به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، سومین نشست از کرسیهای آزاداندیشی پژوهشکده ادیان و مذاهب با عنوان «نظریهای در باب توحید» با حضور محمدمهدی علیمردی بهعنوان ارائه دهنده و مهدی فرمانیان بهعنوان ناقد برگزار میشود.
این نشست دوشنبه 2 آذرماه 94 ساعت 12:30 الی 14 در سالن کنفرانس امام موسی صدر برگزار خواهد شد.
چکیده نظریه:
قرآن کریم بیشتر بر توحید در خلق و امر و توحید بر عبادت تکیه دارد، متکلمین اسلامی اصطلاح توحید را در چهار مفهوم بهکار میبرند، که عبارت است از توحید در ذات یعنی ذاتش گواه بر یگانگی اوست و این که در مقام ذات و مرتبه ذات برای خدا شریک و ندّ و مثل نیست. مرحوم مجلسی در این خصوص میگویند: لطیفترین مراتب توحید ذاتی آن است که وجود حقیقی منحصر به او است؛ ثانی ندارد؛ به عدد در نمیآید و نمیتوان گفت او یک موجود و فلان شیء هم موجود دیگر است؛ زیرا در مرتبه آن موجود دیگری نیست.
اجمالاً برای توحید ذاتی دو تفسیر میتوان ارائه داد: الف) ذات خداوند یکتا و بیهمتا است و برای او مثل و مانندی متصوّر نیست؛ ب) ذات خداوند بسیط است و هیچگونه کثرت و ترکیبی در آن راه ندارد.
سوره توحید (در قرآن کریم) که بیانگر عقیده مسلمانان در باره توحید است، به هر دو مضمون اشاره دارد: به قسم نخست با آیه وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفْوا أحَد، و به قسم دوم با آیه قُلْ هُوَ اللّهُ أحَد پرداخته است.
توحید در صفات که حاکی از عینیّت صفات با ذات او است. یعنی صفات خداوند از قبیل علم، قدرت، حیات، اراده، ادراک، سمیعیّت، بصیریّت، حقایقی غیر از ذات پروردگار نیستند، عین ذات پروردگارند، به این معنی که ذات پروردگار به نحوی است که همه این صفات بر او صدق میکند. این صفات از نظر مفهوم با یک دیگر تفاوت دارند؛ و در واقعیّت خارجی، یعنی در وجود خدا مغایرت ندارند، یعنی در مقام عینیّت، وحدت دارند. به دیگر تعبیر، ذات خداوند در عین بساطت، همه این کمالات را دارا است؛ بنابر این صفات ذاتی خداوند، در عین قدیم و ازلی بودن، عین ذات او است.
توحید در افعال به معنی آنکه هیچ موجودی در ایجاد و آفرینش با او مشارکت ندارد، و هر فعلی تحت قدرت اوست. یعنی همه کارها (حتی کارهای انسان) به مشیت و اراده خداوند است و به نحوی خواسته ذات مقدس اوست و در نتیجه خداوند همچنانکه در ذات شریک ندارد در فاعلیّت نیز شریک ندارد. هر فاعل و سببی، حقیقت خود و وجود خود و تأثیر و فاعلیّت خود را از او دارد و قائم به اوست. همه قوهها «به او» است (ما شاء الله و لا قوه الا به، لا حول و لا قوه الا بالله) به عبارت دیگر، توحید در افعال به معنای این است که اشیا در عین این که فاعل اثر خود هستند و نسبت اثر اشیاء به آنها حقیقت است، همینطور، خدا فاعل آن اثر است و این اِسناد نیز حقیقت دارد. (به عقیده اشاعره، اسناد فعل به خدا حقیقت، و اسناد آن به غیر خدا مجازی است و به عقیده معتزله، اسناد هر فعلی به فاعل محسوس خود حقیقت، و به خدا مجازی است).
توحید در عبادات به این معنا است، که دعا و نیایش و استعانت مخصوص اوست. یعنی جز ذات پروردگار هیچ موجودی شایسته عبادت و پرستش نیست.
