مخاطبان رسانه ملی مدتهاست که در زمان مشخصی از شبکه سراسری «نسیم» شاهد پخش جُنگها و یا برنامههای ترکیبی شاد و سرگرمکنندهای هستند که با هدف ایجاد نشاط و انگیزه مضاعف در میان مردم تولید میشود و در حال پخش است.
در این میان برنامه «خندوانه» با پیشینه بیشتری نسبت به برنامه «دورهمی» ارتباط مناسبتری با بیننده خود برقرار کرده است که البته بیشترین دلیل این ارتباط به واسطه پخش نسبتاً موفق فصل اول و دوم این برنامه بود، در حالی که «خندوانه» در فصل سوم حقیقتاً حرفی برای گفتن ندارد.
بحث بر سر ساختار و فرم جذاب «خندوانه» و یا «دورهمی» نیست که البته با تدارک آیتمهایی و یا حتی دعوت از میهمانان سعی در جذب مخاطب دارد، اما باید گفت که این دو برنامه به ویژه «خنداونه» که گویا تمام کارهای خوب خود را در دو فصل پیشین ارائه کرده است، اساساً در فصل سوم مطلب جذابی برای انتقال مؤثر به مخاطب به جهت فرهنگسازی و در عین حال ایجاد فضای فرحبخش و شاد ندارد.
در فصل اول و دوم «خندوانه» از یک گروه نویسندگان و اتاق فکری سود میبرد که حداقل با طراحی برخی آیتمهای نمایشی سعی در مطرح کردن برخی معضلات اجتماعی داشت و البته در کنار چنین رویکردی که خط فکری مشخصی را دنبال میکرد، مثلاً با برگزاری مسابقهای که شاید برای نخستین بار در سطح رسانه ملی مطرح بود و برای مخاطب جذابیتهای خاص خود را داشت، یعنی «استندآپ کمدی» توانست بیشترین تأثیر را روی مخاطب خود بگذارد و بیننده تلویزیونی به چنان اعتماد و وثوقی نسبت به این برنامه برسد که پیامهای اخلاقی و فرهنگی آن را نیز از جان دل نیوش کند؛ آیا اکنون و در فصل سوم این برنامه شاهد چنین توفیقی در تولید و پخش این برنامه هستیم؟ که به جرئت باید گفت نه و «خندوانه» دچار افول کیفی شده است.
در مورد مختصات این برنامه و اینکه «خندوانه» آیا توانسته است علاوه بر ایجاد فضای شادمانه در محیط خانههای ایرانی، آموزنده باشد و یا تأثیر نه عمیق، بلکه نسبی خود را روی مخاطب بگذارد با مجید امرایی، کارشناس رسانه و مدیر مرکز تئاتر درمانی گفتوگو کرده و این پرسش مطرح شد که آیا برنامهای در قالب «خنداونه» قادر است آموزنده باشد و علاوه بر آنکه بر لبان مخاطب خنده به ارمغان میآورد، او را به تفکر در مورد هشدارهایی که از سوی مجری برنامه به آنها اشاره میشود وا دارد که پاسخ منفی بود و گفت: همه چیز «خندوانه» در سطح خود باقی مانده است و نتوانسته به زبان طنز کالبدشکافی مؤثر و آسیبشناسی مناسبی از معضلات اجتماعی و سوءرفتارها و اخلاقیات جامعه داشته باشد.
وی ادامه داد: در عالم نمایش مقولهای مطرح است به نام تئاتردرمانی یا سایکودرام؛ یعنی با استفاده از هنر تئاتر، مجموعهای از مسائل و موارد مبتلابه جامعه مطرح و در دید قضاوت و داوری مخاطب قرار گیرد که باید گفت «خنداونه» هر چند که تلاش کرده در این امر موفق باشد، اما از آنجا که تقلیدی از برخی برنامههای ماهوارهای است، بنابراین نتوانسته نیازهای جامعه ایرانی را مرتفع کند و بیشتر در مورد مسائلی صحبت میکند که اغلب مخاطبان پیشزمینهای نسبت به آن ندارند و خود را با آن بیگانه فرض میکنند.
