درخواست امام خمینی(ره) از «طیب» بر سر مزارش چه بود؟/ مخالفت امام با حفاظت‌های ویژه
کد خبر: 3689983
تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۳
ناگفته‌های چهره قرآنی عضو تیم حفاظت امام؛

درخواست امام خمینی(ره) از «طیب» بر سر مزارش چه بود؟/ مخالفت امام با حفاظت‌های ویژه

گروه فعالیت‌های قرآنی: خواجه‌پیری که هم‌اکنون مسئول کارگروه قرآن و عترت بنیاد خاتم الاوصیا(عج) است از اوایل پیروزی انقلاب و زمانی که عضو تیم حفاظتی امام بوده است، خاطراتی را بیان کرد و افزود: امام راحل با هرگونه برنامه حفاظتی ویژه که منجر به دوری ایشان از مردم می‌شد، مخالفت می‌کردند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، دومین نشست اساتید قرائت قاریان طرح «اسوه»(تربیت و آموزش قاریان نوجوان و جوان) روز 19 بهمن‌ماه در دو نوبت صبح و بعدازظهر با حضور اساتید دوره‌های حضوری و غیر حضوری این طرح از سوی شورای عالی قرآن برگزار شد.
در بخشی از این نشست محمدعلی خواجه پیری، مسئول کارگروه قرآن و عترت بنیاد خاتم الاوصیاء(عج) در صحبت‌هایی به بیان برخی خاطرات از روزهای انقلاب و ایام پیروزی شکوهمند آن پرداخت.
خواجه پیری در بخشی از صحبت‌های خود به بحث جوانمردی به عنوان بخشی از سیره شاگرد و استادی اشاره کرد و گفت: جوانمردی بسیار ریشه‌ای اثر می‌گذارد. بارها همه ما شنیده‌ایم که جوانمرد عاقبت به خیر خواهد شد. همه ما احوال مرحوم «طیب» را شنیده‌ایم. ایشان به جایی رسید که امام(ره) در مورد ایشان فرمود طیب، «حر» زمان بود.

محمد علی خواجه پیری
وی در ادامه به روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد و افزود: در روزهایی که حضرت امام(ره) در مدرسه علوی اقامت داشتند، من در آنجا مسئول انتظامات داخلی اقامتگاه امام(ره) بودم. یک شب به من گفتند قصد حضور در آستان حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) را دارند. بعد از زیارت نیز قصد مراجعه به مزار مرحوم «طیب» را داشتند. همان لحظه از ذهن من گذشت که زمانی حضور در سر قبر طیب، جرم حساب می‌شد و حتی مأمور گذاشته بودند تا کسی به آنجا مراجعه نکند، اما حالا امام یک امت برای قرائت فاتحه شخصاً رفته بودند.
خواجه پیری اظهار کرد: امام بر سر مزار طیب یک جمله گفتند که بسیار عجیب بود و من را بسیار به فکر فرو برد، ایشان رو به سنگ مزار طیب فرمودند: «طیب! تو عاقبت به خیر شدی، دعا کن خمینی هم عاقبت به خیر شود». ریشه همه اینها محبت است، حتی اگر همدیگر را ندیده باشند.
مسئول کارگروه قرآن وعترت بنیاد خاتم الاوصیا(عج) با اشاره به اینکه ریشه جوانمردی محبت است، تصریح کرد: اولین خصوصیت جوانمرد این است که همه مردم را دوست دارد و برای او مردم، فرقی با یکدیگر ندارند. آقای «عبدخدایی» نقل می‌کند که وقتی طیب برای اعدام می‌رفت، پشت سلول ایستاد و گفت «من در حال رفتنم، تو خمینی را می‌بینی، اما من ندیدم، اگر خمینی را دیدی به او بگو طیب آخرین لحظه گفت که همه تو را دیدند، عاشق تو شدند، طیب ندیده عاشق تو شد». ریشه جوانمردی همین محبت است. عبدخدایی بعد از انقلاب این داستان را برای امام نقل می‌کند، امام گریه می‌کند و آنجا می‌فرماید که طیب، حر زمان بود.
وی در ادامه صحبت‌های خود خاطرنشان کرد: رابطه بین امام(ره) و مردم یک رابطه بر پایه محبت بود. امام همه چیز را برای مردم زیر پا می‌گذاشت. در زمان اقامت در مدرسه علوی یک بار نزد امام رفتیم و از ایشان خواستیم تا اجازه دهند، دیدارها را تقسیم کنیم و هر نوبت را به بانوان یا آقایان اختصاص دهیم، ایشان گفتند کاری که باعث شود، مردم به زحمت بیفتند، انجام ندهید، اگر اینگونه راحت هستند، همینگونه باشد. امام با اینکه ناراحتی داشتند و فعالیت زیاد برای ایشان خوب نبود، اما دیدارهای برنامه‌ریزی نشده با مردمی که پشت در منتظر بودند نیز انجام می‌دادند.
گزارش ایکنا حاکی است؛ خواجه پیری با تأکید بر اینکه این دیدارها خطرناک بود، اذعان کرد: یک روز برای محافظت بیشتر از امام، سفارش شیشه ضد گلوله برای نصب در محل دیدار امام با مردم داده شد. بعد از اینکه شیشه‌ها را آوردند اواخر روز امام شیشه‌ها را که دیدند در مورد آنها سوال کردند، شهید مطهری برای ایشان توضیح دادند که جان امام در خطر است و نصب این شیشه ضروری است. امام با شنیدن این جملات ناراحت شدند و خواستند تا همان لحظه شیشه‌ها را بازگردانند.
وی گفت: روز 22 بهمن ماه وضعیت بسیار وخیم بود و شایعه شده بود که امشب به اقامتگاه امام حمله خواهد شد و سران انقلاب نیز دستگیر خواهند شد تا با یک کودتا انقلاب را متوقف کنند. زمانی که همه مقدمات برای انتقال امام فراهم شد چند نفر از نزدیکان امام، موضوع را به اطلاع ایشان رساندند، امام در آن لحظه می‌پرسند: «الان مردم فکر می‌کنند، کجا هستم؟» اطرافیان پاسخ می‌دهند، مدرسه علوی؛ امام می‌گویند من همه خطرات را تحمل می‌کنم و از اینجا تکان نمی‌خورم.
مسئول کارگروه قرآن و عترت بنیاد خاتم الاوصیا(عج) در بخش دیگری از صحبت‌های خود، اظهار کرد: آن چیزی که می‌تواند به ما کمک کند، شکل‌گیری جریان استاد و شاگردی در آموزش‌های حوزه قرآن است. شکل‌گیری محبت بین شاگرد و استاد باعث رسیدن به قله می‌شود.
خواجه پیری در بخش پایانی صحبت‌های خود به دور شدن برخی از مسئولان از مردم اشاره و اظهار کرد: اگر راه و روش را بلد باشیم، همین مردم و همین جوانانی که عده‌ای می‌گویند از دست رفته‌اند و انقلابی نیستند، انقلابی خواهند شد. مردم در زمان امام یقین داشتند، امام آنها را دوست دارد، به عمق محبت امام نسبت به خودشان رسیده بودند.

captcha