طرح مسئله
آیا به همین مقدار که آگاه شویم دینی بر اساس اعتقاد به یگانگی خدا اظهار یکتاپرستی میکند کافی است آن دین در شمار ادیان توحیدی قرار گیرد؟ و اگر چنین شد، آیا آثاری که در توحید اسلامی بر موحّد مسلمان مترتّب است بر موحّد غیر مسلمان هم مترتّب میشود؟ نظیر اینکه، حضرت علی (ع) فرمودند: التوحید حیاه النفس (آمدی، عبدالواحد تمیمی،1366، ص 85، ح 1385) و یا پیامبر اکرم(ص) فرمود: «قولوا لا اله الاّ الله تُفْلحوا» (المیزان، ج : 18، ص : 202) در حدیث قدسی آمده است «انی انا الله لا اله الا انا مَن اقر بالتوحید دخل حصنی و مَن دخل حصنی امن عذابی» (همان، ج19، ص276، و عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 3) امام رضا(ع) فرمود: قال الله عز وجل لا اله الا الله اسمی من قاله مخلصاً من قلبه دخله حصنی و من دخل حصنی امن عذابی (محدث نوری 1408ق، مستدرک وسائل، ج5،ص 360 آل البیت) و احادیث دیگری نیز با این مضمون وجود دارد که برای توحید آثاری را مترتب میکند.
و یا اینکه، آن آثار صرفاً برای موحدی فرض میشود که از سوی خداوند توسط پیامبر(ص) دعوت به توحید شده باشد و به پاس اجابت به آن دعوت آثار و پاداش بگیرد؛ چنانکه خود فرمود: اَلاّ تَعبدوا الاّ اللهَ انَّنی لکُم منه نَذیرٌ و بشیر" (هود/ 1 و 2) در جای دیگر فرمود: «یا اَیها النَبی انّا اَرسلْنَاک شاهداً و مبشِّراً و نَذیراً و داعیاً الی اللهِ بِاذنه و سراجاً منیرا» (احزاب/45 و46) که در اینجا «رسول بودن» موضوعیّت دارد یا خیر؟ البته آثار فقهی و حکم فقهی نیز بر آن مترتب است که مورد بحث ما نیست.
مسئله دیگر، اهمّیت توحید و بررسی مفهوم یگانگی و کاربرد عدد یک در ادیان است، آیا قرار دادن عدد یک در کنار نام خدا آن دین را توحیدی میسازد و سالکان و پیروانش را موحّد مینماید؟ چنانکه در برخی ادیان چنین شاخههایی پدیدار شده و خدایان را تجلّی یک خدای واحد میدانند.
آیا توحیدگرایی دینی، تحت ضابطه و قانون در میآید، تا هر کس نتواند هر گونه اعتقاد به یگانگی را توحید بخواند؟ آیا کسی که یک بت را میپرستد و تمام صفات خدای مسلمان را به آن بت نسبت میدهد، موحّد است؟ در مرحله پیشرفتهتر، کسی بت را حذف کند و همان ذاتی را که در ادیان ابراهیمی مطرح است با همان صفات مورد پرستش قرار دهد اما به هیچ یک از احکام آن ادیان ملتزم نباشد بلکه برای خود احکام و دستورات دیگری وضع کند، با این حال، آیا میتوان او را موحد نامید و دینش را دین توحیدی خواند؟ یا ملاک توحیدی و غیر توحیدی، بستگی به نوع احکامی دارد که از سلسله ادیان ابراهیمی بر آمده باشد. نکته دیگر طرح تصور درست از خدا و بررسی عمقِ توحید اسلامی و مراتب آن است، تا توحید ناب را، با توحید غیر ناب مقایسه کند.
اهمیت و آثار توحید در اسلام
اکثر آیات قرآن و روایات معصومان(ع) یا مستقیم مربوط به توحیدند یا غیر مستقیم به آن باز می گردند. توجه به این اصل مهم و تبیین ابعاد مختلف نظری و عملی آن در متون وحیانی بر هیچ کس پوشیده نیست. از مجموع تعالیم قرآن و احادیث، خطوط کلّی و مهمّی درباره توحید به دست می آید که برخی از آنها عبارتند از:
1- یکی از آثار مهم و مطرح در توحید اسلامی، آموزه نجات و رستگاری است، و اسلام نجات و فلاح انسان ها را صرفاً در پرتو توحید میداند.. پیامبر اکرم(ص) فرمود: « قولوا لا اله الاّ الله تُفْلحوا » (المیزان، ج : 18، ص : 202 )، «فبالتوحید حرم اجساد امتی علی النار » (همان، ج : 3، ص : 206 ). در حدیث قدسی آمده است «انی انا الله لا اله الا انا من اقر بالتوحید دخل حصنی و من دخل حصنی امن عذابی» (همان، ج: 22 ). این همان نکته و ثمره توحید اسلامی است که باید مورد تأکید قرار داد، تا نشان دهد هر توحیدی امکان چنین ثمرهای را فراهم نمیکند، مگر از راه پیامبری عبور کرده باشد.
