به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، یکی از آثار علمی نوشته شده پیرامون حضرت زین العابدین(ع) کتاب «زندگانی امام علی بن الحسین(ع)» اثر سید جعفر شهیدی است.
این کتاب با مقدمه این محقق در توصیف فضای مکتبخانههای زمان خود به ویژه در موضوع اصول مذهب و شناخت امامان آغاز شده و محقق در آن از انگیزه خود برای به رشته تحریر در آوردن چنین اثری درباره زندگانی امام علی بن الحسین(ع) مینویسد:
«پس از پایان بحث خداشناسی، نوبت به پیغمبر و امامان میرسید: امام اول مرتضی علی(ع) امام دوم؟ - امام حسن(ع) - امام سوم؟ - امام حسین(ع) - امام چهارم؟ - امام زین العابدین بیمار(ع) مثل اینکه گفتن کلمه بیمار، پس از نام امام چهارم واجب بود.
بنابراین هنگام برشمردن نام امامان چون به نام امام زین العابدین بیمار میرسیدم در ذهن محدودم (که حالا هم پس از گذشت شصت سال وسعتی چندان نیافته) قیافهای غم زده و پژمرده مجسم میشد که از شدت درد مینالد و از سوز و تب میگدازد. ... کمکم بزرگتر شدم، و به مجلسهای سوگواری راه یافتم. هنگامی که گوینده یا نوحه خوان، گریز به صحراي کربلا میزد و نام امام زین العابدین بیمار به میان میآمد همان صحنهها را در نظر مجسم میکردم. این تصویری بود از امام زین العابدین که تعلیمات مکتبخانه و تلقینات نوحه خوانان، در ذهن من و شاگردانی چون من باقی گذاشته بود .اندك اندك بزرگتر شدم با کتابهاي تاریخ و تذکره آشنا گشتم. کتابهائی چون جلاء العیون مجلسی و طوفان البکاء، مشکوة الادب مرحوم سپهر، و قمقام مرحوم حاج فرهاد میرزا... و بعد متنهاي قدیم و جدید عربی و سرانجام خواندن اسناد دست اول و سپس تحقیق و بررسی این سندها. در این سالها بود که دانستم آنچه از این گونه درسها در کودکی به ذهن ما سپردهاند و حکم «النقش فی الحجر» را یافته با چه زحمتی باید زدوده شود و از کجا که چنین فرصتی برای همه همسالان من دست داده باشد. آشنائی با صحیفه سجادیه، و دقت در معانی بلند دعاي ابوحمزه ...»
این اثر چنانکه از این مقدمه پیدا است در پی زدودن تصورات و مشهورات نادرست رایج در میان مردم ـ که حتی به مکتبخانهها نیز راه یافته بود ـ پیرامون شخصیت والای فرزند حسین بن علی(ع) و به تعبیر نویسنده تصحیح خطاهای انباشته در ذهن خویش بر اساس دلایل و مستندات تاریخی و منطقی در این زمینه است.
سید جعفر شهیدی در کتاب «زندگانی امام علی بن الحسین(ع)» تلاش میکند که به تعبیر خود نتیجه چنان نشود که شخصیت امام علی بن الحسین(ع) - قطع نظر از مقام شامخ امامت و عصمت که شیعه بدان معتقد است - در مقابل سی سال تعلیم مسائل فقهی، ارشاد عملی، دستگیری بی منت از درماندگان، رأفت به مستمندان و زیردستان، در دهان شکستن سخنان ستمگران، خضوع و خشوع به درگاه پروردگار جهان، و بالاخره و به جای گذاشتن اثری در نهایت بلاغت و سخنانی در اوج فصاحت از شیعیان و دوستداران خود لقب «بیمار» را بگیرد.
بدون تردید ضرورت تألیف چنین اثری و روشنگری پیرامون تصویر واقعی از زندگانی و سیره ائمه معصوم(ع) در برابر تحریفات ایجاد شده در طول تاریخ رسالتی با اهمیت بر دوش علما و پژوهشگران است و محقق و مؤلف این اثر تلاشی ستودنی در زدودن ذهنیتهای نادرست شکل گرفته پیرامون شخصیت امام زین العابدین(ع) از خود بر جای گذاشته است.
آشنایی با امام، تولد امام، مادر امام، وضع ایالتهای مسلمان نشین در دوران نوجوانی امام، مسیر کاروان از کوفه به شام، تحلیلی از روحیه مردم شام و پندار آنان درباره اسیران، خاندان پیامبر در کاخ یزید، انعکاس حادثه کربلا در کوفه، آثار واقعه حره در مدینه، وضع امام در برابر چنان اجتماع، تربیت عملی امام از اجتماع آن روز، رفتار او با غلامان و کنیزان و مردم، حرمت او در دیده ی مردم، عبادت امام، مناجاتهای امام، ابوحمزه و ملاقات او با امام، بردباری برابر ناملایمات، گفتارهای کوتاه امام و در پایان رساله حقوق امام عناوین و بخشهای مختلف این کتاب را تشکیل میدهد.
