قلم در دست و کفش آهنین به پا برای حفظ منافع
کد خبر: 3515906
تاریخ انتشار : ۲۸ تير ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۶

قلم در دست و کفش آهنین به پا برای حفظ منافع

گروه اندیشه: نقد بخشی از وظایف رسانه‌هاست و البته بسیار مورد تأکید امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، تا جایی که رهبر کبیر انقلاب، نقد را مایه سعادت جامعه می‌دانند اما هستند عده‌ای که به محض انتشار انتقاد، قلم در دست می‌گیرند و کفش آهنین به پا می‌کنند تا مبادا خطری متوجه منافعشان شود.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از استان مرکزی، متأسفانه برخی از مسئولانی که مورد انتقاد واقع می‌شوند، به جای آنکه در مفهوم انتقاد و چرایی آن درنگ کند و از آن به عنوان یک فرصت برای رفع نواقص بهره جویند، ساده‌ترین مسیر را انتخاب کرده و اساساً اصل انتقاد را انکار می‌کنند.
کم نیستند مسئولانی که به محض شنیدن انتقاد یا حتی پیشنهاد، افکار بی‌اساسی همچون منافع شخصی منتقد، چاپلوسی و ... به ذهنشان خطور می‌کند و عده‌ای هم به محض انتشار انتقاد، قلم در دست و کفش آهنین به پا به دنبال فضاسازی علیه منتقد می‌روند که مبادا مواجبشان قطع شود.
 از مشقات منتقد و تهدیدهایی که بعد از انتقاد نثارش می‌شود بگذریم باید قدری به فرهنگ انتقاد پذیری انتقاد کنیم وقتی فردی، رسانه‌ای یا مسئولی از ارگانی انتقاد می‌کند انتظار نیست دست مهربانی به سمتش دراز کند اما حداقل انتظار می‌رود سخنش را با گوش جان شنیده و نواقص را رفع کند مگر اینکه منتقد دست روی زخمی گذاشته باشد که پایه‌های سود و منفعت آن مسئول را سست می‌کند.
البته که این وضعیت درباره همه مسئولان یکسان نیست، هستند مسئولانی که انتقاد را مایه پختگی کار می‌دانند و حتی از نقد و گزارش نواقص، استقبال می‌کنند چرا که معتقدند نگاه فرد منتقد از بیرون بسیار جامع و بی‌حاشیه‌تر از دوستان دور شیرینی است.
این دو وضعیت صرفاً شامل مسئولان و افراد سیاسی یا اقتصادی نمی‌شود خوب یا بد، جامعه قرآنی نیز درگیر همین وضعیت است با وجود اینکه انتظار از جامعه قرآنی بسیار بیشتر است اما متأسفانه برخی به گونه‌ای رفتار می‌کنند که جایگاه اخلاق حسنه زحمتکشان این عرصه را زیر سؤال می‌برند.
امام خمینی(ره) انتقاد را مقابل ثناگویی قرار می‌دهد و در مصاحبه ای می‌فرماید: ما امیدواریم که ایران اولین کشوری باشد که به چنین حکومتی دست می‌یابد؛ حکومتی که کوچک‌ترین فرد ایرانی بتواند آزادانه و بدون وجود کمترین خطر به بالاترین مقام حکومتی انتقاد کند و از او در مورد اعمالش توضیح بخواهد.(صحیفه امام ، ج 5 ، ص 449)
ایشان انتقاد راعامل ضروری رشد و اصلاح فرد و جامعه دانسته و با همین رویکرد ضرورت انتقاد را چنین بیان می‌کنند: انتقاد باید بشود، تا انتقاد نشود یک جامعه اصلاح نمی‌شود، عیب هم در همه جا هست؛ سرتاپای انسان عیب است و باید این عیب‌ها را گفت و انتقادات را بیان کرد.(صحیفه امام ،ج 14 ،ص 401)
امام خمینی(ره) می‌فرماید: انتقاد برای ساختن، برای اصلاح امور لازم است.(صحیفه امام ،ج 14 ،ص366)، ایشان همگان را به گسترش فرهنگ انتقادی دعوت کرده و می‌گویند: در جمهوری اسلامی همه باید با انتقادها و طرح اشکال‌ها راه را برای سعادت جامعه بازکنند.(صحیفه امام ،ج 21 ،ص 249)