2- توحید مایه حیات معنوی فرد و جامعه است چنان که علی (ع) فرمود: التوحید حیاه النفس((آمدی، عبدالواحد تمیمی،1366،ص 85 ،ح 1385). به این دلیل، قرآن کفار را به جهت دور ماندن از توحید، مرده تلقی کرده و آنان را در مقابل زندگان معرّفی میکند ( 7، ص 24 ). «لِّینذر من کَانَ حیاً و یَحِقَ الْقَولُ علَی الْکَافرِینَ»(یس/ 70 ).
3- توحید اصل اساسی و مشترک تمام ادیان الاهی است. «قل یا أهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئاً لا یتخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون الله» (آل عمران/ 64 ) از ویژگیهای این قبیل توحید تأکیدی است که قرآن بر الاهی بودن آن دارد و مسیر عبور همه آنها را واحد دانسته است.
اهمیت توحید اسلامی در دعاها نیز پرتوافشانی کرده است. در روایات ائمه(ع) بهترین دعا، تهلیل، تحمید، تسبیح و تکبیر خدای سبحان برشمرده شده و طرح هر حاجت و درخواستی قبل از حمد و تسبیح و تقدیس خدا نهی شده است. پیام این حمد و ثنا، آن است که در هیچ مقطعی و در هیچ فعلی نباید به غیر خدا معتقد بود و این حقیقت توحید است (الفراهیدی، خلیل بن احمد، 1414ق، ج2،ص، 548) سیره عملی دعا کنندگان و بهره شهودی و حضوری آنان، تأیید دیگری بر مطلب فوق است.
ویژگی توحید اسلامی
سؤالی را که در ابتدا مطرح کردیم یادآور میشویم. اگر دینی در محتوا، توحیدگرایی را تأکید کرد در زمره ادیان توحیدی بهشمار میآید؟ معیار و ملاک توحیدی بودن ادیان چیست؟ آیا توحیدی بودن یک دین شرایطی را لازم دارد؟
یکی از ویژگیهای عمده اسلام اعتراف و شهادت به یگانگی خداوند و رسالت پیامبرش محمد (ص) است که با کلمه توحید یا شهادتین معرفی و بهعنوان دروازه ورود به دین اسلام مورد استفاده قرار میگیرد. این اعتراف شرط اساسی ورود به اسلام است. بند دوم شهادتین کار را سختتر میکند. گواهی دادن به رسالت پیامبر در آستانه ورود، حکایت از چارچوبی میکند که در کلمه توحید گنجانده شده است. این کلمه سه محتوای یگانگی خدا، رسالت و دین را با خود مطرح میسازد. به این معنا که پیش فرض اعتراف به یگانگی خداوند مستلزم قبول ابلاغ دین جدید از سوی خداوند توسط پیامبرش است.
