جامعه ایرانی از همان زمان که اسلام را از عمق جان پذیرفت تا به امروزه همواره دغدغه تبلیغ باورهایی که عاشقانه آن را پذیرفته داشته است. گاه با مرکب و بر پوست حیوانات داشتههای علمی و فرهنگی خود را نشر میدادندو زمانی بر پای منبر علی بن موسی الرضا(ع) در نیشابور مینشستند و صدها هزار قلم به دست بیان میداشتند که امامشان فرمود کلمه توحید دژ و پناهگاه من است.
ایرانیان در برههای ابوعلی سینا شدند و شفاء و قانون نوشتند و در نوبتی ملاصداری شیرازی نام گرفتند و با نوشتن کتاب اسفار اربعه فلسفه و عرفان را با هم تلفیق کردند. ذوق ایرانی نیز زمانی در قالب غزل حافظ و قصاید سعدی نشر یافت و در عصری نیز چون ملک الشعرای بهار در روزنامه در باب آزادی در عصر مشروطه قلم فرسایی کرد.
ایرانیها خوب میدانند که ابزار هر دورهای برای انتقال علم، دانش و تجربه چیست
آری ایرانیها خوب میدانند که ابزار هر دورهای برای انتقال علم، دانش و تجربه چیست، کدام عصر نیازمند شفاء است و کدام دوره نیازمند نقد تیز حافظ و چه زمانی باید از ابزار طنز استفاده کرد و چون نسیم شمال باید در روزنامه طنزهای نمکین و البته تند را مطرح ساخت.
جوان هوشیار ایرانی نیز امروزه به خوبی میداند که یکی از مهمترین ابزارهای عصر حاضر برای انتقال بسیاری از مفاهیم همین گوشیهای هوشمندی است که در دست دارند و پیامهای کوتاهی است که با یکدیگر رد و بدل می کنند.
گاه از این ابزار شبههای نشر میشود و چون موریانه باورهای یک ملت را فرو میریزاند و یا برعکس تنها در چند جمله یک باور دینی را تقویت میکند و خاطرات رزمندگان و شهدایی که جان خود را در راه باورها دادند منتشر میکند.
همه صاحبنظران و کارشناسان بر این باورند که دیگر این گفته که به طور کلی باید شبکههای اجتماعی تلفن همراه را کنار گذاشت جایگاهی ندارد و مهم این است که از این نرم افزارهایی که هر لحظه با ماست در راستای نشر اعتقادات دینی و ملی و حتی استحکام بنیان خانواده استفاده کنیم.
اگر حافظ و نسیم شمال امروز میزیستند
جوانی به طنز میگفت شاید اگر حافظ امروز زنده میبود غزلهای شیرینش را در تلگرام نشر میداد و نسیم شمال طنزهایش همراه با عکسی در اینستاگرام میگذاشت ، شاید ملاصدرا سایتی تأسیس میکرد و مسائل حکمت متعالیه آنجا بیان میکرد.
آری مشکل ما با ابزار نیست، مشکل با برخی محتواهاست. محتواهایی که نه به نفع اخلاق و همبستگی ملی است و نه جایگاهی در رشد و توسعه علمی ما دارد. مسئله با زمانهایی ارزشمند است که گاه بیهوده صرف خواندن جکها و لطیفههایی که در برخی موارد حتی خنده را هم به لب نمیآورد، میشود.
پس باید چارهای اندیشید در اینکه چه کنیم تا از این ابزار به روز استفاده شود تا چند سال دیگر بتوانیم سربلند کنیم و بگوییم ما توانستیم از تلگرام و واتسآپ و اینستاگرام برای انس بیشتر مردم با آیات قرآن، شعر و ادب، حکمت و دانش استفاده کردیم.
اگر روزی به سمت تخصصگرایی در فضای مجازی رفتیم و هر کس بر مبنای علم و دانش و رشته تخصصیاش اقدام به تولید محتوا در شبکههای مجازی کند، شاید آن روز بتوانیم به سمت توسعه علم با استفاده از فضای مجازی حرکت کنیم.
حکیمه بهمنزاده/ خراسان جنوبی