به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، مرحوم «حسین صبحدل» که به مؤذن انقلاب معروف بود و بسیاری از مردم ایران زمین با صدای گرم و ملکوتی او در وقت اذان آشنا بوده و هستند و سرودهای «خمینی ای امام»، «راه امام در کلام امام»، «بانگ توحید»، «طلایهداران انقلاب»، «حماسه رزمندگان»، «ماه محرم»، مناجاتهای رادیو و دعای هنگام تحویل سال و بیش از یک هزار و 300 اثر رادیویی از آثار ماندگار این استاد فقید است، 13 آبانماه سال 1388 پس از تحمل سالها بیماری و در حالیکه در منزل بستری بود به دیار حق شتافت و تنها صدایی از او به یادگار ماند. به بهانه ششمین سالگرد درگذشت این استاد فقید گفتوگویی با «علی صبحدل» فرزند ارشد این مرحوم داشتهایم که در زیر میخوانیم:
علی صبحدل، فرزند استاد حسین صبحدل
مرحوم حسین صبحدل، متولد 1310 در تهران بود که فعالیتهای قرآنی ـ مذهبی خود را از اوایل نوجوانی آغاز کرد. هر چند که در دوران نوجوانی در مغازه کفاشی پدر در بازار تهران مشغول به کار بود اما زمانی که به تدریج با هنر آشنایی بیشتری پیدا کرد کمکم تشویق شد که شغل پدر را رها کند و وارد حرفه مورد علاقه خود شود و فعالیتهای هنری ـ مذهبی خود را از حسینیه ارشاد آغاز کرد.
استادان حسین صبحدل، علی اربابی، هادی فروزان، عباس سلیمی، حمید شاهنگیان، محمد غفاری، محمد خلیل الرحمان در تصویر قابل مشاهده هستند
مرحوم حسین صبحدل 3 فرزند دارد که علی صبحدل فرزند ارشد این استاد فقید درباره شروع فعالیتهای پدر میگوید: پدرم از همان سالهای کودکی و نوجوانی علاقه زیادی به قرائت قرآن و ادعیه داشت و زمانی که در مغاز کفاشی پدربزرگم مشغول به کار بود به این دلیل که پدربزرگم نیز صاحب آواز خوشی بود و با اساتید آواز نیز در ارتباط بود در همان سالهای حضور در بازار ردیفهای آواز سنتی را از دوستان پدرش یاد گرفت و تمرینات خود را آغاز کرد.
علی صبحدل ادامه میدهد: همراه با یادگیری آواز سنتی و ایرانی، دعا و اذان نیز میخواند و در کنار آن تلاوت قرآن نیز داشت تا اینکه به تدریج این هنرها را با هم تلفیق کرد و با انتخاب اشعار بسیار خوب شروع به دعاخوانی و مداحی کرد و سبکی بین آواز سنتی و مداحی را اجرا کرد؛ سبک استاد صبحدل نه آواز سنتی بود و نه مداحیهای معمول، بلکه بین این دو بود و پدرم در آن سالها با تسلطی که روی نغمات ایرانی داشت سبک خاص خود را در مجالس مذهبی اجرا میکرد و کاری که در نهایت ارائه میشد بسیار زیبا و با سوز و گداز مداحی بود.
وی با بیان اینکه استاد صبحدل عهدهدار برگزاری جلسات سخنرانی استاد مطهری و استاد شریعتی بود و ارتباط نزدیکی با این بزرگان بهویژه در حسینیه ارشاد و دیگر مجالس داشت، عنوان میکند: پدر علاوه بر اینکه مقدمات سخنرانی این بزرگان دینی را آماده میکرد خود نیز در این مجالس به مداحی و اجرای برنامه میپرداخت و دعای پایانی این مجالس را نیز خودش قرائت میکرد و فقط برای اول مجلس از یک قاری قرآن دعوت میکرد.
فرزند مرحوم صبحدل به لوحفشرده منتشر شده در مراسم درگذشت پدر اشاره میکند و میگوید: در مراسم فوت پدرم یک لوحفشرده به همت دوستانشان منتشر شد و این لوحفشرده شامل سخنرانی دکتر شریعتی بود که در ایام تاسوعا و عاشورای حسینی ارائه کرده بود؛ در جلسه سخنرانی دکتر شریعتی از قضا آقای خامنهای هم بودند که بین دکتر شریعتی و آقای خامنهای یک گفتوگوی علمی خوبی صورت میگیرد.
علی صحبدل ادامه میدهد: محتوای آن جلسه اینطور بود که استاد صبحدل اشعاری را در رثای امام حسین(ع) میخواند و دکتر شریعتی مطالبی را مرتبط با این اشعار و درباره فداکاری امام حسین(ع) بیان میکرد و آقای خامنهای نیز در تکمیل صحبتهای دکتر شریعتی مطالبی را میفرمودند و یک گفتوگوی علمی و زیبا شکل گرفته بود که به یادگار مانده است.