اگر قبول رسالت و ادعای ابلاغ دین جدید را یکی از استوانههای لازم بهشمار آوریم، با فقدان آن در برخی آیین مواجه خواهیم شد. به خصوص که در برخی از ادیان هیچ شاهدی دال بر رسالت مؤسس آن وجود ندارد و در هیچ جایی ادّعای رسالت نکردند و حتی پیامی را از سوی خدا به مردم ابلاغ ننمود، و نیز مدعی تأسیس دین جدید نشد. اما پیروان آن معتقدند که خداوند به او (مؤسس) الهام مینموده است. در یک فرض خوشبینانه و عالی ما این الهام را میتوانیم نمونهای از قبیل، الهام به اولیاء فرض کنیم، که صرفاً به قداست وی مربوط میگردد نه رسالت و نوآوری در دین. آنگاه دعوت به یگانهپرستی از سوی ایشان جنبه تبشیری به خود میگیرد. پس توحید در آن ادیان با فقدان رسالت مواجه است، با این حال، آیا این کمبود و کاستی، توحیدگرایی آن را نفی میکند؟ یا صرفاً نقصانی در آن دین بهشمار میآید، هر چند مفهوم و مضمون توحید را به نوعی در خود گنجانده باشد. حال باید دید آیا مدلول توحید در هر دو دین مذکور یکی است یا متفاوت از هم هستند؟
بررسی و تبین نهایی
پیش از این اشاره شد که غالب بنیانگذار آیینها به شهادت تاریخ به هیچ وجه نه ادعای تأسیس دین جدیدی را داشته و نه مدعی پیامبری بودند بلکه روند تاریخی، از سلسله مرید و مرشد، آیینی را پدید آورده است، که از میان خدایان تنها یگانهپرستی را ترجیح دادند. حال وضعیت چنین توحیدی در مقایسه با اسلام؛ از منظر اسلام چگونه است؟ به نظر نویسنده چنین توحیدی با اشکالاتی مواجه است، از جمله آنها اذن خداوند جهت دعوت مردم است، با استناد به نص معتبر، اجازه داشتن از طرف خداوند یکی از شرایط اطاعت اسلامی است. در نماز میگوییم ایاک نعبد یعنی خدایا، هیچ گروهی را به نام روحانی و به نام قدیس و به نام دیگر عبادت نمیکنیم، کورکورانه اطاعت نمیکنیم، هر کس را تو فرمان دادهای اطاعت میکنیم و هر کس را که تو فرمان ندادهای اطاعت نمیکنیم. اگر رسول خدا را اطاعت میکنیم از آن جهت است که تو صریحا فرمان او را واجب کردهای.
یعنی مسلمان به این دلیل از رسول خدا پیروی میکند که خداوند صریحاً فرمان او را واجب کرده است در سوره توبه فرمود: «ءاتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله» (سوره توبه آیه 31) در حالیکه یهودیان و مسیحیان را مذمّت میفرماید و میگوید: آنان بدون آنکه مستندی از امر خدا داشته باشند، حبرهای خودشان (حبر عالم یهود را گویند) و راهبهای خودشان را، خدای خویش قرار دادهاند و پرستش میکنند. یهودیان و مسیحیان علما و مقدسین خود را به آن شکل که بت پرستها بت را عبادت میکردند عبادت نمیکردند. یعنی آنها را مثلا سجده نمیکردند بلکه فقط در مقابل آنان متعبد بودند، یعنی بدون آن که از طرف خداوند اجازه داشته باشند، مطیع و تسلیم آنها بودند و در حقیقت مطیع میلها و هواهای نفسانی آنها بودند، هر چه آنان به میل و هوای خود میگفتند، اینها میپذیرفتند. خداوند در آنجا میفرماید اطاعت، از حقوق خاصه پروردگار است و دستور هر کس را نمیشود اطاعت کرد. چرا باید حبرها و راهب ها را که خدا دستوری به اطاعت آنها نداده است پیروی کنند؟
مورد دوم، فقدان توحید ربوبی در جنبه تشریع است. تشریع، یعنی احکام و تکالیفی که در دین جعل شده و مربوط به اعتقاد عملی است. بنابراین، توحید در تشریع یعنی اعتقاد به اینکه یگانه قانونگذار شایسته، خداوند است و احدی غیر از او مجاز نیست بهصورت مستقل و در عرض تشریع الهی برای تنظیم حیات بشری قوانینی وضع کند. البته، ابلاغ تشریع الهی باید از طریق غیر خدا، که همان انسانی از جنس بشر است، صورت گیرد، و این انسان هم باید برگزیده الهی باشد؛ چنین تشریعی در آیینهای بشری ابلاغ نشده است. فقدان شریعت در برخی آیینها، بزرگان آن را به تشکیل کمیتهای واداشت تا قانوننامههایی را وضع کنند، بدیهی است این تصمیم صرفاً به نوعی مقررات حقوقی شبیه است نه شریعت دینی.
مورد سوم، فقدان توحید ربوبی در جنبه ولایت به معنی حق سرپرستی است. ولایت به این معنا، از شؤون توحید در ربوبیت است ولایت به معنای حق سرپرستی و اعمال ربوبیت توسط خداوند به دو شکل تحقق مییابد: الف. به شکل ولایت تکوینی (حقیقی) ب. به شکل ولایت تشریعی (اعتباری) اگر خداوند در طبیعت، با اسباب گوناگون تصرف کند و تأثیر بگذارد، ولایت او تکوینی است. اگر تصرف و تأثیرگذاری خداوند بر افعال و رفتار و انسانها باشد، ولایت او تشریعی خواهد بود. خداوند بواسطه ولایت تشریعی که بر مردم دارد، امر دین مردم را تشریع کرده و آنها را هدایت و ارشاد میکند «... فا لله هو الولی» (شوری/9) بنابراین، در اسلام حق ولایت اولاً و بالذات از آن خدا است، چون او ولایت تکوینی و تشریعی دارد و ثانیاً و بالعرض حق کسانی است که خداوند صلاحیت آن را به آنان میدهد و پیروی و اطاعت از ایشان را واجب میشمارد، یعنی مبنای حق در حاکمیت فرمان الهی است و هر حاکمی که بدون فرمان الهی حاکم شود نامشروع بوده و اطاعت از او واجب نیست.
