخی و فعالیتی که در جلسه استاد مسگرا داشتیم در جلسه استاد مولایی نداشتیم. در جلساتی که منزل استاد منصور مسگرا بودم.

این شاگرد استاد مسگرا با اشاره به شیوه جلسه‌داری استاد خود گفت: نحوه آموزش و جلسه داری ایشان برای بنده واقعا درس بود. اغراق نمی کنم ولی استاد مسگرا از پشت کار، اشتیاق و خلوص بسیار نابی در راه تعلیم قرآن برخوردار بودند.

برپایی جلسات قرآن در دانشگاه پلیس

سیدعباس میرداماد در ادامه جلسه با اشاره به سابقه آشنایی خود به مرحوم مسگرا تصریح کرد: منزل ما نزدیک دانشگاه پلیس بود، بیشتر جهت تلاوت قرآن دعوت می‌شدم. در آن زمان تیمسار «نعمتی» فرمانده دانشگاه پلیس بودند و مرحوم مسگرا همه‌ساله عزم می‌کردند و دانشجویان را بر سر سفره قرآن مهمان می‌کردند. در آن زمان و شرایط این خیلی مهم بود.

وی با اشاره به فضای خاص مسجد دانشگاه پلیس تصریح کرد: در ماه مبارک رمضان مرحوم مسگرا مراسم ختم قرآن می‌گرفت که با جلسات مجمع قاریان استاد مولایی مقارن می‌شد. در بعضی جلسات، ایشان از قاریان مجمع نیز دعوت می‌کردند و به عنوان حسن ختام قرآن می‌خواندیم. این مراسم بود تا اینکه پس از انقلاب مرحوم مسگرا رئیس شهربانی قم شدند و به قم آمدند.

وی افزود: استاد مولایی سالی دو سه بار به مسافرت می‌رفتند. منتخب و جایگزین ایشان برای اداره جلسات در این مدت مرحوم مسگرا بودند. حُسن خلق ایشان در این جلسه همه را جذب می‌کرد. هنگامی که تکه کلامشان بچه‌ها که قرآن می‌خواندند: برو بالا! برو بالا! یعنی اوج بگیر. با کوبیدن دست روی زانوان نهایت تشویق را نشان می‌دادند. با همین کار ساده بچه‌ها کلی ذوق می‌کردند.

وی با اشاره به زحمات سرهنگ مسگرا در افتتاح مؤسسه کهریزک تصریح کرد: ایشان برای راه‌اندازی این مؤسسه زحمات بسیار زیادی کشیدند. در مراسم کلنگ‌زنی در آنجا برگزار شده بود، بنده قرآن خواندم. یادم هست در سال 60 تا 61 بیمار شدم و در بیمارستان حدود یک ماه بستری شدم. در این مدت ایشان خیلی التفات داشتند و پیگیری می‌کردند. در آن دوران برای من حرزی آوردند که بر روی کاغذی نوشته شده بود.

وی با اشاره به حُسن ارتباط با اطرافیان گفت: به هر صورت اظهار محبت به شاگردان و دانشجویان داشتند. بعضی از دانشجویان آن زمان که اکنون بازنشستگان شهربانی هستند از خصوصیات این بزرگ مرد به نیکی یاد می‌کنند. برای ایشان از خداوند متعال علو مغفرت طلب و رحمت طلب می‌کنیم.

اخلاق قرآنی مرحوم مسگرا

محمد بنیادی در ادامه جلسه تصریح کرد: بنده پرچم جلسات قرآنی استاد مسگرا به پیشنهاد استاد مظاهری و دستور استاد مولایی بر عهده گرفتم و سالیانی است که افتخار دارم کرسی درس ایشان را در روزهای جمعه ادامه می دهم.

وی با بیان اینکه بیشتر آشنایی وی با استاد مسگرا در جلسه استاد مولایی بوده است، عنوان کرد: در آن سه سالی که در محضر استاد بودم، به یاد دارم که برخی وقت‌ها در جلسه چهار تا پنج نفر نشسته بودند. ایشان برای این افراد کم‌سن و سال بدون توجه به تعداد و کیفیت آنان به تدریس دقیق قرآن می پرداخت. ایشان نگاه علی السویه به قرآن جویان داشت.

بنیادی تصریح کرد: جامعه ما یک مقدار از اخلاق متعالی قرآنی دور شده است. بنده و اساتیدی که چندین ساعت در محضر استاد مولایی و مسگرا بودیم، از نزدیک با خصوصیات والای ایشان آشنا شدیم.

وی افزود: بایستی ایکنا در مکتب استاد و شاگردی متمرکز شود. شاگردان این دوره و زمانه اساتید متعددی می‌بینند و  ذکر اساتید متعدد پراکندگی شاگرد را می‌رساند. اما در جامعه قدیم قرآنی در شرق و غرب و شمال و جنوب دست می‌گذارید به مکتب استاد مولایی می رسیم. هر کسی در هر گوشه‌ای ریشه‌اش به استاد مولایی می‌رسد.