امام خمینی(ره) درنامه‌ای به فرزند خویش فرمودند: منشأ خوشامد ما از مدح و ثناها و بدآمدنمان از انتقادها و شایعه افکنی‌ها حبّ نفس است که بزرگترین دام ابلیس لعین است. ماها میل داریم که دیگران ثناگوی ما باشند، گرچه برای ما افعال شایسته و خوبی‌های خیالی را صدچندان جلوه دهند و درهای انتقاد– گرچه به حق– برای ما بسته باشد یا به صورت ثناگویی درآید. از عیب جویی‌ها نه برای آنکه به ناحق است افسرده می‌شویم و از مدح و ثناها نه برای آنکه به حق است، فرحناک می‌گردیم، بلکه برای آنکه عیب من است و مدح من نیست.(من) است که در اینجا و آنجا و همه جا برما حاکم است.(صحیفه ، ج 18 ،ص 5169)
امام خمینی(ره) پس از توصیه به پرورش خصلت انتقادپذیری در خویشتن، می‌فرمایند: ناراحتی‌ها اکثراً از خودخواهی است.(صحیفه ،ج 18 ،ص 5179). اگر انسان خودش را ساخته بود، هیچ بدش نمی‌آمد که یک رعیتی هم به او انتقاد کند؛ اصلاً بدش نمی‌آمد.(صحیفه ،ج 13 ،ص 198)
امام راحل در سخنان خود از شیطان باطنی انسان نام می‌برند که استادانه و به تدریج او را به سوی تباهی می‌کشد و از او فرعونی همچون هیتلر یا استالین می‌سازد. ایشان در این رابطه فرمودند: شیطان باطنی انسان بسیار استاد است و او همچو نیست که ابتدا انسان را به فساد بکشد؛ ابتدا قدم کوچکی را وا می‌دارد که انسان بردارد. این قدم را که برداشت فردایش یک قدم یک قدری بلندتری. انسان را یواش یواش به جهنم می‌فرستد یواش یواش به فساد می‌کشد ... شیطانی که در باطن انسان است با کمال استادی انسان را به تباهی می‌کشد.(صحیفه ،ج 14،ص 368)
امام خمینی(ره) دشمن را دوست واقعی انسان دانسته و از ما می‌خواهد تا خود را در معرض داوری او قرار دهیم و از او بیاموزیم: انسان باید یک کسی که دشمن اوست پیش او برود، ببیند قضاوت او نسبت به این چه هست تا عیب‌های خودش را بتواند بفهمد. انسان نمی‌تواند از دوستان خودش تعلیم بگیرد. وقتی که یک صحبتی می‌کند، ببیند دشمن‌ها چه می‌گویند و تفکر کند که عیب‌ها را دشمن‌ها می‌فهمند. دوست‌ها هرچقدر هم شما عیب داشته باشید و ما عیب داشته باشیم برای اینکه حق را برای حق نمی‌خواهند و باطل را برای  باطل، می‌آیند و می‌گویند که چقدر خوب صحبت کردید و چه مقاله خوبی نوشتید ! چه مقاله کوبنده‌ای بود این ! چطور حریف خودت را منزوی کردی ! چطور حرف‌های حریف خودت را ولو هم صحیح بود باطل کردی ! دوستان انسان، دشمنان واقعی انسان هستند و دشمنان انسان، دوستان واقعی انسان‌اند.انسان باید از کسانی که بر او خرده می‌گیرند، از آنها یاد بگیرد.(صحیفه ، ج 14 ، ص 145-146)
بنیانگذار انقلاب اسلامی عمومیت خطا پذیری و استثنای آن را با صراحت، این گونه بیان می‌کنند: به غیر از رسول اکرم(ص) و ائمه طاهرین(ع)، همه اشتباه می‌کنند.(صحیفه ، ج 11 ، ص 160)
به طور قطع اگر فردی یا مسئولی صلاح کار خود را می‌خواهد از انتقاد استقبال می‌کند و همانگونه که مقام معظم رهبری بارها در دیدار با مسئولان و دانشجویان بر نقد تأکید کردند و سه وظیفه نقد و نظارت، اطلاع رسانی صادقانه و شفاف و طرح و تبادل آراء و افکار در جامعه را متوجه رسانه‌ها دانسته‌اند این عده هر چند قلیل نیز قدری دلسوزانه به امور و آینده کشور به ویژه جامعه قرآنی نظر می‌انداختند.
captcha