مورد چهارم، فقدان توحید در اطاعت، چون خداوند مالک و رب و خالق انسانهاست و نیز حق است و جز حق نمیگوید و به راه حق علم دارد؛ لذا تنها او شایسته اطاعت مطلق است و اطاعت از غیر او بدون اجازه وی، گام برداشتن در مسیر ضلالت است، و در جای خود ثابت شده است که عینیت اطاعت خدا در اطاعت از قوانین اوست که توسط انبیا بیان میشود. در حالی که در برخی آیین های بشری مثلا آیین سیک اطاعت از خداوند دائم گوشزد میشود.
منتهی چون قوانینی که مستقیماً از طرف خدا توسط رسول و پیامبر آمده باشد و نص قانون الاهی باشد وجود ندارد و صرفاً قوانین اخلاقی که انسانهای مقدس در تعالی انسان بیان کردند اشاره شده است، از این رو میتوان گفت توحید در اطاعت نیز از قوت و دقت لازم برخوردار نیست.
مورد پنجم و ششم، فقدان رسالت، و اجازه از طرف خدا: یکی از شرایط دعوت به توحید؛ داشتن مجوز و رسالت از سوی خداوند است. یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا و داعیا إلی الله بإذنه و سراجا منیرا؛ ای پیامبر ما تو را گواه (گواه امت)، نوید دهنده، اعلام خطر کننده و دعوتکننده به سوی خدا به اذن و و چراغی نورانی فرستادیم. از سوی دیگر درباره همه پیامبران میگوید: لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط؛ ما پیامبران خویش را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و معیار فرود آوردیم تا مردم عدل را به پا دارند... این آیه صریحا برپا داشتن عدل را هدف بعثت پیامبران معرفی کرده است. دعوت به خدا و شناخت او و نزدیک شدن به او، یعنی دعوت به توحید نظری و توحید عملی فردی، اما اقامه عدل و قسط در جامعه، یعنی برقراری توحیدی عملی در اجتماع که هر دو مبتنی به مقام رسالت است و نیز بینه داشتن از طرف خدا دلیل بر این است که مردم در پیروی، اعتماد و اطمینان بیابند. که در آیینهای بشری با فقدان آن مواجه میشویم.
بنا بر این گزارش، دیگر برنامه نشستهای کرسیهای آزاداندیشی پژوهشکده ادیان و مذاهب که با مجوز شورای عالی انقلاب فرهنگی و دبیرخانه حمایت از کرسیهای آزاداندیشی نقد و مناظره برگزار میشود به شرح زیر است:
نشست چهارم: ایده حد وسط در اخلاق اسلامی/ نظریهپرداز سید حسن اسلامی/ ناقد محسن جوادی/ دوشنبه 9 آذرماه 94
نشست پنجم: تبیین یگانهپرستی در متون ودهای و اپهنیشدی/ نظریهپرداز محمد روحانی/ ناقد علیرضا ابراهیم / پنجشنبه 26 آذرماه 94
این نشستها از ساعت 12:30 در سالن کنفرانس امام موسی صدر برگزار میشود.
یادآور میشود، نخستین کرسی آزاداندیشی پژوهشکده ادیان و مذاهب با عنوان «تأثیر گناه بر معرفت از منظر قرآن و حدیث» با ارائه دکتر مصطفی جعفرطیاری و داوری دکتر رضا الهیمنش دوشنبه هجدهم آبانماه برگزار شد.
دومین جلسه این کرسیها نیز با عنوان «بررسی خدمات فلسفه اخلاق بر قلمرو فقه» با ارائه ابوالقاسم فنایی و داوری سیدحسن اسلامی پنجشنبه بیست و هشتم آبانماه برگزار شد.