به گزارش ایکنا از استان مرکزی، محمدرضا فیضیان، قاری و مربی قرآن کریم، درباره اختلاف قرائات، مقالهای در اختیار ایکنا قرار داد که بخش اول و دوم آن منتشر شد و بخش سوم آن نیز با رویکرد عوامل روانی و سیاسی اختلاف قرائات منتشر میشود.
انحراف جامعه اسلامی از نظام ولایی
انحراف نظام سیاسی جامعه اسلامی، پس از رحلت رسول گرامی اسلام(ص) و کـنار گذاشته شدن اهلبیت(ع) از جامعه و عـدم تـوجه به نصب الهی حضرت علی(ع) به ولایت، همانگونه که در شئون گوناگون جامعه اسلامی اثرات سویی به جای گـذاشت، در مـباحث مـربوط به قرآن کریم نیز بیتأثیر نبوده است. روایات متعدد و شواهد تـاریخی حاکی از جمعآوری قرآن برای اولین بار توسط علی بن ابیطالب(ع) با توصیه پیامبر گرامی اسلام(ص) دارد.
اما مسائل سیاسی آن روز مانع از قبول آن مصحف از سوی خلیفه اول و اطرافیان وی گـردید و در نـتیجه قرآنی که با توصیه شخص پیامبر(ص) و توسط نزدیکترین شخص به پیامبر(ص) جمعآوری شده بود، از دسترس جامعه اسلامی خارج شد و بعدها قرآنهای دیگری تـوسط صـحابه جـمعآوری گردید. مشخصه قرآن علی(ع) کتابت آن بر وفق نزول بود و پیامبر(ص) فـرموده بـود که اگر مردم قرآن را همانگونه که نازل شده است قرائت کنند هیچ اختلافی پیـش نـخواهد آمد؛ «روی علی بن ابراهیم فی تفسیره باسناده عن أبی عبد الله علیه السلام قال:انّ رسـول اللّه صـلی اللّه علیه و سلم قال لعلی علیه السلام یا علی القرآن خلف فراشی فی الصحف و الحـریر و القـراطیس فخذوه و اجمعوه و لا تضیعوه کما ضیعت الیهود التوراة فانطلق علی فجمعه فی ثوب اصـفر ثـم خـتم علیه فی بیته و قال:لا ارتدی حتی اجتمعه قال:کان الرجل لیأتیه فیخرج الیه بغیر رداء حتی جـمعه قالو قـال رسول الله صلی الله علیه و سلم:«لو انّ الناس قرؤا القرآن کما أنزل ما اخـتلف اثنان» .
روایـات مـتعددی به همین مضمون در دسترس است که همگی آنها حاکی از وجود نوعی تعمد در نپذیرفتن قرآنی اسـت کـه تـوسط علی بن ابیطالب(ع) جمعآوری شده بود. البته این امر بـه اصـل قرآن لطمهای نزد و بعدها جمع قرآن توسط خلیفه سوم عثمان، مورد تایید امام علی(ع) قـرار گـرفت. تنها چیزی که از این رهگذر دامنگیر جامعه اسلامیشد، اختلاف قرائتها، بهم خوردن نظم قـرآن بـر طبق نزول، محروم ماندن مسلمین از پارهای تفاسیر رسـیده از پیـامبر کـه در حاشیه قرآن امام علی(ع) درج شـده بود، و... صـاحب کتاب «التمهید فی علوم القرآن»، دخالت نوع دیگری از اغراض سیاسی در اختلاف قرائتها را متذکر شده است.
حب دنیا و غلبه هوی و هوس بر بعضی از قاریان
قـرائت قرآن، که سالهای اولیـه ظـهور اسـلام به عنوان عبادتی بزرگ در پیشگاه خـداوند بـه حساب میآمد و قاریان قرآن نیز انسانهای عابد و متقی محسوب میشدند، به تدریج در بـعضی مـناطق بلاد اسلامی به شغل و حرفه عـدهای از انسانهای غیر متعبد و دنـیاپرست مـبدل شد. از سوی دیگر کسب شـهرت و مـفتخر بودن به شیوه خاصی در قرائت نیز به دنیاگرایی و مالپرستی اضافه گردید و از این رهـگذر نـیز اختلافات جدیدی در محدوده قرائت قـرآن پدیـد آمد.
صـاحب کتاب «التمهید فی عـلوم القـرآن» یکی از علل پیدایش قرائتهای شـاذ و نـادر را علل روحی از قبیل شهرتطلبی میداند و مثالهایی را نیز برمیشمرد. صاحب کتاب«اتحاف الفقهاء» نیز به این عامل تـصریح کـرده است و میگوید: «بعضی از قاریان، قرائت را متاعی قرار دادنـد کـه با آن در کـاخهای سـلاطین بـه تجارت پرداختند و از راه قرائت بـه حطام دنیا و دراهم و دنانیر و زخارف دنیا که از ناحیه خلفاء به دست میآوردند به ارتزاق مـشغول شـدند. این گروه از قاریان، آنگونه که معیشت آنان اقـتضا مـیکرد بـه اخـتراع و ابـداع آداب و سنن و قواعد پرداخـتند و بـه خاطر طمع در عطایا و جوایز ناچیز حاکمان به چیزی که خداوند نازل نکرده بود دست زدند».
همین نـویسنده، کسائی را از جـمله هـمین قاریان میداند و برای مدعای خود چندین سـند ذکـر میکند.رژی بـلاشر نـیز بـراین مـطلب تأکید کرده و میگوید: «در حقیقت این قاریان قرآن که از بین همه طبقات اجتماع و مخصوصا از میان بردگان آزاد شده، برخاستهاند در آغاز فقط با اشتغالات جاریه خود زندگی میکردند. ولی کمکم کارشان جنبه تخصصی پیـدا کرده و قرائت را منبع عادی کار خود میسازند. اخلاق از این رهگذر است که آسیب میبیند. در آغاز قرن سوم/نهم شهرت آنها چرکین میشود. کمکم میرسد آن روزی که اینان به عنوان اشخاصی جاهل، حریص و فاسق معرفی میشوند».
تحدیدگرایی در قرائت
در اوایل قرن سوم پس از آن کـه در بـومهای پنـجگانه مکه، مدینه، کوفه، بصره و شام، قرائتهای قاریان گوناگون شکل گرفت، امامان قرائت، حرکت تحدیدگرایی قرائت را آغاز کردند و به جمعآوری قرائت معتبر پرداخـتند. ابن جـزری میگوید که ابو عبید قاسم بن سلام نخستین کسی است که در کتاب خود حـدود سـی نـوع قرائت را برشمرد. پس از وی احمد بن جبیر انطاکی(د.852 هـ.ق) در تألیفی قرائت پنج قاری از شهرهای مدینه، مکه، کوفه، بصره و شام را که مـهد قرائت بودهاند گرد آورد. پس از وی قاضی اسماعیل بن اسحاق مالکی(282ه ق) مصاحب قالون کتابی در قرائت نوشت و بـیست نفر از قاریان برجسته را معرفی کـرد. ابو جـعفر محمد بن جریر طبری(310ه ق) نیز کتابی با عنوان الجامع تألیف کرد که بیش از بیست قرائت در آن معرفی شده است. همچنین ابوبکر محمد بن احمد بن عمر داجونی(324 ق) که معاصر ابن مجاهد است در کتابی ده نـوع قرائت را جمعآوری کرد. ولی هیچ یک از این حرکتها نتوانست در جریان تحدید قرائت مؤثر واقع شود و قرائات مختلف در گوشه و کنار شکل میگرفت.
ادامه دارد...
انتهای پیام