مشفق کاشانی؛ از وارثان آب و خرد و روشنی
کد خبر: 3563301
تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱۳۹۵ - ۱۳:۵۸

مشفق کاشانی؛ از وارثان آب و خرد و روشنی

گروه ادب: استاد مشفق، به اذعان و شهادت بزرگانی که توفیق هم‌نفسی و هم‌نشینی با او را داشته‌اند، یکی از وارثان امین و بلامنازع گنجینه هزار ساله شعر فاخر و نادر پارسی بود.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، رضا اسماعیلی، شاعر انقلاب به انگیزه فرا رسیدن 28 دی‌ماه، دومین سال‌گشت درگذشت استاد مشفق کاشانی یادداشتی نوشته و برای انتشار در اختیار این خبرگزاری قرار داده است که در ادامه از نظر می‌گذرد؛
من آفتاب بر لب بامم به من مگیر 
شاید غروب کردم و سر بر نداشتم
دو سال از خاموشی استاد مشفق کاشانی که بی‌هیچ اغراقی یکی از ستارگان پرفروغ آسمان شعر و ادب ایران بود، گذشت. شاعری که در عرصه فرهنگ، طلایه‌دار زندگی و زایندگی بود و هماره با لهجه دلنشین شعر ما را به عید و امید فرا می‌خواند. از همین رو امروز بر ماست تا با بازخوانی آثار و واگویه فضایل و کرامات انسانی و اخلاقی او، چراغ نام و یادش را در سینه زمانه روشن نگاه داریم. با تأکید بر این نکته که یادکرد و ذکر خیر قله‌های سر به فلک کشیده‌ای چون استاد مشفق، بیش و پیش از آن که بر بزرگی آن اسوه‌های ادب و اخلاق و انسانیت بیافزاید، بر ادب‌پروری و حق‌شناسی ما که سالیانی با آن بزرگان هم‌قدم و هم‌نفس بوده‌ایم، مُهر تأیید می‌زند. این یادکردها، تکریم‌ها و تجلیل‌ها نشانه آن است که ما به هویت فرهنگی خویش واقفیم و قدر و قیمت این گوهرهای بی‌بدیل را می‌دانیم و در حفظ و صیانت میراث ادبی آنان می‌کوشیم. 
عباس کی‌منش متخلص به مشفق کاشانی، از نسل نام‌آوران ادب پارسی و اعتبار و آبروی غزل معاصر بود، با چکامه‌هایی سرشار از تری و ترانگی و ترنم. امروز نیز آثار گرانسنگ و ارجمندی که از آن بزرگ برای ما به یادگار مانده است، میراثی عظیم و ماندگار برای شعر و ادب پارسی است. وجود پر برکت «غزل - مردی» چون او، نشانه باروری و بالندگی شجره طیبه شعر پارسی و سندی روشن بر اصالت و نجابت ادبیات سربلند ما بود.
استاد مشفق، به اذعان و شهادت بزرگانی که در زمان حیات پربرکتش، توفیق هم‌نفسی و هم‌نشینی با او را داشته‌اند، یکی از وارثان امین و بلامنازع گنجینه هزار ساله شعر فاخر و نادر پارسی بود. گنجینه‌ای که با خون دل‌ها، رنج‌ها و ریاضت‌های استخوان‌سوز شاعران عاشق و بلندآوازه‌ای چون فردوسی، عطار، مولانا، سعدی، حافظ، صائب، خیام و ... از گزند آفات روزگار در امان مانده و به دست ما رسیده است، چنان که حکیم ابوالقاسم فردوسی خود گفته است :
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
نمیرم از این پس که من زنده‌ام
که تخم سخن را پراکنده‌ام
آن ادیب فرهیخته با دانش و بینش ادبی گسترده و تجارب ارزنده‌ای که داشت، در وادی ادبیات همچون شب‌چراغی پرفروغ بود که نوآمدگان را به راه روشن رستگاری هدایت می‌کرد، و آنان را از پا نهادن و فرو افتادن در دامچاله‌های فرم‌محوری و معناگریزی باز می‌داشت. شاعران اصیل و جلیل نسل امروز نیز کسب فیض از محضر آن پیر فرزانه را بر خود وظیفه و فریضه می‌دانستند و خوشه‌چینی از خرمنش را - به هر بهانه‌ای - مغتنم می‌شمردند؛ چرا که همسفران عاشق و صادق کاروان شعر و ادب خوب می‌دانند که بزرگانی امثال استاد مشفق مصداق بارز مضمون بیت زیرند :
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
امروز نیز شاعرانی که در وادی ادبیات تشنه زلال ادب و حکمت و معرفت‌اند، هرگز از جرعه‌نوشی از چشمه زاینده آثارش غافل نمی‌مانند و با پاسداری از میراث ماندگارش – مجموعه اشعار و آثار- در راه روشن او طی طریق می‌کنند.
جان کلام آن که سخن گفتن از شاعر و ادیب بلند‌آوازه‌ای چون استاد مشفق در قالب چند سطر، در حکم قطره آوردن از دریاست! این چند سطر نیز به قلم شاگردی چون من صرفاً به نشانه عرض ارادت و حق‌شناسی از استاد مشفق کاشانی بر سینه کاغذ نگاشته شد، وگرنه اگر بخواهیم آن گونه که شایسته و بایسته است از شأن و مقام ادبی و سلوک انسانی استاد سخن برانیم، بدون هیچ گونه تردیدی «مثنوی هفتاد من کاغذ شود.»
 از همین رو، با آرزوی آمرزش و رستگاری برای آن جان وارسته و به حق پیوسته، رشته سخن را کوتاه، و پرداختن به این مهم را به بزرگانی که به یقین بیش از این کمترین به دقایق و ظرایف ادبی آثار استاد وقوف دارند واگذار می‌کنم.
یادش گرامی و راهش مستدام باد.
captcha