این استاد قرآن کریم با تأکید بر اینکه باید اساتید ما سنت حسنه استاد و شاگردی را حفظ کنند، گفت: یکی از خصلت‌های قشنگی که در جامعه قرآنی وجود دارد ولی باید تقویت کند، اخلاص در عمل است. استاد مسگرا این اخلاص را داشتند و اکنون موقع افشای آن است. ایشان در آن شرایط سخت از تمام ظرفیت‌ها استفاده می‌کردند که می‌بینم اکنون بعد از سال‌ها در این خبرگزاری اسم ایشان به‌خوبی مطرح می‌شود. این مسئله را به فال نیک می‌گیریم.

حبیب کریمی، از بستگان نزدیک سرهنگ مسگرا در ادامه بیان کرد: بنده داماد سوم سرهنگ حسن مسگرا، پدر سرهنگ منصور مسگرا هستم. بازنشسته اداره حقوقی بانک ملی هستم. در سال 49 به عنوان خبرنگار با سرهنگ مسگرا آشنا شدم. مراسمی از طرف نیروی انتظامی در آنجا برگزار شده بود که جناب سرهنگ معاون آن مرکز بودند. از طرف روزنامه اطلاعات به عنوان خبرنگار به آنجا رفتم. ایشان به من گفتند که می‌شود یک روز هم به آسایشگاه کهریزک بیایید و خبری تنظیم کنید. گفتم بله. تا آن زمان اسم کهریزک را نشنیده بودم. گفتند که صبح زود به آنجا برویم.

وی افزود: ساعت پنج صبح از خواب بیدار شدم. با ایشان ابتدا به ابن بابویه و بعد به امامزاده عبدالله رفتیم. در امامزاده بالای سر یک قبر رفتیم. ایشون گفتند یک فاتحه برای صاحب قبر بخون. اسم روی قبر رو که دیدم و پرسیدم چرا اسم شما بر روی قبر نوشته شده، گفتند: این خانه آخرت من است. البته در آخر هم نگذاشتند در آنجا دفن شود و مبلغ زیادی خواستند و نهایتا در بهشت زهرا دفن شدند. ایشان در فروردین 78 فوت کردند.

درجه اجتهاد از آیت‌الله مرعشی نجفی

کریمی با اشاره به جریان ازدواج با خواهر مرحوم مسگرا گفت: وقتی مرحوم مسگرا متوجه شدند که من قصد ازدواج با خواهر ایشان را دارم از من پرسیدند: قرآن میخوانی؟ گفتم: بله، گفتند: مسکرات می‌خوری؟ عرض کردم: نه. گفت پدر و مادرت را دوست داری؟ گفتم بله. از خانه و حقوق پرسیدند و من پاسخ دادم. گفتند برو در خانه پدرت زندگی کن. بنده نیز 7 سال تمام منزل پدرم زندگی کردم و بقیه سال‌ها را نیز با مادر جناب سرهنگ مسگرا زندگی کردیم. پسرم یکی از شاگردان قرآن بود در همان مسجد شیخ فضل الله بود.

وی با اشاره به تحصیلات سرهنگ  مسگرا تصریح کرد: ایشان دکتری ادیان از دانشگاه هاروارد داشتند. فوق لیسانس الهیات دانشگاه تهران را گرفته بودند. در در دبیرستان دارالفنون هم‌شاگرد مرحوم آیت‌الله مفتح و مرحوم مصطفی چمران بودند. زمانی که جناب سرهنگ مسگرا رئیس شهربانس قم بودند. اولین رئیس شهربانی بعد از انقلاب در قم بودند. زمانی که ما به قم رفتیم ایشان پرسیدند که شما با پسر آیت‌الله مرعشی آشنا هستید؟ کتابخانه عظیمی دارند. پسر آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی در حضور من و جناب سرهنگ مسگرا به مرحوم مسگرا  گفتند یکی از افتخارات من این است که پدر من به شما درجه اجتهاد داده است. این مطلب را آنجا شنیده‌ام ولی مستندی ندارم.

کریمی با اشاره به زحمات سرهنگ مسگرا عنوان کرد: روزهای عید هر سال جناب سرهنگ مسگرا غیر از هزینه‌هایی که با کمک مردم برای کهریزک یا محمدآباد کرج انجام می‌دادند. این بود که ماهی سبزی پلو شب عید را پاک می‌کردند. دستکش دست می‌کردند و دانه دانه تیغ‌های ماهی را بیرون می‌کشیدند و برای افراد ناتوان و سالمند در کهریزک غذا درست می‌کردند. در آنجا نیز خیلی به ایشان علاقه پیدا کرده بودند.

 

 

captcha