رابطه میان انگیزش هنرجویان و کمال هنر نقالی/ ترابی؛ معلمی نمونه در عرصه هنر
کد خبر: 3493351
تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۱

رابطه میان انگیزش هنرجویان و کمال هنر نقالی/ ترابی؛ معلمی نمونه در عرصه هنر

گروه هنر: علاوه بر ایجاد عطش به دانستن در میان هنرجویان عرصه هنر نقالی و پرده‌خوانی به عنوان هنری در خدمت نقل روایات دینی و قرآنی، باید در میان آنها انگیزه لازم را برای تداوم راه و آموختن تمامی علوم و فنون نقالی به وجود آورد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) ابوالفضل ورمرزیار، هنرمند پیشکسوت نقالی، پرده‌خوانی و نمایش آئینی، در طول دوران فعالیت حرفه‌‌ای خود علاوه بر تلمذ در حضور اساتید صاحب‌نام این هنر، عمده فعالیت خود را معطوف به نقل و پرده‌خوانی روایات دینی، قرآنی و اساطیر ایرانی کرده است. او خود را هنر‌آموخته مکتب نقالی مرحوم ولی‌الله ترابی دانسته و همواره خود را شاگرد پدر نقالی ایران می‌داند. با وی به مناسبت روز معلم گفت‌و‌گویی ترتیب داده شده است که در ادامه می‌خوانید:

ـ از رهگذر این سال‌ها و تا رسیدن به این مقام و جایگاه که به عنوان یکی از مطرح‌ترین هنرمندان نقال و پرده‌خوان مشهور هستید از محضر چه اساتیدی بهره بردید؟

ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که آموختن امری نیست که وقتی انسان به هر مقام و مرتبه‌ای رسید آن را رها کند و در عرصه هنر نقالی و پرده‌خوانی هر چه بیشتر به پیش می‌رویم درهایی روی آدم گشوده می‌شود که نیاز به آموختن برای درک آن فضا و ساحت را بیشتر از قبل می‌کند. علیرغم آنکه در طول دوران آموختن این فن توسط اینجانب اساتید و چهره‌های شهیری نقش ایفا کردند، اما باید بگویم که بخشی از این سری آموزشی و تربیتی من در این فن و هنر به واسطه چیزهایی صورت گرفت که جنبه طنز و غیرمتعارف داشت. با این حال باید از اسامی چون مرحوم ولی‌الله ترابی و علیرضا فرهمند یاد کنم که از محضر استاد ترابی به شکل غیرمستقیم نکاتی را آموختم و هیچ گاه دنبال این هدف نبودم که عیناً از ایشان تقلید کنم و مرحوم فرهمند هم که مترجم کتاب «ریشه‌ها» بود، مورد تفقد مقام معظم رهبری قرار گرفت و در ادبیات و فن تحلیل همواره راهنما و مشوق من بود. در اینجا باید از اساتید دیگری همچون سیدجعفر حمیدی و پیمان شریعتی نیز یاد کنم که مساعی آنها موجب شد که من راه درست و اصولی را در رسیدن به مدارجی که آنها را طی کردم موفق باشم.

ـ اشاره به جنبه‌های طنز و غیرمتعارف در سیر آموختن کردید، ممکن است توضیح دهید منظورتان چیست؟

من آموختن را از موش خرما(راسو) یاد گرفتم! شاید متعجب شوید اما باید بگویم که این حیوان برای شکار خرگوش که حداقل دو برابر جثه اوست به شیوه خاصی عمل می‌کند و به جای اینکه در کمین شکار بنشیند در برابر او حرکات نمایشی و غیرمتعارفی را انجام می‌دهد که ابتدا مورد تعجب و سپس تحیر خرگوش قرار می‌گیرد و به نوعی خرگوش را هیپنوتیزم می‌کند و سپس در یک غافلگیری خرگوش را شکار می‌کند. من از راسو آموختم که با حرکات خاص بدن در حین اجرای یک نمایش نقالی و پرده‌خوانی می‌توان مخاطب را مسحور خود کرد و بیشترین اثرگذاری را روی او داشت. از آنجا که یکی از رموز موفقیت در اجرای نمایش نقالی و پرده‌خوانی ایجاد حس کنجکاوی در مخاطب و ترغیب او برای همراهی با ادامه روایت است، ابتدا باید مخاطب را شناخت و متناسب با میزان درک و نیازهای روحی و روانی او حرکات و گفتار نمایشی به خرج داد؛ مثلاً تجربه نقالی اثر مشترکی در مورد میلاد حضرت رسول(ص) را برای علمای قم و دختران یک دبیرستان دخترانه در شهرک غرب به فاصله چند روز داشتم و قاعدتاً آنچه که محضر اساتید و علمای قم اجرا می‌شود در مقایسه با دختران یک دبیرستان باید متفاوت باشد.  

