در ایران کمتر کسی است که نام فیلم «رستاخیز» را نشنیده باشد؛ فیلمی که در آن قیام عاشورا محور و موضوع اصلی فیلم است. این فیلم توانست یک روز در سینماهای کشور روی پرده برود، اما به دلیل ایراداتی که به کار گرفته شد، جلوی اکران آن گرفته شد. در این میان سازمان سینمایی برای خود دلایلی میآورد تا این کار خود را پاسخ دهد، اما این نکته هیچ گاه پاسخ داده نمیشود که اگر این فیلم در برخی موارد دچار اشکال بود، چرا قبل از شروع ساخت پیشبینیهای لازم انجام نشد، حتی میتوان گفت که برای دریافت پروانه نمایش نیز میشد اصلاحات لازم را در نظر گرفت که این کار نیز انجام نشد.
جدا از موضوع فوق، آنچه مد نظر ما در این گفتوگو است آن که برخوردی که با «رستاخیز» شد، باعث شده تا دیگر فیلمسازان به خود این اجازه را ندهند تا در این حوزه ورود داشته باشند، در حالی که ما فیلمسازان بسیار خوبی داشتیم که آماده هستند در این زمینه فیلمسازی کنند، اما وقتی میبینند با احمدرضا درویش که یکی از فیلمسازان مطرح کشورمان است، چنین برخوردی میشود، دیگر کسی به خود اجازه نمیدهد در این حوزه ورود داشته باشد.
مطلب دیگری که باید در این بحث به روی آن تاکید داشته باشم این است که برخورد با فیلمهایی که محوریت آن موضوعات عاشورایی هستند همیشه نامناسب بوده و این موضوع مربوط به دولتی خاصی نمیشود، برای مثال برخوردی که سالها پیش با فیلم شهریار بحرانی صورت گرفت نیز باعث شد در همان روزهای ابتدایی، جلوی فیلمبرداری کار گرفته شود، همچنین عدم حمایتهای لازم در اکران «روز واقعه» معضل دیگری بود که به کار صدمات فراوانی زد.
در ادامه بحث میخواهیم نگاهی اجمالی به «رستاخیز» داشته باشیم. این فیلم به لحاظ فنی یکی از بهترین کارهایی بوده که در سینمای کشورمان ساخته شده، این اتفاق نیز در تمامی بخشهای فنی فیلم به خوبی عیان است، به ویژه در حوزه کارگردانی، درویش اوج پختگی را از خود نشان داده است، اما معتقدم در بحث انتخاب بازیگر، آن کاری که لازم است به درستی در فیلم انجام نشده. برای مثال انتخاب بابک حمیدیان برای نقش عبیدالله یکی از این بیسلیقگیهاست.در انتها، جدا از تمام امتیازات مثبت فیلم باید از «رستاخیز» یک ایراد گرفت، آن هم اینکه تاثیرگذاری کار آن گونه که باید نیست. این نقد هم تنها نقد نویسنده نیست، بلکه نقدی است که بسیاری از کسانی که فیلم را دیدهاند به آن معترف هستند؛ البته همه به لحاظ فنی کار را یکی از بهترین آثار سینمای ایران عنوان میکنند، اما زمانی که «رستاخیز» را با کاری چون «مختارنامه» مقایسه میکنیم، پر واضح است که چنین جوابی داده میشود. برای صدق این گفتار نیز تنها کافی است که لحظه شهادت حضرت علیاصغر (ع) در «رستاخیز» و «مختارنامه» را با یکدیگر مقایسه کنیم.