وی با بیان اینکه استاد صبحدل نشست و برخاست با علما و بزرگان دینی را خیلی دوست داشت، عنوان میکند: پدرم علاوه بر اینکه تمامی اقدامات برای برپایی مجالس سخنرانی دکتر شریعتی، شهید مطهری و... را فراهم میکرد، در قالب فعالیتهای انقلابی خود کتابها و نوارهای دکتر شریعتی را نیز تکثیر و در اختیار دانشجویان قرار میداد. پدرم این نوارها و کتابها را در منزل عمویم نگهداری میکرد که ساواک متوجه شد و یک روز به منزل عمویم هجوم آورد و تمامی کتابها و نوارها را ضبط کرد و عمویم را نیز دستگیر و چند سال در زندان نگه داشت اما عموی من که از شاگردان دکتر شریعتی بود پدرم را به ساواک معرفی نکرد و خودش رفت زندان.
از راست به چپ؛ استادان سیدمحسن خدامحسینی، علی اربابی، حسین صبحدل، محمد خواجوی، عباس سلیمی و محمدرضا صلحجو/ شهریور 1370
علی صبحدل عنوان میکند: کارهای انقلابی استاد صبحدل در واقع کارهای رزمایشی خیابانی و تظاهراتی نبود، هرچند که به یاد دارم ما را با خود به تظاهرات خیابانی میبرد اما فعالیتهای انقلابی او بیشتر در حوزه فرهنگی بود و بیشتر سعی میکرد در حوزه تکثیر نوارها و کتابهای اساتید و بزرگان دینی خدمت کند و مقدمات سخنرانی بزرگان دین را فراهم کند؛ هرچند که در تظاهراتهای بزرگ نیز شرکت میکرد.
وی با اشاره به اجرای سرود «خمینی ای امام» با هماهنگی و اجرای استاد صبحدل و گروه سرودی که با برنامهریزی و مدیریت استاد صبحدل تشکیل شده بود، میگوید: زمانی که امام خمینی(ره) در بهمن 57 وارد تهران شدند استاد صبحدل با هماهنگی دوستانشان سرود خمینی ای امام را در مقابل ایشان اجرا کردند و صدایی که از همه بلندتر بود مربوط به استاد صبحدل بود چرا که پدرم صدای چپی داشت و با وجودی که سنش از دیگر اعضای گروه سرود بیشتر بود اما صدای بلندتری نسبت به آنها داشت که صدای ایشان کاملاً واضح بود.
فرزند مرحوم صبحدل با عنوان این مطلب که پدرم از دهه 60 به بعد در کنار فعالیتهای فرهنگی ـ هنری خود حضور فعالی در جلسات قرآن داشته و در مساجد نیز جلسات قرآن برگزار میکرد، ادامه میدهد: استاد صبحدل در دهه 60 اقدام به برپایی جلسات قرآن در مساجد محله خودمان میکرد و همزمان در چند مسجد از جمله مسجد المهدی(عج) مسجد امام سجاد(ع) و... به آموزش قرآن میپرداخت که البته فعالیتهای قرآنی ایشان تنها محدود به جلسات قرآن این مساجد نبود بلکه ایشان با هیئت قرآنی تشکیل شده در سازمان تبلیغات اسلامی نیز همکاری داشته و در کنار اساتیدی از جمله؛ سیدمحسن خدامحسینی، سیدمحسن موسویبلده، عباس سلیمی و... برنامهریزی به منظور اجرای برنامههای قرآنی و تربیت نوجوانان و جوانان قرآنی را انجام میداد.
وی ادامه میدهد: هیئت قرآنی که در سازمان تبلیغات اسلامی تشکیل شده بود و پدر بنده نیز عضو آن بود در آن سالها مرتب جلساتی را برگزاری کرده و تصمیمگیری درباره اجرای برنامههای قرآنی و تربیت قرآنآموزان را انجام میدادند که ثمره این فعالیتها آن شد که عده زیادی از کودکان و نوجوانان قاری و حافظ قرآن تربیت شدند؛ فعالیت اساتید قرآنی در جهت تربیت قرآنآموزان بدون توقع اجر و پاداش بود و از طریق این فعالیتها و با اهتمام اساتید قرآن بود که موج عظیمی در حوزه فعالیتهای قرآنی در کشور ایجاد شد.
استادان سیدمحسن موسویبلده، مرحوم حسین صبحدل، عباس سلیمی، هادی فروزان و مرحوم علی اربابی و حجتالاسلام هادی غفاری و مهدیان در تصویر قابل مشاهده هستند
علی صبحدل با یادآوری اینکه استاد صبحدل قرآن خواندن را از پدرش یاد گرفته بود و در واقع پدربزرگم استاد قرآن پدرم بود، عنوان میکند: هرچند که پدرم صدای بسیار خوبی داشت و میتوانست قرائتهای زیبایی هم داشته باشد اما در جلسات قرآنی زیاد نمیخواند و بیشتر برای دل خودش میخواند. پدرم بهدنبال این نبود که در مسابقات قرآن شرکت کند، حتی بهدنبال این نبود که خود را در مجالس بزرگ نشان دهد بلکه بیشتر سعی میکرد زمینه رشد و شکوفایی دیگران را فراهم کند و در جلسات و محافل قرآنی بیشتر جوانان را جلو میفرستاد و خودش پشت صحنه بود.