یکی از عناوین کتاب «وضع امام چهارم برابر چنان اجتماع» است بخشهایی از آن در ادامه میآید:
«پدر امام چهارم اجتماع آن روز را چنین وصف فرمود که مردم بنده دنیایند، دین را تا آنجا میخواهند که زندگانی خود را بدان سر و سامان دهند و چون آزمایش به میان آید دین داران اندك خواهند بود. وضع اجتماعی در سراسر قلمرو اسلامی چنین بود، آنچه بر این جمله باید افزود، این است که مدینه از سالهای شصت و پنجم هجری به بعد گرفتار تباهی اخلاق و فساد عمومی گشت و البته مقدمات آن از سالهای پیش آغاز شده بود. از سال سیام هجري خانوادههایی از اشراف قریش که درآمد کلانی ازخزانه دولت داشتند، و از بخششهای خلفا نیز فراوان بهره میگرفتند به ثروت اندوزث پرداخنتد. بالا رفتن رقم ثروت و خرید
ملکها و مستغلات، آنان را به زندگانی پر تجمل و افزودن بر وسائل آسایش کشاند، و در این باره با یکدیگر به هم چشمی برخاستند، کنیزان و غلامان بسیار خریدند، به خصوص کنیزکانی که از موسیقی و خوانندگی آگاه باشند. اندك اندك دیگر مردم نیز در این کار به آنان اقتدا کردند. قتل عام زن و مرد در واقعه حره و تجاوز به حرم مسلمانان که تا آن روز در جهان اسلام سابقه نداشت و مردم شهر را دگرگون ساخ.ت ثروتمندان، سرکوفته و بی اعتنا به مقرارت دینی و اخلاق اسلامی به میگساري و شنیدن آواز خنیاگران روي آوردند. میتوان گفت پرداختن آنان بدین منکرات برای آن بود که میخواستند خود را از رنج درون و آنچه پیرامونشان میگذرد بیخبر نگاهدارند. ... . وضع اجتماعی قبله گاه مسلمانان و مرکز تأسیس حکومت اسلامی که چنین باشد، باید دید دمشق، بصره و دیگر شهرهای بزرگ در چه حالی به سر میبرده است. البته تنی چند زاهدان شب زنده دار و عابدان از مردم به کنار بودند، که روز خود را در طاعت و شب را در حرم خدا و یا کنار قبر رسول به عبادت میگذراندند، و از آنچه آن مردم میکردند بیزار بودند و به خدا پناه میبردند و نیز اکثریت خاموش که به زندگانی روزانه سرگرم بود و کاري به کار هر دو دسته نداشتند.
امام علی بن الحسین نیمه دوم زندگانی خود را در چنین محیط که اندکی از وصف آنرا نوشتیم گذرانده است. محیطی از یکسو زیر مراقبت مأموران شام و مواظبت بر آنکه مبادا از آل علی و خاندان او نامی به نیکی برده شود، و چنان در این کار سخت میگرفتند که مردم میکوشیدند خود را از چشم آنان دور نگاه دارند مبادا متهم شوند، تا آنجا که علی بن الحسین میگوید: در مکه و مدینه بیست تن نیست که ما را دوست بدارد و از سوی دیگر چنانکه نوشتم شهرهای مسلمان نشین هر روز در تباهی اخلاق و فساد اجتماعی بیشتر فرو میرفت گوئی عامه مردم گوشهای خود را بسته بودند، مبادا سخن حق در آن فرو رود».
محقق در ادامه تبیین رویکرد امام نسبت به وضع اجتماعی زمانه خویش نکته مهمی را در ادامه میافزاید و نیایشهای ماندگار امام سجاد(ع) را درمانی برای بیماریهای اجتماعی آن روز تلقی میکند:
«میتوان گفت نیایشهای امام علی بن الحسین(ع) که به صورت مجموعهای از دعا به نام صحیفه سجادیه گرد آمده، آینهای است که تصویر اجتماع آن روز - مخصوص مدینه - را در آن میتوان دید. بیزاری از کردار و گفتار زشت مردم آن روز و پناه بردن به خدا از آنچه میبیند و میشنود، و روشن نمودن راه درست در پرتو تربیت دین و قرآن و پاکیزه ساختن جانها و از آلایش. گویی امام علی بن الحسین(ع) میخواهد تا آنجا که ممکن است، به زبان دعا مردم را از شیطان ببرد وبه خدا پیوند دهد.
