شکل‌گیری بُعد جهانی حافظ بر پایه بهره‌گیری از قرآن/ استفاده از ذخائر معنوی آثار مولوی
کد خبر: 3384127
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۸
به بهانه سالروز بزرگداشت حافظ؛

شکل‌گیری بُعد جهانی حافظ بر پایه بهره‌گیری از قرآن/ استفاده از ذخائر معنوی آثار مولوی

گروه ادب: عرفان حافظ شیرازی کاملاً سازگار با روح اسلام و منطبق با تعالیم قرآن کریم است، بر این اساس می‌توان گفت که جهانی شدن حافظ و اینکه بسیاری از شاعران غیر فارسی‌زبان نیز از وی اثر پذیرفته‌اند، ناشی از بهره‌گیری وی از آیات قرآن بوده است.

بیستم مهرماه مصادف با بزرگداشت بزرگمرد عرصه عرفان و رندی، حافظ شیرازی است. مردی که بی‌ریا و بدون تظاهر، کلامش مشحون از آیات و روایات است. رند بودن حافظ به اشعارش رنگ و بوی خاصی بخشیده به گونه‌ای که در قالب رمز و کنایه بکرترین و ناب‌ترین اندیشه‌های انسانی را آن‌قدر شیوا و مأنوس بیان می‌کند که بر اشعارش تفال می‌زنند و لسان‌الغیبش می‌نامند. البته از اشارات و رموز خواجه حافظ شیرازى کسى می‌تواند اطلاع پیدا کند که هم درجه و هم مقام با وی باشد.
ما ایرانی‌ها از وقتی چشم باز کرده‌ایم روی قفسه کتابخانه‌مان دیوان حافظ شیراز را دیده‌ایم و از دیرباز در شب‌های یلدا و در کنار سفره هفت‌سین کتاب حافظ را دست به دست کرده و به آن تفال زده‌ایم، بی آن که بدانیم به راستی فلسفه این کار چیست. حافظ توانسته تاثیرگذاری عمیقی در ذهن انسان‌هایی با ساختارهای شخصیتی گوناگون ایجاد کند که این موضوع تاکیدی بر حضور یک نیروی ماورای اندیشه بشر‌ در ادبیات بدیع وی است. 
شاید علت بقای شعر وی این باشد که شعر نسروده، بلکه شرح زندگی انسان‌ها را در لحظات مختلف به نظم کشیده و شعری که مترادف با معنای زندگی است همیشه در مجرای آن زنده خواهد ماند.
به عنوان نمونه غزل «سلام‌الله ما کراللیالی/ وجاوبت المثانی و المثالی/ علی وادی الاراک و من علیها/ وداراللوی فوق الرمال/ دعاگوی غریبان جهانم/ وادعو بالتواتر و التوالی/ به هرمنزل که رو آرد خدارا/ نگه‌دارش به لطف لایزالی/ منال ای دل که در زنجیر زلفش/ همه جمعیت است آشفته حالی/ ز خطت صد جمال دیگر افزود/ که عمرت باد صد سال جلالی/ تو می‌باید که باشی ورنه سهل است/ زیان مایه جانی و مالی/ بدان نقاش قدرت آفرین باد/ که گرد مه کشد خط هلالی/ فحبک راحتی فی کل حین/ و ذکرک مونسی فی کل حال/ سویدای دل من تا قیامت/ مباد از شور سودای تو خالی/ کجا یابم وصال چون تو شاهی/ من بدنام رند لاابالی/ خدا داند که حافظ را غرض چیست/ وعلم الله حسبی من سوالی» را در وصف حضرت صاحب‌الزمان(عج) سروده و از غیبت و انتظار وی یاد کرده، ولی آن‌قدر اشارات و استعارات این شعر زیباست که بی‌اختیار بر زبان ما جاری می‌شود و به واقع لسان‌الغیب بودن حافظ را نشان می‌دهد.
رمز تفأل ‌از دیوان حافظ  نشئت‌ گرفته و برخاسته از خلق و‌ خوی مردمی وی است. وی از زبان عاشق بی‌قرار‌، معشوق بی‌وفا‌، پدر فرزند گم‌کرده‌، مادر به غم نشسته تا بازرگانی که سودای خام در سر پرورانده و بیماری که از دردی جانکاه رنج می‌برد در اشعارش سخن به میان آورده و این است که هر که دیوانش را بخواند در هر اندیشه که باشد و هر نیتی در دل داشته باشد حافظ با وی هم‌کلام می‌شود. جالب این‌که اعتقاد بر لسان‌الغیب بودن حافظ تنها مختص به عوام‌الناس و حتی مختص به مرزهای داخل کشور نبوده و وسعت این اعتقاد بیش از آن است که بتوان تصور کرد.
تاثیر قرآن بر حافظ
حافظ هم قرآن‌شناس بود و هم بلاغت‌شناس. از شأن نزول آیات با خبر بود و با تفسیر قرآن انس داشت. بنابراین اشاره به قرآن در شعر حافظ بسیار است:
