به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) حجتالاسلام علوی تهرانی در جلسه شرح صحیفه سجادیه با محوریت دعای مکارم اخلاق امام سجاد(ع) به تبیین معنای «ایمان» پرداخت و گفت: معنای حقیقی ایمان، تسلیم به آن چیزی است که به آن باور داریم. ایمان به خدا یعنی تسلیم در برابر خدا و قرار گرفتن در مراتب توحید. برای اینکه به ایمان حقیقی دست پیدا کنیم باید معرفتی که ما را به آن باور میرساند دارای چند ویژگی باشد: نخست اینکه مطابق واقع باشد. ویژگی دوم اینکه در آن شک راه نداشته باشد و جزمی باشد. چنین معرفتی یقینی است. اگر شناختی که از حضرت حق دارید در مرتبه یقین باشد و جزمی باشد و مطابق با واقع باشد شما را به تسلیم میرساند. این یقین شبهه پذیر و زوال پذیر نیست. کسی که معرفتش یقینی است دچار شبهه نمیشود. معرفت ما ظنی است. ظن متراکم تداوم دارد اما یکجا موتور آدم را زمین میگذارد.
کارشناس مسائل دینی در ادامه به ذکر روایاتی در باب یقین پرداخت و عنوان کرد: حضرت امیر(ع) فرمودند: «ما أَعْظَمَ سَعَادَةً مَنْ بُوشِرَ قَلْبُهُ بِبَرْدِ الْیَقِینِ؛ چه سعادت بزرگی دارد کسی که قلبش در مرتبه بردالیقین است». سعادت در بردالیقین است. امام رضا(ع) فرمود: «لَم يُقسَمْ بَينَ العِبادِ شيءٌ أقَلُّ مِن اليَقينِ؛ کمترین چیزی که بین بندگان تقسیم شده است یقین است». چنانکه عرض کردم ما مملو از ظن متراکم هستیم. این ظن شبهه پذیر است. چیزی که دچار شبهه نمیشود معرفت یقینی است. وقتی قطار اسلام از ریل غدیر خارج شد این روایت صادر شد: «ارتد الناس بعد النبي(ص) إلا سبعه». یعنی این هفت نفر معرفت یقینی داشتند، بقیه ظن متراکم داشتند.
وی در خصوص اهمیت رسیدن به یقین در زندگی تصریح کرد: ما باید در زندگی خودمان یک بازنگری بکنیم. اول ببینیم اهل ایمان هستیم یا نه، دوم اینکه ایمانمان از چه راهی به دست آمده است. بعضی ایمانشان در اثر جوّزدگی و حال به دست میآید. حال ثبات ندارد و از بین میرود. این حالت خطرناک است. امام سجاد(ع) در دعای شریف ابوحمزه ثمالی از خداوند متعال درخواست میکنند: «اللَهُمَّ إنِّى أَسْأَلُکَ إیمَانًا تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِی و یقیناً صادقاً؛ خداوندا ایمان و یقینی به من عنایت کنی که همواره در قلب من باشد». اگر منشا ایمان یقین باشد آن ایمان دارای ثبات است و مستقر است. لذا باید دنبال یقینی کردن ایمان بود.
علوی در ارتباط با نتیجه ایمان یقینی اظهار کرد: نتیجه این ایمان یقینی چیست؟ حضرت در ادامه دعا میفرمایند: «حتی اعلم انه لن یصیبتی الا ما کتبت لی و رضنی من العیش بما قسمت لی»، من اگر چنین ایمانی داشته باشم علمم مرا به اینجا میرساند که چیزی به من نمیرسد مگر اینکه تو برایم مقدر کرده باشی. مقصود از هیچ چیز نمیرسد یعنی آن چه به ظاهر خیر است یا آنکه به ظاهر شر است. یعنی اگر در زندگی سختی هم به من میرسد تو برایم نوشتهای. صاحب چنین یقینی میفرماید: «ما رأیت الا جمیلا». تفاوت ما با اهل بیت(ع) تفاوت جوهری نیست، بلکه مراتبی است که میشود به آن دست پیدا کرد. خیلی مهم است که انسان به مقدراتش راضی باشد.
وی افزود: در حدیث قدسی پیامبر(ص) فرمود: «إِذَا اسْتَیْقَنَ الْعَبْدُ لَا یُبَالِی کَیْفَ أَصْبَحَ بِعُسْرٍ أَمْ بِیُسْرٍ؛ وقتی بنده به مرتبه یقین برسد دیگر اهمیت نمیدهد زندگیش در سختی است یا آسانی». یک قدم جلوتر برویم، تصریح امام صادق(ع) چیست؟ امام صادق(ع) لب مطلب را بیان میکند: »عَجِبْتُ لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ لَا يَقْضِي اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ قَضَاءً إِلَّا كَانَ خَيْراً لَهُ وَإِنْ قُرِّضَ بِالْمَقَارِيضِ كَانَ خَيْراً لَهُ وَإِنْ مَلَكَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا كَانَ خَيْراً لَهُ؛ تعجب میکنم از مسلمانی که خداوند چیزی برای او ننویسد مگر اینکه خیرش باشد، که هرچه را مینویسد خیر است. اگر با قیچی قطعه قطعه کنند خیرش است، اگر سلطه بر شرق و غرب عالم هم داشته باشد خیر اوست.»
پژوهشگر معارف اسلامی در خصوص راه رسیدن به یقین خاطر نشان کرد: اینکه کسی در ناملایمات اظهار رضایت بکند خیلی خوب است اما رسیدن به چنین مرتبهای از یقین دشوار است. حالا چگونه به این مرتبه برسیم؟ یک راهش را امروز بگوییم. در سیره و روش زندگی امام سجاد(ع) است که تعقیبات نماز مغرب امام خیلی طولانی بود و در آن تعقیبات یقین را از خداوند درخواست میکرد. امام درخواست یقین داشت چون یقین رزق و روزی است. امام صادق(ع) فرمود بین بندگان چیزی کمتر از یقین تقسیم نشده است. حضرت امیرالمومنین(ع) فرمودند: از خدا درخواست یقین بکنید و از او عافیت را طلب بکنید، چون بزرگترین نعمت خداوند سلامت است و بهترین چیزی که در قلب استقرار دارد یقین است.
وی افزود: یکی از راههای رسیدن به یقین درخواست از ذات اقدس ربوبی است. زمان درخواست را امام سجاد(ع) مشخص کرده است که در تعقیبات نماز مغرب است. ما هیچ وقت از حضرات معصومین(ع) درخواست رسیدن به مراتب معنوی را نخواستهایم. اینها روزی است و باید درخواست شود. در روایت داریم که اگر کسی یقین به خدا داشته باشد هیچ وقت گناه نمیکند. اینها ثمرات یقین است. اگر کسی یقین داشته باشد که خداوند بر اعمال ظاهر و باطنش مراقب است و برای هر عملی پاداشی است همه اعمالش نیک خواهد بود. اگر من باور داشته باشیم به این آیه «ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری؛ آیا نمیدانی که قطعا خداوند میبیند (علق آیه 14)» و اینکه هرکسی در گرو عمل خودش است «کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ (المدثر آیه 38) مسلما تمام کارهایم نیک خواهد بود.