نکوهش ستم:
خدایا! من از تو پوزش میخواهم که در پیش روی من به کسی ستم شود و من او را یاری نکنم، یا نعمتی به من ارزانی گردد و سپاس آنرا نگویم. یا گناهکاری از من عذر خواهد و عذر او را نپذیرم. یا حاجتمندی از من چیزی طلبد و او را بر خود مقدم ندارم. یا حق مرد با ایمانی بر گردنم آید و آنرا بزرگ نشمارم. یا عیب مرد با ایمانی را ببینم و آن را نپوشانم.
قرآن: کتاب تو که روشنی راهست و براستی و درستی کتابهای پیش از خود گواهست. از هر حدیثی برتر است و مردمان را به دانستن حق از باطل رهبرست. احکام شریعت را در آن آشکار ساختی و براي بندگان خویش به تفصیل آن احکام پرداختی .نوری که در تاریکی نادانی و گمراهی ما را رهبر است و هر که پند آن را در گوش گیرد از بیماری تواند رست. ...»
این موضوع که این مناجاتها آینهای است که تصویر اجتماع آن روز را منعکس میکند و امام در نیایشهای خود مردم آن اجتماع را تربیت میکند، برای محققان و اهل اندیشه از این لحاظ در خور توجه است که این بیماریها و آسیبهای اجتماعی در همه دوران، گریبانگیر همه جوامع است و این مناجاتها از این نگاه اهمیتی دوچندان پیدا میکنند و محققان امروز میتوانند دیدگاههای امام و نظرات تربیتی ایشان را در مواجهه با این آسیبها مورد بررسی قرار داده و به تناسب مسائل و شرایط روز به جامعه عرضه کنند.
دکتر شهیدی در این کتاب آورده است: «امام محمدباقر فرمود: مردم بنده دنیایند دین را تا آنجا میخواهند که زندگانی خود را بدان سر و سامان دهند و چون آزمایش به میان آید دینداران اندک خواهند بود.» امام علیبن الحسین(ع) نیمه دوم زندگی خود را در چنین محیط گذرانده است.»
دکتر سید جعفر شهیدی در بخشی از این کتاب تهذیب نفس را از قول امام چنین بیان کرده است: «پروردگارا به تو پناه میبرم از هیجان، حرص و تیزی خشم و چیرگی حسد و ناتوانی بر شکیبایی و قلت قناعت و بدی خلق و ستیهیدن شهوت و بندگی نخوت و پیروی هوای نفس و به یکسوشدن از راه خسر و فرورفتن به خواب غفلت و در افتادن در آنچه به کار نیاید و مقدم داشتن باطل بر حق و اصرار بر گناهها و خوار شمردن معصیت و بزرگ شمردن طاعت»
آیات پایانی سوره فرقان «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» که خدا در آن صفات مؤمنان گزیده را شمرده است همه نشانههایی را که بندگان کامل پروردگار و «عبادالرحمن» معین شده در علی بن حسین(ع) آشکار است.
«چون میخواست به مستمندی صدقه دهد نخست او را میبوسید سپس آنچه همراه داشت بدو میداد.»
امام درباره مؤمنان فرموده است: «مؤمن چنیناند اگر ببینند مردم نادان سخن زشت گویند آنان راه مسالمت پویند و بزرگوارانه پاسخ دهند تا از شر ایشان برهند. گفتار آنان و پذیرفته کردگار بر جاهلان نمیتازند و با مهربانی درونشان را آرام سازند. ادب قرآن چنین است و دستور پیغمبر این و خانداندان رسول این ادب را از جد خود میراث بردند و که «وَ إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ؛»
در مدینه چندین خانواده بودند که معاش آنان میرسید و نمیدانستند از کجاست چون علی بن الحسین(ع) به جوار پروردگار رفت آن کمکها بریده شد.
شب هنگام انبانهای نان را بر پشت خود برمیداشت و به خانه مستمندان میرفت و میگفت: «صدقه پنهانی آتش غضب پروردگار را خاموش میکند.» برداشتن این انبانها بر پشت او اثر نهاده بود و چون به جوار پروردگار رفت به هنگام شست و شوی آن حضرت آن نشانهها را بر پشت او دیدند. پسرعموی مستمندی داشت، علی بن الحسین(ع) شب هنگام چنانکه وی او را نشناسد نزدش میرفت و چند دینا بدو میبخشید. آن مرد میگفت: علیبن الحسین رعایت خویشاوندی را نمیکند خدا او را سزا دهد. امام این سخنان را میشنید و شکیبایی و بردباری میکرد و خود را بدان خویشاوند نمیشناساند چون به دیدار خدا رفت و آن احسان از آن مرد بریده شد و دانست که آن مرد نیکوکار علیبن الحسین(ع) بوده است پس بر مزار او رفت و گریه کرد.»