ـ خود را در اجرای موفق یک نمایش نقالی و پرده‌خوانی بسیار مدیون مرحوم مرشد ولی‌الله ترابی می‌دانید، علت آن چیست؟

همان طور که گفتم من از مرحوم ترابی به این شرط فنون این هنر را آموختم که بعدها تقلیدی مو به مو و کورکورانه از بیان و شیوه روایتی او نداشته باشم که متأسفانه در شرایط کنونی اغلب هنرجویان جوان متأثر از اجرای این هنرمند فقید، فیلم‌های اجرای او را بارها دیده و علاوه بر حفظ طومار نقالی، بیان و حرکات ایشان را مو به مو انجام می‌دهند. من از مرحوم ترابی آموختم که چگونه باید یک داستان را در میدان نقالی و پرده‌خوانی گستراند و بسته به میزان ظرفیت و حوصله مخاطب آن را تا به کجا ادامه داد و جمع کرد، من از ترابی آموختم که چگونه باید با مخاطب و مستمع ارتباط برقرار کرد، در چشمان او نگریست و او را در جریان روایت دخیل کرد و همانند افرادی نبود که در طول اجرای نقالی خود حتی یکبار هم با مخاطب چشم در چشم نمی‌شوند؛ چرا که باید نقال و پرده‌خوان بر روان مخاطب خود تسلط داشته باشند و بدانند که میزان حوصله مخاطب چقدر است، کما اینکه مرحوم ترابی بارها شده بود وقتی با این وضعیت مواجه شد و دید که مخاطب با او همراه نیست، روایت خود را قطع کرد.

ـ غیر از تلمذ در محضر اساتیدی همچون مرحوم ترابی چه مؤلفه‌هایی را در زمینه فراگیری فن نقالی و پرده‌خوانی مفید می‌دانید؟

ولع و حرص زیادی که باید در زمینه مطالعه منابع و کتاب‌ها به ویژه منابع متقدمین داشته باشیم را در خود تربیت کرده‌ام و غیر از شیوه و روشی که با تأسی از اجرای مرحوم ترابی برای خود اختیار کردم، سعی در ازیاد میزان دانش و داشته‌های خود داشته و دارم؛ زیرا همان گونه که مرحوم ترابی علاوه بر روایت اصلی با استفاده از نکاتی سعی در پُر کردن خلأهای نمایشی در طول روایت داشت من نیز باید خود را مسلح به علوم و معلوماتی کنم که در صورت بروز مواقع لزوم آنها را برای استمرار روایت نمایشی به کار ببرم. یک نقال و پرده‌خوان باید به موضوعات فرامتنی اشراف کامل داشته باشد تا با توجه به تفاوت محل اجرا و میزان معلومات مخاطب با استناد بر این دانسته‌ها بتواند نتیجه‌گیری مناسبی متناسب با اوضاع و احوال مخاطب ارائه دهد.

ـ رمز موفقیت مرحوم ترابی که موفق شد نسلی طلایی و تأثیرگذار از نقالان و پرده‌خوانان را تربیت و تحویل جامعه هنری بدهد چیست؟

مرحوم ترابی در عین حالی که ارتباط صمیمانه و دلسوزانه‌ای با شاگردان خود داشت، اما به راحتی معلومات خود را در اختیار آنها قرار نمی‌داد و اعتقاد داشت شاگرد و هنرجو باید خود تشنه و طالب دانش و هنر باشد؛ چرا که اگر بدون ایجاد این عطش معلومات در اختیار او قرار گیرد، به همان راحتی نیز آن را از دست خواهد داد. در اغلب شاگردان دست‌پرورده این هنرمند فقید، این روحیه یعنی جهد و تلاش برای به دست آوردن مهارت‌های هنر نقالی و پرده‌خوانی به وجود آمده بود و به حق شاگردان او برای این منظور تربیت شده بودند و این گونه نبود که تنها مجموعه‌ای از اطلاعات، فنون و دانسته‌ها به شکلی طوطی‌وار و بدون خروجی مؤثر به آنها آموزش داده شده و منتقل شود.

ـ طبق فرمایش پیامبر(ص)، معلمی شغل انبیاست. شاید دلیل این توصیف آن باشد که معلمان هم باید در ارتباط با شاگردان خود زبان و خلقی جذاب، گیرا و مهربان داشته باشند که سبب گرایش و کشش آنها شود. شما ایجاد این نوع رابطه را در ارتباط با شاگردان خود تا چه میزان مورد نظر قرار داده‌اید؟

این نکته‌ای است که هر معلمی باید آن را در ایجاد ارتباط مؤثر و سازنده خود با شاگردش رعایت کند که البته این امر به همان ایجاد ولع در شاگرد و عطش فراوان او برای آموختن کمک می‌کند؛ اما من بیشتر از اینکه در ایجاد ولع و تشنگی در شاگردانم کوشا باشم سعی می‌کنم در آنها انگیزه لازم ایجاد کنم. بگذارید مثالی بزنم؛ به نظر من بهترین نقالی را مادران در زمانی که برای کودکانشان قصه تعریف می‌کنند انجام می‌دهند، با رعایت تمام اوج و فرودهایی که باید به لحن گفتاری خودشان بدهند تا برای کودکشان گوشنواز باشد، این ایجاد رابطه صمیمانه و عاطفی تنها در سایه یک انگیزه ذاتی مادرانه محقق می‌شود و آن اینکه مادر برای آرامش کودک خود، تربیت او تا رسیدن به کمال و سعادت انگیزه دارد. به نظر من اگر در این باره انگیزه داشته باشیم حتی می‌توانیم از مادران‌مان هم نقالی فرا گیریم.

captcha