فرزند مرحوم صبحدل ادامه میدهد: به یاد دارم زمانی که پدرم در رادیو فعالیت داشت ظهرها از محل کار خود بیرون میآمد و برای اقامه نماز به مسجد ارگ میرفت تا نماز جماعت به جا آورد، نه اینکه در اداره نمازخانه نداشته باشند، نه، بلکه دوست داشت نماز را در مسجد و به جماعت بخواند؛ پدرم بین دو نماز ظهر و عصر که در مسجد ارگ اقامه میشد دعا میخواند و در واقع قرائت دعای بین نماز ظهر و عصر مسجد ارگ برعهده ایشان بود. پدر همچنین برنامهریزی برای برگزاری کلاسهای قرآن در مسجد ارگ را نیز عهدهدار بود.
وی که با گفتن این مطالب به یاد سالها فعالیت استاد صبحدل در رادیو میافتد، اظهار میکند: فعالیت پدرم در رادیو از سال 58 آغاز شد و زمانی که پدرم وارد رادیو شد بهعنوان مسئول برنامههای معارفی فعالیت خود را آغاز کرده که البته در کنار این مسئولیت، تهیهکننده برنامههای معارفی هم بود و اشعار و متنهای مورد نظر برای هر برنامه را نیز خودش انتخاب میکرد؛ پدرم در سالهای فعالیت خود در رادیو همواره اساتید و بزرگان را به رادیو دعوت میکرد و از آنها برنامه ضبط میکرد و همچنین ارتباط خوبی هم با مداحان داشت و ضمن دعوت از مداحان برای اجرای برنامه در رادیو، درباره روش خواندن مداحان و اشعاری که باید برای مداحی انتخاب میکردند نیز نظر میداد چرا که خودش صاحب سبک بود.
وی با بیان اینکه استاد صبحدل شاگردان زیادی را در زمینه آوازخوانی نغمات ایرانی تربیت کرد، میگوید: پدرم علاقه خاصی به گفتن اذان داشت و هیچگاه از اذان گفتن دریغ نمیکرد و هر جا که فرصت فراهم بود اذان میگفت. به یاد دارم یکبار به مسافرت رفته بودیم و زمانی که در یکی از شهرهای بین راه برای نماز خواندن ایستادیم پدرم قبل از اینکه نماز جماعت آن مسجد آغاز شود رفت و اذان معروف خود را در آن مسجد گفت و حاضران در آن اطراف همه شوکه شدند و میگفتند این آقا اذان شبیه آن اذان معروفی را میگوید که همیشه از رادیو پخش میشود.
علی صبحدل یادآور میشود: زمانی که پدرم در آن مسجد اذان گفت همه دور او جمع شدند و از او پرسیدند شما همان هستید که از رادیو اذان میگویید؟ که پدرم گفت بله همان هستم و این موضوع خیلی برای حاضران در آن مسجد و اطراف مسجد جالب بود. پدرم در آخرین روزها و ماههای زندگی هم به اذان گفتن علاقه داشت و در سالهای آخر عمر خود که بهدلیل بیماری آلزایمر فرازهایی از اذان را یادش میرفت باز هم اذان میگفت و هر بار که به مسجد محلهمان میرفتیم باز هم دوست داشت اذان بگوید.
وی در ادامه میگوید: آخرین بار که با پدرم به مسجد رفتیم پدرم خواست اذان بگوید اما فرازهای آخر را فراموش کرده بود و سعی میکرد که به یاد بیاورد ما یکی یکی فرازها را میگفتیم و او تکرار میکرد اما با این حال باز هم سعی میکرد بلند بگوید و در دوران بیماری خود هم اذان را با صدای بلند میگفت.
فرزند مرحوم صبحدل درباره اذان ماندگار مؤذن انقلاب میگوید: پدرم اولین اذان خود را در سال 53 یا 54 در مسجد جلیلی گفت و به این دلیل که یکی از دوستانش در آن لحظه کنارش بود و ضبط صوتی هم داشت اذان ایشان را اتفاقی ضبط کرد و آن اذان برای همیشه ماندگار شد. زمانی که صدای ضبط بلند باشد اذانگو سعی میکند بلند بخواند و به همین دلیل اولین اذان پدرم در مسجد جلیلی نیز بسیار بلند بود و رسا و اذان معروف پدرم بسیار رسا و در اوج بلندی اجرا شد.
وی در پایان عنوان میکند: پدرم 10 سال بهدلیل بیماری آلزایمر در منزل بودند و فعالیتهای قرآنی خود را کم کردند و پس از سالها تحمل بیماری در 13 آبانماه 1388 از دنیا رفتند و ما را تنها گذاشتند؛ طی سالهایی که پدرم در خانه بستری بود بازهم به جلسات قرآن میرفت و شاگردان ایشان متوجه میشدند که آلزایمر دارد اما ایشان تا جایی که میتوانست کار خود را انجام میداد اما چند سال آخر عمرشان زمانی که بیماری شدیدتر شد دیگر نتوانست به جلسات قرآن برود.
لیلا محمدی