به گزارش کانون خبرنگاران ایکنا، نبأ، روستای ایستای طالقان به «ترکآباد»، «فانوسآباد»، «کوی منتظران» نیز شناخته شده است؛ گذراندن شب در روشنایی فانوس و عدم استفاده از برق، ترک زبان بودن، تأکید فراوان بر مقوله انتظار و توقف بر شیوه زندگی 200 سال پیش، علل این نامگذاریهای محلی است.
اهالی این روستا در کنار رودخانه شاهرود زندگی رمزآلودی دارند و بهدلیل عدم
رفت و آمد با دیگر روستاها و مردمان شهرستان طالقان در هالهای از ابهام هستند. این
مردم از هرگونه مظاهر تکنولوژی و تمدن جدید دوری میکنند و همین عزلتگزینی و
انتخاب زندگی رهبانی، هالهای از شایعات و سخنان عجیب را اطراف آنان پراکنده است
تا آنجا که اهالی بومی طالقان، گاه آنان را اسماعیلی مذهب و زمانی دراویش تارک
دنیا میدانند.
خاستگاه اصلی اهل توقف، شهر تبریز است. در اصل این طایفه از پیروان میرزا صادق مجتهد تبریزی (1274-1351ق) فقیه مشهور دوره مشروطیت هستند که با الهام از آرای تجددستیز او چنین زندگی عجیبی را در زمانه تسلط مدرنیته سامان دادهاند. آنان جمعی از شیعیان اثنی عشری هستند که بر تقلید از یک فقیه سنتی باقی ماندهاند و شاید به همین دلیل عنوان «اهل توقف» نام مناسبی بر آنان باشد.
ایمان در نگاه اهالی روستای ایستا از جنس تعبد بوده و دلیل اصلی پرهیزشان از زندگی امروزی، شباهت آن به زندگی کفار و بدعت بودن آن است؛ همچنین دلیل فقهی «حرمت تغییر در آفرینش خداوند» و «حرمت تشبه به کفار و بیگانگان» به شدت مورد تأکید و عمل آنان است. اهل توقف افراد غیر از خود را «اهل بیرون» مینامند.
مردم این روستا توجه به آبادانی و توسعه دنیا را تا آنجا مجاز میدانند که در خدمت بندگی و تعالی انسان باشد. به اعتقاد آنان حضرت مهدی(عج) به هنگام ظهور، از سازوکارهای تمدن جدید استفاده نخواهد کرد و با ظهور آن حضرت و استقرار حاکمیت صالحان، نشانی از این نوع تمدن نخواهد بود .
همچنین اهالی روستای ایستا، شناسنامه ندارند و جزء آمار جمعیت ایران به شمار نمیروند و از امکانات رفاهی جدید مانند آب لوله کشی، گاز، برق، تلفن، مطبوعات، رادیو و تلویزیون، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و یارانه و ... استفاده نمیکنند.
ساعت مچی و دیواری در محل زندگی اهل توقف وجود ندارد. سیمان و آهن در معماری خانهها به کار نرفته و درها همه چوبی هستند. به دو زبان ترکی و فارسی سخن میگویند. به مرزهای جغرافیایی بین کشورها و شهرها اعتقادی ندارند و جهان در ذهن آنان بدون مرز است. هیچ زنی را به محدوده روستای خود راه نمیدهند و کسی هم دختران و زنان آنان را ندیده است. بیماریهای خود را با روشهای سنتی درمان میکنند و به پزشک مراجعه نمیکنند مگر در حالت اضطرار.
کودکان آن روستا برای علمآموزی به مدارس طالقان نمیروند بلکه به سبک سنتی و مکتبخانهای با فراگیری دروسی همانند قرآن، واجبات و محرمات فقهی، خوشنویسی و اصول عقاید، سواد کسب میکنند؛ اما پس از رسیدن به سن تکلیف مختار هستند که یا با خانواده خود زندگی کنند یا به شهر تبریز بازگردند؛ هیچگونه فعالیت سیاسی و اجتماعی نداشته و باورهای خود را تبلیغ نمیکنند.
در مجموع 18 تا 20 جلد کتاب در روستای ایستا موجود است که رساله عملیه میرزا صادق مجتهد تبریزی (چاپ سنگی سال 1323ق) و کتاب خطی سیدحسین نجفی طباطبایی از آن جمله است.
آنها برای خرید احتیاجات خود همانند پارچه، برخی میوهها مانند خرما، میخ و مقدار بسیار کمی آهن، شیشه و مانند اینها به شهر طالقان میروند و خودشان آهنگری و نجاری دارند. چندان مالکیتی برای اموالشان در میان خود نمیبینند و بر سر اموال، با کسی نزاع نمیکنند و اگر کسی در دارایی آنان تصرف کند، با او درگیر نمیشوند و از مال خود چشمپوشی میکنند. تاکنون هیچگونه نزاع و جرمی از آنان گزارش نشده است.
امرار معاش آنها از فروش املاک موروثیشان در شهر تبریز و فروش گاو و گوسفند صورت میگیرد. در بخشی از اراضی آن روستا، کشاورزی و دامپروری کاملا سنتی انجام میشود. پرورش گاو، گوسفند، طیور (مرغ و خروس)، اسب و قاطر از دیگر فعالیتهای آنان به شمار میرود. از اسب و قاطر برای تردد استفاده میکنند.
یادآور میشود، کتاب «روستای ایستا» نوشته حسین عسگری به تفضیل در مورد این روستا و مردمانش پرداخته است.
روحانگیز انوشی