علاوه بر این اظهارنظر باید به مسئله دیگری نیز اشاره کرد و آن اینکه «خندوانه» در فصل اول و دوم خود که براساس یک سنت برنامهسازی در ایران از چهرههای موفق به عنوان میهمان دعوت به عمل میآورد، در فصل سوم نیز فاقد این رویکرد مؤثر و سازنده است و باکس پخش این برنامه فاقد حضور یک چهره محبوب و الگوساز است که به این واسطه اگر قائل به این باشیم که یکی از رسالتهای این برنامه ترویج سبک زندگی اصولی و درست ایرانی و اسلامی با استفاده از معرفی چهرههای موفق است، فصل سوم نتوانسته به این توفیق دست پیدا کند.
«دورهمی» اما برنامه ترکیبی دیگری است که از شبکه نسیم و طی دو شب در هفته به روی آنتن میرود؛ مهران مدیری نیز در ساختار این برنامه تقلیدی از یک برنامه ماهوارهای کرده است، اما باید گفت که در ساختار «دورهمی» جذابیت و کشش مناسبتری نسبت به «خنداونه» در مخاطب ایجاد میشود، هر چند که این برنامه به نسبت «خندوانه» جوانتر است و ممکن است پس از طی چند هفته که گویا بالغ بر 150 قسمت برای آن تدارک دیده شده، آرام آرام تبدیل به یک برنامه خنثی و بدون جذابیت برای مخاطب رسانه ملی شود.
تجربه نشان داده است که یکی از ارکان توفیق آثار مهران مدیری دارا بودن گروه نویسندگان قوی و مسلطی است که سوژه مناسبی را به بهترین نحو پردازش میکنند، اما در «دورهمی» با وجود بکر بودن موضوعاتی که برای پرداختن به آن، هر قسمت این برنامه در نظر گرفته شده است پرداخت مناسبی را شاهد نیستیم و مجدداً این برنامه نیز همچون برنامههای اخیر مهران مدیری به ورطه تکرار افتاده است.
مدتهاست که گروه نویسندگان کارهای مدیری، طنز موقعیت یعنی قرار گرفتن فردی در محیطی نامتجانس را سرلوحه کار خود قرار دادهاند و معمولاً شخصیتی که ایفاگری نقش او را سیامک انصاری به عهده دارد و اتفاقاً در اغلب موارد خردگراست، بنا بر اتفاقات در محیطی قرار میگیرد که شخصیتها و تیپهای آن در تضاد با او هستند، این فضا ظرفیت مناسبی را برای پرداخت نمایشی به موضوعات مورد اشاره در این برنامه فراهم کرده است، اما همان گونه که گفته شد پرداختن به این مقولات در «دورهمی» چندان جذاب از کار درنیامده و ناشی از ضعف در گروه نویسندگان این برنامه است.
«دورهمی» نیز صرفنظر از طنز کلامی و ذاتی مهران مدیری و البته دکور جذابی که همانند «خندوانه» برای آن در نظر گرفته شده است چنگی به دل نمیزند، علاوه بر اینکه تهیهکنندگان این برنامه نیز از دعوت میهمان به برنامه خود برای جذابتر شدن برنامه دریغ نکردهاند، هر چند که میهمانان این برنامه چندان زمینهای برای الگوسازی به ویژه برای نسل جوان در مورد سبک زندگی ندارند، ضمن آنکه دعوت از آنها تنها حکم زنگ تفریح برنامه را دارد و در ادامه خط فکری و روایتی آیتمهای نمایشی آن نیستند.
آنچه که مسلم است دو برنامه «خندوانه» و «دورهمی» به هر دلیلی که بیشتر محبوبیت شخصیت مجری و بازیگران و برگزارکنندگان آن در پیشگاه مخاطب است، در دید کلان جامعه برنامههای موفق و مفرحی هستند، ولی ای کاش حالا که دو ظرف مناسب برای برنامهها در تلویزیون صرفنظر از اینکه تقلیدی باشند یا اوریجینال، به وجود آمده، تلاشی نیز صورت گیرد که محتوا و مظروفی مناسبتر متأثر از بازخورد مخاطبان در آن لحاظ شود تا شاهد پخش برنامههایی آموزندهتر و بامحتواتر در کنار فضای شاد و سرگرم کننده آنها باشیم.