به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، حجتالاسلام والمسلمین علی نصیری، رئیس مؤسسه معارف وحی و خرد در یادداشتی به دو شبهه مطرح شده در مورد قرآن مطلا پاسخ داده است که اکنون از نظر شما میگذرد:
مرحوم شیخ حر عاملی در کتاب تجارت، بابی را با این عنوان «بَابُ أَنَّهُ یُکْرَهُ أَنْ یُعَشَّرَ الْمُصْحَفُ بِالذَّهَبِ ...» گشوده است؛ دو روایت ذیل در این باب ناظر به بحث ماست:
1- عِیسَی عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ یُعَشِّرُ الْمَصَاحِفَ بِالذَّهَبِ فَقَالَ لَا یَصْلُحُ فَقَالَ إِنَّهُ مَعِیشَتِی فَقَالَ إِنَّکَ إِنْ تَرَکْتَهُ لِلَّهِ جَعَلَ اللَّهُ لَکَ مَخْرَجاً.
طبق این روایت علامت گذاری در پایان هر ده آیه با طلا که گویا در عصر اهل بیت(ع) رواج پیدا کرده بود، مکروه اعلام شده است.
2- مُحَمَّدِ بْنِ الْوَرَّاقِ قَالَ: عَرَضْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) کِتَاباً فِیهِ قُرْآنٌ- مُخَتَّمٌ مُعَشَّرٌ بِالذَّهَبِ وَ کُتِبَ فِی آخِرِهِ سُورَةٌ بِالذَّهَبِ فَأَرَیْتُهُ إِیَّاهُ فَلَمْ یَعِبْ فِیهِ شَیْئاً إِلَّا کِتَابَةَ الْقُرْآنِ بِالذَّهَبِ فَإِنَّهُ قَالَ لَا یُعْجِبُنِی أَنْ یُکْتَبَ الْقُرْآنُ- إِلَّا بِالسَّوَادِ کَمَا کُتِبَ أَوَّلَ مَرَّةٍ.
طبق این روایت امام صادق(ع) نگارش قرآن با طلا را عیب گرفت و فرمود بهتر آن است که قرآن را با همان روش سابق و با قلم بنگارید. این امر نشان می دهد که آنان با نگارش قرآن با طلا موافق نیستند.
طرح دو شبهه
دو سؤال در زمینه روایات نقل شده از وسائل الشیعه درباره مطلا کردن قرآن می توان مطرح کرد:
1- با توجه به اینکه ظاهرا عموم عامه معتقد به حرمت تذهیب بودهاند، آیا میتوان این مطلب را قرینهای برای احتمال صدورِ تقیهای این دو روایت دانست؟
2- به نظر شما از حدیث شریف نفسالمهموم که حضرت(ع) در ذیل آن میفرمایند: یجب أن يكتب هذا الحديث بالذهب می توان در این زمینه استفاده ای کرد؟
پاسخ به شبهات
در مورد پرسش اول:
اولاً: حمل بر تقیه در مواردی است که دو دسته روایت مخالف و موافق در بین باشد و ما روایت موافق با عامه را باید حمل بر تقیه کنیم و در مورد بحث روایات دارای تخالف نیستند.
ثانیاً: تقیه در جایی قابل تصور است که اعلام حکم ظاهری باعث ناشناخته ماندن یک شیعه در میان عامه متعصب عصر صدور روایات می شود.
مسئله مورد بحث هیچ ویژگی خاصی برای آشکار شدن یا پنهان شدن تشیع ندارد. به عبارت روشنتر، عدم موافقت اهل بیت(ع) با تذهیب قرآن و موافقت عامه با آن با فرض پذیرش آن، جزو موارد شاخصه رفتاری طرفین تلقی نمیگردد.
در مورد پرسش دوم:
باری یک روایت از امام صادق(ع) نقل شده است به این شرح: عن أبان بن تغلب، عن أبي عبد الله جعفر بن محمد عليهما السلام قال: نفس المهموم لظلمنا تسبيح وهمه لنا عبادة وكتمان سرنا جهاد في سبيل الله. ثم قال أبوعبدالله عليه السلام: يجب أن يكتب هذا الحديث بالذهب .
عنایت داشته باشید نقطه توجه گفتار امام(ع) ضرورت کتمام سرّ آنان برغم تاکید بر مظلومیت آنان است؛ همان که در سایر روایت با عنوان «حرمت اذاعه» از آن یاد شده است.
امام صادق(ع) در صدد بیان این نکته است که برغم فراگیر بودن مظلومیت اهل بیت(ع) و پاداش مضاعفی که خداوند برای همدردی با آنان درنظر گرفته، از آشکار ساختن این امر و بازگو کردن ظلم بر آنان در هر کوی و برزن که باعث جریان بیشتر ستم به آنان و شیعیان است، پرهیز کنید.
این روایت بر همه کسانی که بر علنی کردن لعن بر خلفا تاکید دارند، با توجه به وجود خطر تکفیریها در عصر ما و زیانهایی که از این ناحیه به شیعه وارد شده، حجت خواهد بود تا به این دست از مسایل به صورت علنی و در فضای مجازی دامن نزنند.
از این جهت نگاشتن این سخن با طلا نه به معنای ابراز خشنودی از تزیین آن و مطلاکاری است؛ زیرا سراسر روایت با حزن و اندوه همراه است و کتمان سرّ خود رنج دیگری است که دوستان اهل بیت(ع) شاید تا عصر ظهور باید آن را تحمل کنند. در چنین حال و هوایی چه جای زینت و زیور است!، بلکه مراد ارزش این گفتار و اهمیت بالای آن برای رساندن هشدار اهل بیت(ع) است.
وقتی کسی چنین روایتی را با طلا می نگارد، در حقیقت برای آن هزینه کرده و متن آن را بسان تابلوی نفیس نصب العین خود قرار می دهد تا هشدار آن همواره برایش تکرار شود.
اگر کسی بخواهد از این روایت جواز و ترغیب اهل بیت(ع) برای تذهیب قرآن و روایات بهره گیرد، باید از خود بپرسد چرا چنین ترغیبی درباره صدها آیه و روایت دیگر وارد نشده است؛ آیات و روایاتی همچون آیةالکرسی و روایت سلسلة الذهب که به مراتب دارای افق معنایی بلندتر از روایت «نفس المهموم... » و چرا طبق دو روایت پیش گفته و به نقل از وسائل الشیعة اهل بیت(ع) با مطلا کردن قرآن روی خوش نشان ندادند؟!