روز گذشته 24 دیماه ایران اسلامی در بهت و حیرت فرو رفت، چون 31 نفر از فرزندان این سرزمین در راه خدمت به میهن به شهادت رسیدند. غرق شدن کشتی سانچی به اندازهای بار اندوهبار بود که به راحتی میشد، تاثیر آن را در چهره تک تک آدمهایی که میدیدیم مشاهده کرد. این اتفاق در فضای مجازی نیز بازخورد فراوانی داشت، به نحویکه صفحهای تمام افراد مشهور به ویژه سینماگران به این فاجعه پرداخته بود.
اما در چنین شرایطی عکسالعمل یکی از شبکههای تلویزیون بسیار جالب بود. شبکه سه شب گذشته با قرار دادن نوار سیاه به روی صفحه خود به نوعی عزادار بودن خود را نشان میدهد، اما رفتاری که رخ داد دقیقاً بر خلاف نوار سیاه بود، چراکه با پخش سریال طنز «لیسانسهها 2» به نوعی تضاد عجیبی را به وجود آورد! به نحویکه این سوال را در ذهن پیش آورد. آیا شبکه 3 هیچ برنامه نمایشی دیگری نداشت تا بتواند آن را روی آنتن بفرستد؟ آیا نمیشد شب گذشته با پخش یک فیلم تلویزیونی به نوعی آنتن را پر کرد؟
البته رویکرد متناقص سیما تماماً نکوهیده نبود، بلکه در برخی شبکه حتی پسندیده بودند. برای مثال شبکه نمایش با پخش فیلم سینمایی «جنگ نفتکشها» به نوعی با غم مردم همراه شد. این فیلم سینمایی اثری دریایی بود که در آن به سلحشوری دریادلان پرداخته میشود. این اتفاق را در شبکه آیفیلم هم شاهد بودیم، چون با عدم پخش «پاورچین» که اثری طنز بود با غم عمومی مردم همراهی کرد، حتی با پخش فیلم تلویزیونی «تا مدار 10 درجه» که اثری دریایی بود به نوعی با مردم نیز همراهی کرد.
این دو گانگی نشان میدهد که نگاه مدیریتی در حوزههای علمی و فرهنگی میتواند گاهی مواقع منتج به اتفاقات خوب شود و زمانی دیگر تبعات منفی به همراه داشته باشد، هرچند نقد مطرح شده نیز به این معنا نیست، مدیران شبکه سه با مردم همراه نیستند یا اینکه خود را در غم مردم شریک نمیدانند، اما نکتهاندیشی شرطی مهم برای یک مدیر پخش و شبکه است که باید نسبت به آن آگاه باشد، والا بدون داشتن چنین شرطی دیگر هر فردی که تحصیلات دانشگاهی دارد قادر است بر صندلی مدیریت شبکههای سیما تکیه بزند.
در همین رابطه میخواهم به موضوعی اشاره کنم که به نظرم بازگویی آن بسیار ضروریست. در دهه 60 و 70 هرگاه مصیبت یا اندوهی پیش میآمد برنامههای عادی تلویزیون قطع میشد و به جای آنها عزاداری پخش میشد. این رویکرد نیز از نگاه من پسندیده نیست، چون بالاخره مخاطبان نیازمند برنامههای نمایشی هستند به ویژه کودکان و نوجوانان که در این زمینه بیشترین نیاز را دارند، ولی میشد با پخش برنامههای نمایشی با رویکرد همسو با عزاداری هم مناسبتی عمل کرد هم اینکه نیاز مخاطبان را پوشش داد. این رویکرد خوشبختانه در سالهای اخیر بسیار کم رنگ شده، اما هنوز هم چنین نگاهی غلطی به صورت محدود وجود دارد.
ختم کلام اینکه، در شرایطی فعلی فرصت اشتباه همچون دهههای گذشته برای سینما و تلویزیون مهیا نیست، چون کوچکترین کم کاری یا اشتباهی تماشاگر را به سمت برنامههای ماهوارهای هدایت خواهد کرد.
به قلم؛ داود کنشلو