«حافظ به حق قرآن کز شید و زرق باز‌آی/ باشد که گوی عیشی در این میان توان زد
گفتمش زلف به خون که شکستی گفتا/ حافظ این قصه دراز است به قرآن که مپرس
حافظا می‌خور و رندی کن و خوش باش ولی/ دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
حافظا در کنج فقر و خلوت شب‌های تار/ تابود وردت دعا و درس قرآن غم مخور»
چگونه محمد حافظ شد؟
پدر حافظ، بهاءالدین ‌سه پسر داشت که دو نفر از آنها پس از فوت وی به بلاد دیگر رفتند، با این اوصاف مادر محمد وی را به شغل خمیرگیری واداشت. در جوار دکان نانوایی مکتبی واقع شده بود که محمد ساعاتی از اوقات فراغت خویش را در آنجا به حفظ و یادگیری قرآن می‌گذراند و یک چهارم دستمزد خود را به استاد می‌داد. از طرفی در همسایگی  آنها جوانی فصیح و متکلم زندگی می‌کرد که شعر می‌گفت و مردمان شهر پیوسته برای استماع اشعار وی به محله سرازیر می‌شدند. محمد با مشاهده وی شوق شاعری پیدا کرد تا جایی که جمله‌ها و عبارت‌هایی ناموزون را به هم بسته برای دوستان می‌خواند، اما مورد مضحکه واقع می‌شد.
عاقبت از طعنه آنان به تنگ آمده با یأس و نا‌امیدی به آستانه ‌«بابا کوهی» التجا برد و سه روز روزه گرفت و افطار نکرد. شب سوم در عالم رویا بزرگواری را در خواب مشاهده کرد که وی را دلداری داده و گفت: ای حافظ برخیز که مراد تو را برآوردیم. سپس لقمه از دهان خود به دهان وی گذاشته و گفت: فرو‌بر این لقمه را که ابواب علم بر تو گشاده گشت. هنگامی که محمد از خواب برخاست روح و فکر خود را روشن یافت و با تخلص «حافظ» به ناخودآگاه این غزل را به نظم کشید:
«دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند»
شمس‌الدین محمد بالاخره در نتیجه مطالعات زیاد عالمی قوی‌مایه شد و در علوم دینی و ادبی عصر خویش پایه‌ای ارجمند یافت و مخصوصا در مسائل فقهی و مذهبی تأمل بسیار کرد و قرآن را با 14 روایت در سینه حفظ کرده با آوازی خوش می‌خواند و همواره با تخلص حافظ شعر می‌سرود:
«عشقت رسد به فریاد، ار خود بسان حافظ / قرآن ز بر بخوانی در چهارده روایت»
حافظ شاعر‌ عارف‌ و عاشقی است که یک قرن پس از‌ مولوی به‌ دنیا‌‌ آمد و تجربه‌های عشقی ‌معرفتی مولوی را کاملا در اختیار داشت و مسلما از ذخائر تصویری و معنوی آثار مولوی از نظر لفظ و معنی استفاده بسیاری کرد.
حافظ اهل تتبع در دیوان شاعران بود‌، هم در آنها تأمل می‌کرد و هم خود مردی هنرمند، نکته‌یاب و گوهر‌شناس بود و از ذخائر عظیم عرفانی و ادیبی که در اختیار داشت گوهرهای ارزشمند استخراج می‌کرد و در دیوان خود می‌نشاند.
حافظ در طرز شاعری و تتبع شعری تابع خواجوی کرمانی بود:
«خواجو: همچنین رفتست در عهد ازل تقدیر ما
حافظ: کاینچنین رفتست در عهد ازل تقدیر ما
خواجو: خرقه رهن خانه ی خمار دارد پیر ما
حافظ: روی سوی خانه ی خمار دارد پیر ما
خواجو: ای بسا عاقل که شد دیوانه ی زنجیر ما
حافظ: عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما»

در پایان این یادداشت باید به این نکته نیز اشاره کرد که این شاعر قرن هشتم، نه فقط بر شاعران ایرانی پس از خود اثر گذاشته است، بلکه بسیاری از شاعران فارسی زبان که در کشورهای همسایه می‌زیستند نیز از وی بهره گرفته‌اند و اشعار وی بر شاعرانی نیز که فارسی زبان نبوده‌اند هم اثر داشته که گوته از آن جمله است. از این رو می‌توان گفت که ابعاد اثرگذاری حافظ فراتر از ایران بوده و همین رویکرد که قطعا از قرآن کریم اثر پذیرفته است، سبب شده که وی شاعری جهانی باشد. 

captcha