«ائو» فیلمی به کارگردانی اصغر یوسفینژاد است که در جشنواره فیلم فجر سال گذشته توانست تمام نگاهها را سمت خود خیره کند و چند سیمرغ هم گرفت. داستان این فیلم حول محور خانوادهای میگردد که پدرش فوت کرده و طبق وصیت پدر قرار است بدن وی برای اهداء به دانشکده پزشکی اهدا شود، اما دختر وی با این کار موافق نیست. همین مسئله اتفاقاتی را رقم میزند که داستان کلی فیلم را شکل میدهد.
این فیلم یک فضاسازی خیرهکننده در میزانسن، نور، دوربین، صدا و... دارد به نحوی که تماشاگر از همان سکانس ابتدایی با کار همراه میشود به نوعی که تا انتها چشم به پرده دوخته تا بتواند لحظه به لحظه فیلم را درک کند. نکته جالب در این فیلم زبان آذری آن است که به شدت با تصویر همخوان است و این تصور را در ذهن به وجود میآورد که این فیلم به هیچ وجه بدون زبان آذری جذابیت فعلی خود را نداشت.
درباره مسائل فنی این فیلم نمیخواهم بیش از این حرف بزنم، چون هر چه بگویم در حیطه تعریف از فیلم است، چون بدون هیچ دلبستگی باید بگویم که گرفتن ایراد از این فیلم سینمایی بسیار سخت است، بنابراین تنها به ذکر این نکته اکتفا میکنم که بازیها در این فیلم سینمایی میتواند همچون یک کلاس درس در کلاسهای بازیگری تدریس شود.
اما جدا از موضوعات فنی به چند نکته درباره اشارات مفهومی فیلم میپردازیم. در این کار به نوعی به آداب و رسوم بخشی از کشور توجه میشود که تا به حال کمتر در آثار سینمایی مد نظر قرار نگرفته است. در پرداختن به این مراسم ناخودآگاه درباره اعتقادات آن اقلیم جغرافیایی نیز حرف زده میشود. نکته جالب اینجاست وقتی درباره آداب و رسوم در این فیلم حرف زده میشود، به هیچ وجه کارگردان قصد قضاوت ندارد، بلکه تنها میخواهد آن را به بیننده نشان دهد.
درباره شخصیتپردازی نیز، تسلط کارگردان به خوبی در آن عیان است. این امتیاز مثبت نیز نشان میدهد یوسفینژاد با تک تک شخصیتها ارتباط داشته و به نوعی آنها را از پیرامون خود وام گرفته است. درباره شخصیتهای فرعی نیز چنین شناختی مشاهده میشود. برای مثال درباره شخصیت روحانی فیلم این اتفاق به خوبی لحاظ شده است. در این فیلم روحانی جزئی از مردم است که با آنها زندگی کرده و مشکلاتشان را درک کرده و در جاهای غمخوارشان است.
در این فیلم به نکتهای دیگر هم اشاره میشود که همانند زنگ خطری برای بیننده عمل میکند، اینکه مرگ در چند قدمی ماست، اما باز هم نمیخواهیم آن را ببینیم. در این کار جنازه پدر خانواده در خانه قرار دارد، اما اعضای خانه به این موضوع، بیتوجهند و تنها منافع شخصی خودشان برایشان اهمیت دارد.
بنابراین باید فیلمی چون «ائو» را دید و از دیدن آن لذت برد، چون اثری است درباره انسانیت و روابط حاکم بر آدمها، کاری که از آن به عنوان آئینه تمام نمای بخشی از جامعه میتوان نام برد، اما افسوس که این قبیل کارها در سایه فیلمهای گیشه پسند قربانی میشود، در صورتی که اگر معرفی درست از فیلم انجام شود استقبال از کار مطلوب خواهد بود.